براي اينکه چرائي اين موضوع را دريابيم بهتر است تحليلي گذرا بر 30سال گذشته داشته باشيم و وقايع سياسي کشور وکساني که ازابتداي انقلاب در قدرت بودن وسکان سياسي کشور را در دست داشتن بشناسيم اما در سال 1384 چه اتفاقي افتاد در انتخابات رياست جمهوري فردي توسط مردم انتخاب شد که چهره نبود ودوطيف بزرک کشور يعني اصلاح طلبها و اصول گرايان ( چپ و راست)از اوحمايت نکردن ورقيب قدرت مندي در مقابل اوبود که هميشه در راس قدرت بوده بعد از برگزاري دور اول انتخابات باشکست کانديداي دو طيف معروف اصول گرايان سريعا" پشت سر احمدي نژاد صف آراي کردن واصلاح طلبان پشت سر آقاي هاشمي و بعد از انتخاب احمدي نژاد نسل جديد سياسيون در ايران شکل گرفت وايشان چون گزينه اول هيچ کدام از طيفهاي معروف نبود به همين دليل استقلال بيشتري داشت وبااستفاده از چهره هاي گمنام و کاري توانست استارت خوبي در تحول کشور ايجاد کند و اينجا بود آنهاي که در سالهاي گذشته در راس بودن وفقط پستشان عوض ميشد دچار شوک شدن وبعد از شوک به برنامه ريزي براي جبران اين شکست پرداختند و تا سال 88 که با يک برنامه همه جانبه وارد شدن اما با پيروزي مجدداحمدي نژاد
دربرنامه ريزي انتخابات همه متوجه برنامه هاي آنها شدن ولي کسي متوجه برنامه هاي بعدي آنها نشدن برنامه تخريب را از همان روزهاي اول شروع کردن وتنها رهبر عزيز بود که هرچه فرياد زد حتي خود آقاي احمدي نژاد متوجه نشد ومجبور شد براي نجات ايشان وکشور خوددخالت کند واگر شما متوجه حکم رهبر در عزل مشائي باشيد سريعا به رئيس جمهور فرمودند جهت مصلحت دولت اما دشمناني که از تيز هوشي رهبر نقشه شان نگرفته بود همين را دست آويز تخريب کردن