• وبلاگ : اردکان
  • يادداشت : پس از دو روز تعطيلي وبلاگ ...
  • نظرات : 0 خصوصي ، 6 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + محمد 
    در مورد جدال بين اردکان آباد و سيد زردگي چيزي ننوشته اي در مورد ادعاهاي زردگي مطلبي منتشر کن از قافله عقبي سيد زردگي در بد موقعيتي قرار گرفته اگر با اردکان آباد دست در دست هم دهيد خوب ادب مي شود نوريان که شده حاميش دشتي هم که براي سيد زردگي سنگ تمام گذاشته هرچند از اول هم معلوم بود ÷شت ÷رده دشتي و اطرافيانش با تابش هم دستند
    پاسخ

    محمد جان عليك سلام :‏اولا به موضوع اشاره اي كوچك داشته ام و دفاع از مظلوم ولو مخالف ايده هاي ما از وظايف انساني است كه اميدوارم احقاق حق شود كه اينهم در حيطه دستگاه قضا مي باشد نه با راه انداختن جنجال تبليغاتي و ياركشي ، دوما مي ترسم از اينكه بعدها بگويند ببازي بود ، بازي بود ، بازي بود ... سوما ديگي كه نخود و لوبيا و آبي در آن نيست چرا اينقدر كه دارند پياز داغش را زياد مي كنند ، چهارما بارها و بارها در شهرمان افراد حقيقي و حقوقي و اشخاص و اقشار و اصناف مختلف اينچنين ضرباتي ديده اند و كسي خم به ابرو نياورده است اينجا بوته آزمايشي است براي آهايي كه از آب گل آلود آن طرفي ها هم مي خواهند ماهي مفت مفت بگيرند ... پنجما در دعوا ، ياركشي نشانه ضعف است .


    سلام
    با مطلبي راجب بزرگترين و شگفت انگيزترين عمليات هوايي در دفاع مقدس به روزم

    http://ardakannegar.persianblog.ir/

    + قاضي 
    پاسخ به کاملا ذره بين!
    زدن فرد جز با دستور مقام قضايي مجاز نيست و کارگر محترم هر کاري کرده باشد مدير بومي يا غير بومي مطلقا حق زدن نداشته است. مسائل را با هم قاطي نکنيم.
    + کاملا ذره بين 

    جناب اردکان نيوز:

    انتظار درج خبر کاملا تبلغاتي و سياسي بازي کتک کاري در الکترود گرافيکي را در هر وبلاگي داشتيم ولي از شمابعيد بود اسيراين بازي خود تبليغي شويد...برادر : شماهم که علم ضديت با"غير بومي " را بوق کرده ايد... شما هم !؟؟؟ کمي واقع بين باشيد و اسير بازيهاي تلخ تبليغاتي و رسانه اي اين جماعت کوته بين نشويد...

    روزانه چندين اتفاق مثل اين اتفاق در سراسر شهرستانمان به وقوع مي پيونددد چرا از آنها دم نمي زنيد ! چرا آنها را رسانه اي نمي کنيد؟ چرا الان که فردي که منتسب به طيف نماينده و صاحب بوق لاگ است را مورد حمايت قرار مي دهيدو خبرش را درج مي کنيد.

    اين همه خبر اين همه اتفاق ... داري در گرداب اين بازيها غرق مي شويد ...

    پاسخ

    كاملا ذره بين گرامي :‏از اينكه لطف فرموديد كاملا ممنون ، اين مطلب هم خبري بود از خبرهاي اردكان به هر حال نشانه اي از ضعف هاي بنيادين شهرمان است و بايد منعكس شود تا فكري اساسي براي آن بشود. مورد غير بومي را خودم هم قبول دارم ، اردوكشي بومي ها و غير بومي ها در صنايع اردكان دارد معضلي مي شود اساسي ، منطقي فكر كنيم ، گاهي وقتها غير بومي لازم است ،بنده در اين باب تخصص خاصي ندارم كه اظهار نظر كنم و مطلب را به كارشناسان و صاحبان اطلاع در اين زمينه وامينهيم.
    + کاملا ذره بين 
    جوابي در پاسخ چند پهلو و موضوع گيري زودهنگام گزارشگر غير حرفه اي : برادر غير حرفه اي : برايم کاملا مسجل شد که شما هم به خاطر مردم و به خاطر خدا و بر اساس وجدانتان مطلب نمي نويسيد و موضع نمي گيريد ... بلکه اهداف دنيوي و ... و جناح بازي و باند بازي است که شما را خط مي دهد ... قبول شواهدي نداشتي ! که رو کني و بوق کني ! موضع گيري اخير شما جالب است ...((( مدير خاطي بايد اخراج گردد))) مي بريد و مي بافيد ... از کجا معلوم مدير خاطي است ... غير بومي بودن که جرم نيست ! هست ؟ از کجامعلوم فرد مضروب خطايي نداشته ! از کجا معلوم فرد مضروب کاري نکرده باشد که منجر به ضرب و شتمش شده باشد ! آن مدير هم که مديري صنعتي و قطعا داراي سوابق مديريتي و تحصيلات است ! يکفرد کوچه بازاري نيست که به سادگي و بي دليل بر سر مظلومي بزند ! اوهم انسان است ... برادر ... سعي کن زود قضاوت نکني ! همه جانبه بنگر! عدالت و مظلوم خواهي فقط براي صاحبان زر و زور و نفوذ نباشد ! کاملا درک مي کنم که از باب تلطيف قلوب دست به قلم و دستمال شده اي و نوچه هاي جناح مخالف را مي نوازي ! دوست عزيز آيا مي داني پشت پرده ي رسانه اي کردن واژه ي " مدير غير بومي " " غير بومي " چيست ؟ يکي از اهدافشان سرکوب کردم امام جمعه است ... يادمان باشد امام جمعه عزيزمان هم " غير بومي " است ... قبول اردکان قحط الرجال نيست ! باز هم قبول مديري ولو بومي يا غير بومي اگر خطايي کرد بايد مورد نقد قرار گيرد و بازخواست شود ... ولي ... برادر نوريان : مواظب باش اسير بازيهاي سياسي نشوي...
    پاسخ

    مطلبت را درج كردم چون قرارم بر درج تمامي پيامهاست وگرنه مي توانستي به بحث با صاحب وبلاگ كه از دوستان معزز ما نيز مي باشد بپردازي ، آدرسش هم بلد نيستي مي نويسم برايت . anpr.blogfa
    + ذره بين 

    چند ماه پيش در اردکان که اين همه دم از فرهنگ و تمدنش ميزنيم ، در يکي از مدارس چند دانش آموز کاملا بي گناه به جرم اينکه بدون هماهنگي مسئولين مدرسه در مراسم استقبال از يک مسئول مملکتي اشان شرکت کرده بودند مورد ضرب و شتم ( ولو مختصر) قرار گرفتند ... يادتان هست ؟ آن روز اين نوجوانان اردکان را کسي انسان هم حساب نکرد ، هيچ کس با آنها تماس نگرفت که حالشان را بپرسد ، هيچ کس برايشان وکيل نگرفت ، کسي برايشان قول مساعدت نداد ، ... و کسي برايشان تره هم خرد نکرد ، تنها عده اي از آنها که از آبرو ريزي اين ماجرا به وحشت افتاده بودند ، سراغ خانواده ها و خود بچه ها رفتند و آنها را با تهديد و تطميع آنچنان سرکوب کردند که حاضر شدند تنبيه شدنشان را دم نزده و کاملا انکار کنند... و تمامي اسناد و مدارک و شواهد موجود به صورت کاملا سازمان يافته اي معدوم شد و به دست فراموشي سپرده شد...
    سوال اينجاست ، آيا اين نوجوان انسان نبودند؟ که به دليل عقده هاي سياسي عده اي از مسئولين دبيرستانشان مورد تنبيه و هتک حرمت قرار گرفتند؟
    آيا روح ظريفشان از اين ماجرا آزرده نگشت ؟
    متوليان رسانه ها و وبلاگها و مسئولين و روابط عمومي ها و ... به کجا چنين شتابان مي روند... اين چه شهري است که اينور بومش زمستون و آنورش تابستون است ....
    حالا که يکي آنهم يک نفر آنهم به دست رئيسش و خدا ميداند به چه دليل مورد ضرب و شتم قرار گرفته زمين و زمان را دارند به هم مي بافند ...
    يادمان باشد ... در اگر در جايي فرياد مظلومي شنيديم و گوش کري داديم ، از ما بازخواست خواهد شد...
    بنازم به اين تعيض ... بنازم به اين تفاوت در اخبار و رسانه ها...
    رسالت رسانه ها فقط براي اصحاب زر و زور و اصحاب نفوذ است ...
    پاسخ

    آفرين ... حقير چون در اين ماجرا كاملا ملوس در جريان بودم حتي كار به شكايت از اردكان نيوز هم كشيد ، برخي مطالبتان را تاييد مي كنم البته كمي پياز داغ هاش داره جلز و ولز مي كنه ، درمورد تنبيه دانش آموزان اين را بگويم كه عوامل رده بالا علي رغم ميل باطني اشان و در اوج كتمان در جلسه اي تلويحا اقرار بر ايراد تنبيه كرده اند و توجيهاتي شنيدني براي آن دارند ...بماند حقير كه اين موضوع را به قيامت وانهادم ...در ضمن كاسه هاي داغ تر از آش هم به عنوان متوليان امر مسبب وارونه نمايش داده شدن اين وقايع بودند منافع صنفي و دوستان خودشان رابر آخرتشان ترجيح دادند ، تازه عده اي كه نمادهاي مقدس بر سر دارند يا ملبس به رداي انتساب با خانواده شهدا مي باشند ... بازهم بماند ... در اين ماجرا افرادي ديدم كه سابقا در ذهنم و چشمم انساني مقدس بودند ولي جلوي چشمم دورغ مي گفتند مثل نقل و نبات خوردن و واقعيت را كتمان مي كردند مثل ... و گاهي از زمين و زمان متنفر مي شدم كه اين افراد را كه به عنوان الگو و مروج اخلاق مقدس مي شمردم ، چرا اين گونه و به يكباره همه انسانيت را زير پا مي گذارند ... تنها كاري كه مي توان كرد اين است كه سكوت كرد و امر را به قيامت وانهاد...