مکه
 
 
 
نویسنده : مبین اردکان
تاریخ : پنج شنبه 89/7/1
نظر

مطلب زیر عینا از وبلاگ خبری میبد ما نقل می شود.

غربزدگی و اهانت برخی مسئولین اردکان به مردم مسلمان این شهر + عکس

"ورود شما دانشجویان عزیز را به اردکان (یونان کوچک) ... ". تابلوهای ورودی هر شهر، در بردارنده بهترین عبارات معرّف هویت یک شهر است. حال اگر وارد شهرستانی در ایرن سربلند و اسلامی شدید و لقب کوچک شده ی یک کشور بحران زده اروپایی را بر روی تابلوی ورودی شهر دیدید، چه حس حقارتی به شما دست می دهد؟ به نظر می رسد که این کار توهین به مردم و فرهنگ شهرستان اردکان است. 

غربزدگی و اهانت برخی مسئولین اردکان به مردم شریف اردکان

به برخی از مسئولین اردکان که منادی آزادی، اصلاح کننده امور کشوری و بنیان گذار گفتگوی تمدن هاست به خاطر این نام عزتمندانه! و غرب ورانه، تبریک! می گوییم. اصلاً مگر ایران خودمان از یونان چه کم دارد مگر غیر از آن است که ایران دیروزما از شرق تا غرب تحت حکمرانی خاتمی بوده است؟ مگر مضمون حدیث پیامبر که بر روی اسکناس پنج هزار تومانی است را نمی دانند؟!

البته مسلما مردم و بسیاری از مردم شریف اردکان، با این غربزدگی ها میانه ای ندارند و حساب آنان از برخی مسئولین شان جداست. حیف از این عزت نباشد که به جای این که خود را جزئی از ایران بزرگ اسلامی بدانیم، این گونه شهر و کشورمان را تحقیر کنیم؟ وای از مظلومیت علما و بزرگان و خانواده های شهدای اردکان که مسئولین آنها شهرشان را این گونه تحقیر می کنند.


نویسنده : مبین اردکان
تاریخ : پنج شنبه 89/7/1
نظر

مهر که می آید، پاییز آغاز می شود. برگ های درختان که شروع به ریزش می کنند، شکوفه های لبخند کودکان، یکی یکی گل می دهند. در فضای کلاس ها. تخته سیاه ها، چشم انتظارند تا دوباره سراپا پر شوند از عطر لبخندهای هم شاگردی ها. کلمات مهربان، بی تابند تا دستی کوچک، با مداد شوق، بر صفحه های سفید دفترهای چهل برگ، بنویسدشان. مهر، ماه مهربانی مهتاب است؛ ماه میزبانی نیمکت های عاشق درس و مدرسه، ماه شکوفایی نیلوفران در دعای نم نم باران های عاشقانه پاییز. مهر، ماه مدرسه است.

روزهای با تو بودن خوب است؛ خوب تر از همه سال هایی که بی تو آمده اند و رفته اند. کاش هنوز هم کودک بودم، تا می توانستم هر صبح برخیزم و سرشار از همه خوشی های جهان، به سوی تو بدوم! تو شعله ای هستی که کودکان را چنان پروانه ها به خود می خوانی.

بوی مهر که می آید، همه دل ها، کودکانه به شوق دیدن تو می تپند. همه کودکان، مشتاقند از اینکه سال تحصیلی جدید آغاز خواهد شد؛ بی تابِ دیدن دوستان قدیم، بی تابِ کتاب و درس و مدرسه، بی تابِ دیدن معلم.

هم شاگردی سلام، چه قدر دل تنگ تو بودم!

تو، زیباترین فصل کتاب منی؛ زیباترین شعر لحظه هایم، بهترین تفریق دشمنی و قشنگ ترین جمع دوستی.

ازهمان ابتدای تحصیل خدای خوب و مهربان را در کتابهایمان مشاهده کردیم که برایمان مجسم شد که هرچه که بیندیده خدایش آفریده ...

و باز هم «تصمیم کبری»، چشم انتظار عزم و اراده راسخ ماست و «دهقان فداکار» هنوز هم با بدنی عریان، پیشاپیش قطار می دود تا ایثار را به ما بیاموزد.

«سرزمین ما ایران»، هنوز هم لاله زار جان های عاشقی است که در سرمای بهمن ماه، روئیده اند.

دانه های یاقوت، صد دانه، صد دانه کنار هم نشسته اند تا واژه «تک» را از قاموس کتاب هایمان پاک کنند.

هنوز هم «بابا آب می دهد» و مادر «آش و کشک» لذیذمان را می پزد تا در همین ابتدای راه، شین شهامت و تلاش، بر مذاق ما گوارا بیاید.

«امین و اکرم»، هنوز هم ستاره های آسمان امید ما را می شمارند و تلخی صدای تبر بر قامت آن درخت کاجی که حاضر به تحمل کاج همسایه نشد در گوشمان زمزمه می کند.

تا من تو را ببینم و من و تو ما بشویم و در راه هدفی والا و مشترک، دستان هم را بفشاریم.

هم شاگردی، چه قدر دستانت گرم است وبرای ساختن ایرانی سر بلند مرا می خواند.

 

 


نویسنده : مبین اردکان
تاریخ : چهارشنبه 89/6/31
نظر
از جمله اقدامات خبرساز سید محمد خاتمی در دوران دولت های هفتم و هشتم که بر خلاف انتظار وی و نزدیکانش، تبعاتی منفی برای کشور داشت، طرح ایده "گفت وگوی تمدن ها" بود.

به گزارش شبکه ایران، وی درست یک سال پس از روی کارآمدنش برای نخستین بار به نیویورک سفر کرد؛ سفری که پیامدهای آن بزودی لقب "محور شرارت" را  نصیب ایران کرد.

آقای خاتمی در روز سی ام شهریورماه سال 1377 در پنجاه و سومین نشست مجمع عمومی سازمان ملل سخنرانی کرد. او پس از طرح پیشنهاد رهبر معظم انقلاب مبنی بر اینکه "مسلمانان ششمین عضو دارای حق وتو در شورای امنیت باشند"، پیشنهاد خودش را مطرح کرد.

وی گفت: "به نام جمهوری اسلامی ایران پیشنهاد می کنم که به عنوان گام اوّل، سال 2001، از سوی سازمان ملل سال گفت وگوی تمدّن ها نامیده شود، با این امید که با این گفتگو، نخستین گام های ضروری برای تحقّق عدالت و آزادی جهانی برداشته بشود".

گرچه پیشنهاد آقای خاتمی با سوت و کف حاضران مواجه و از سوی اعضای این سازمان پذیرفته شد اما با وقوع حادثه 11 سپتامبر سال 2001 و حمله به برج‌های دوقلو در نیویورک، لشکرکشی آمریکا به افغانستان و عراق به بهانه مبارزه با تروریسم این نامگذاری را از اذهان بسیاری محو کرد.

                          برای خواندن ادامه مطلب اینجا کلیک کنید...

نویسنده : مبین اردکان
تاریخ : سه شنبه 89/6/30
نظر

هیچ تغییری در قانون اساسی ایجاد نشده است که بتواند بحث آقای رئیس جمهور را مستقر کند و این سخنان بیشتر توهمات است. اگر بخواهیم مقایسه ای داشته باشیم، پیش از تغییر قانون اساسی، بنا بر اصل 113 رئیس جمهور تنظیم کننده روابط قوای سه گانه بود که مطابق اصل110 قانون کنونی این مسئولیت به رهبری واگذار شده است.»

                         <**برای خواندن ادامه مطلب اینجا کلیک کنید...** >

محمدرضا باهنر در گفتگو با تابناک اظهار داشت: نکته سوم اینکه مجلس بر پایه ده‌ها بند از قانون اساسی اختیارات تام و کاملی دارد، رئیس جمهور باید رأی اعتماد همکاران و وزرای خود را از مجلس بگیرد.
اگر بخواهیم به اصلاح قانون اساسی نگاه کنیم، اختیارات رئیس جمهور در بخش هایی که به جامعیت قوا برمی گردد، نه تنها بیشتر نشده، بلکه کمتر نیز شده است.

مقام معظم رهبری، بارها و در سال های گوناگون، تأکید کرده اند که مجلس در رأس امور است و نرم افزار حرکت نظام را مجلس مشخص می کند.

انشاءالله که آن روز پیش نیاید؛ اما در هر صورت، مجلس شورای اسلامی می تواند بحث عدم کفایت رئیس جمهور را طرح کند.

هیچ مقامی نمی تواند مجلس شورای اسلامی را منحل یا تعطیل و یا اینکه جایگزینی برای آن تعیین کند و این از مشخصه نظام دمکراسی است.

قدرت متراکم و متمرکز در یک فرد اگر ضابطه‌مند نباشد، می تواند دست کم این شایبه را پدید آورد که این قدرت به سمت دیکتاتوری و خودکامگی حرکت کند و در صورتی که اگر آن فردی که صاحب قدرت است، پاسخگوی مردم نباشد، می تواند این نگرانی را پدید آورد که جامعه به سمت استبداد و دیکتاتوری و سرکشی حرکت کند.

نباید به گونه ای برخورد کرد که جامعه متفکر و حقوقدان کشور و فرهیختگان، آن را محکوم کنند و یا خدای ناکرده یک نگرانی در افکار عمومی پدید آید که آیا مملکت به ناکجا خواهد رفت؟

ممکن است، نمایندگان قصوری داشته باشند، اما بحث دفاع از عملکرد افراد نیست. بحث جایگاه نهادهای حاکمیتی کشور است. رئیس جمهور اختیارات بسیار گسترده ای دارد و اگر از این اختیارات استفاده کند، می تواند قوه مجریه را به خوبی اداره کند.