با سلام
ممنون از اينکه به فکر ما هستيد .اينجا بافق است شهر دلاوران ولايتمدار.
شهري که هر چند با گاز اشک آور وباتوم وگاز فلفلي چرخان درهوا از مردمش پذيرايي ميکنند.موتورسيکلت ها وماشين هايشان راآتش زده ودرمکان نامعلومي مدفون ميسازند.قفسه سينه پيرمرد 70ساله راميشکنند.کودک ده دوازده ساله رابا25گلوله ساچمه اي روانه بيمارستان ميکنند.شبانه به خانه هاي مردم حمله کرده،درب خانه ها رابا زور ميشکنندوزندگي مردم رانابود ميکنند،مغازه ها راغارت ميکنند،از يزد وکرمان واصفهان بالغ برهزار مامور يگان ويژه مي آورند.ناامني رادر شهر گسترش ميدهند.دانش آموزان ازترس امروز مدرسه نرفتند.
اما مردم بافق مقاومت تاريخي خود راادامه ميدهند.به هيچ چيز جز برآورده شدن خواسته هايشان بسنده نمي کنند.
معاون سياسي استاندار را با گرماي معروف بافق استقبال کرده از خجالتش در مي آيند.(لنگ کفش بانوان بافق نوش جانش)
اما منطقي رفتار ميکنند.حرفهايشان رادرآرامش به فرهمند نماينده مجلس گفتند واو با کلي فلسفه بافي در آخر گفت:من اختيار اجرايي ندارم.ومردم هنوز مقاومند.تا آزادي کامل قريب به 150 تا200نفر از جوانان فرهيخته وبرومند بافقي.