مکه
 
 
 
نویسنده : مبین اردکان
تاریخ : پنج شنبه 89/5/28
نظر

متن زیر مقاله ای تند و غیر واقعی از یک دوست میبدی است که برای اردکان نیوز ارسال شده است و گویا در تعدادی از وبلاگهای میبدی نیز منتشر گردیده .

بخوانید و قضاوت کنید:

روزی نبود که میوه های خوشمزه میبد، چاشنی سفره غنی و فقیر اردکانی نباشد. میبدی ها همیشه خوردن اولین شیرینی سال نو را با حلوا ارده اردکان شروع می کردند. چه شده حالا که باید بیشتر به هم نزدیک شویم برای یک مشت خاک، تو سر هم می زنیم، شما مدعیان امروزی، اگر عرضه آباد کردن دارید، برای فرو نشاندن حس زیاده خواهی خود، چرا به سمت عقدا و خرانق نمی روید و آن بیابانها را آباد نمی کنید، چرا می خواهید لقمه حاضر و آماده را ببلعید و در دل نوجوانها که از نیت های سوء شما آگاهی ندارند و دل نازکشان طاقت زورشنوی و تهمت و افترا ندارد، بذر کینه و دشمنی بکارید.

 در پی اعتراض شدید رئیس شورای شهر میبد و نماینده شورای استان در اجلاس سی و سوم شورای عالی استانها نسبت به برخی بی عدالتی هایی که در بین شهرستانهای استان از جمله میبد صورت گرفته است، آقای ابوالفضل رزم آرا رئیس شورای شهر شهرستان اردکان جوابیه ای را تنظیم و با عنوان ریاست محترم شورای عالی استانها جناب آقای مهندس چمران، ارسال کرده اند.

اگرچه این روزها برای هر شهروند عادی میبدی و اردکانی ظلم و اجحافی که در حق میبد و حتی برخی شهرستانهای دیگر استان شده کاملاً واضح و مبرهن است و با توجه به وجود مدارک و مستندات موجود، قطعاً مسئولین شهرستان میبد نیز دیر یا زود، جواب بیانیه 7 ماده ای رئیس محترم شورای شهر اردکان به مهندس چمران را خواهند داد. اما آنچه ما را بر آن داشت که برخی گستاخی ها را بر نتابیم مطالب مضحک و شرم آور ایشان در بند 3 نامه ایشان خطاب به ریاست محترم شورای عالی استانها است که عیناً درج می گردد. «3- جناب آقای مهندس چمران، مطمئن باشید اگر همت و تلاش حضرات آیات، صدوقی، خاتمی و اعرافی و همکاری همه جانبه مردم شریف و با فرهنگ اردکان نبود هیچ وقت، میبد به فرمانداری تبدیل نمی شد زیرا ظرفیت آن را نداشت، بزرگان میبد در سال 1370 در جلساتی که بدین منظور داشتند اعلام کرده بودند حاضریم فیروزآباد (یکی از محلات مرکزی میبد) را به اردکان بدهیم تا آنها راضی
شوند ما شهرستان شویم.حالا چه شده است که آرمان پلید از نیل تا فرات در سر می پرورانند.»

آقای رئیس:  به نظر می رسد جنابعالی، بوق را از دهان گشاد می دمید. کسی که قلم به دست می گیرد و اظهار لحیه می کند نباید فقط به حافظه خود، آن هم از نوع مخدوش، تکیه کند. من به سابقه و تمدن چند هزار ساله میبد کار ندارم که آنچه عیان است چه حاجت به بیان است اما بیائید با هم، تاریخ را ورق بزنیم. مسئولین شهرستان اردکان  و دل سوخته فرهنگ که شما هم در زمره آنانید با همه تلاشی که در ساختن آثار باستانی زده اند نتوانسته اند از دوره قاجار، جلوتر بروند. این که از روی زمین، در کتابها هم جائی نشان از اردکان نیست. مقدسی که کتاب خود را در قرن چهارم هجری نوشته، نامی از اردکان، نمی برد ولی میبد را از شهرهای استخر بر می شمارد (صفحه 633) حتی در کتاب مستوفی قزوینی هم که در سال 740 هجری نوشته شده، نامی از اردکان نیست، اما در مورد میبد می نویسد: شهری کوچک است و به آب و هوا و حاصل، مانند یزد (صفحه 120) تاریخ جدید یزد که مربوط به قرن نهم هجری است در شرح حال شیخ دادا می نویسد: بعد از اینکه او را به ولایت یزد فرستادند(در سال 861) وی به قریه اردکان که از ولایت میبد است، آمد و طرح خانقاه بیانداخت (صفحه 160)

همین منبع در حالی که تاریخ بنای میبد و عقدا را همزمان نوشته، ذکری از بنای اردکان نکرده است (صفحه 32) حتی در بنای هفتادر نوشته: قباد بفرمود: تا بنّایان را بیاوردند و در ولایت میبد، قصبه ای کرد و آتشخانه معتبر بساخت و از هفت آتشخانه، هفت آتش بیاوردند و در آتشخانه این قصبه، بر افروختند و این قصبه را هفت آذر نام کردند. (صفحه 38) در وقف نامه های مربوط به آن دوره، مثل وقف نامه شمس الدین بر خانقاه عقدا، اردکان را از قرای میبد نام برده است.

همه جا از میبد با عنوان قصبه و ناحیه و حتی مدینه(شهر) و از اردکان بعنوان قریه یاد شده است(افشار ، جلد 2 صفحه 493)
حتی در وقف نامه امیر چخماق که حدود صد سال بعد از آن، تنظیم شده ، همه جا از مدینه میبد نام می برد(همان منبع صفحه 171) پس می بینید اگر از لحاظ مدنیت باشد، میبد مقدم بر اردکان است. اردکان فقط در این نیم قرن اخیر که هنوز پیرمردان بخاطر دارند یعنی از دوره پهلوی دوم به کمک یکی دو نفر که در آن دستگاه، نفوذی داشتند، موفق شد جاده ارتباطی اصفهان به یزد که از میبد عبور می کرد، به سوی خود بکشاند و سری از تو سرها در آورد ولی میبد همیشه بی آستان بوسی دیگران روی پای خود ایستاده و به خود متکی بوده است.

لذا نیاز به توطئه و دسیسه و جعل سند نداشته است، برای نوشتن فرهنگ عامه اش از نوشته دانشجوی اردکانی استفاده نکرده است. برای ساختن موزه مردم شناسی اش از محصلین اردکانی نخواسته کاسه کوزه و دیک و قابلمه را از خانه هایشان بیاورند. با زیلوهای اردکان، موزه زیلو نساخته است. جالب اینکه حتی در این موزه، زیلویی به نمایش گذاشته شده بود با قدمت بیش از ششصد سال با نوشته ای در حاشیه آن با عنوان وقف نمود بر مسجد .... قریه اردکان میبد که هنرمند آن نیز میبدی بود (البته این زیلو را از موزه جمع کرده اند). 

رجال و شخصیت های اردکانی را به خود نسبت نداده است، میبدی ها، هیچ وقت به مال اردکانی ها چشم ندوخته اند. حتی در زمان طاغوت که سیاست تفرقه بینداز و حکومت کن حاکم بود. مردم میبد و اردکان هیچ وقت خودشان را از هم جدا نمی دانستند. خیّرین میبدی قنات را حفر می کردند و به اردکان می بردند. تعزیه خوانان میبدی سالی چند بار، دل مردم اردکان را در عزای حسین ابن علی (ع) به رقت می انداختند.

روزی نبود که میوه های خوشمزه میبد، چاشنی سفره غنی و فقیر اردکانی نباشد. میبدی ها همیشه خوردن اولین شیرینی سال نو را با حلوا ارده اردکان شروع می کردند. چه شده حالا که باید بیشتر به هم نزدیک شویم برای یک مشت خاک، تو سر هم می زنیم، شما مدعیان امروزی، اگر عرضه آباد کردن دارید، برای فرو نشاندن حس زیاده خواهی خود، چرا به سمت عقدا و خرانق نمی روید و آن بیابانها را آباد نمی کنید، چرا می خواهید لقمه حاضر و آماده را ببلعید و در دل نوجوانها که از نیت های سوء شما آگاهی ندارند و دل نازکشان طاقت زورشنوی و تهمت و افترا ندارد، بذر کینه و دشمنی بکارید.

آقای رزم آور اگر این سناریویی که برای مهندس چمران ارسال داشته اید و موضوع بخشش فیروزآباد به اردکان از سوی مسئولین میبدی را مطرح کرده اید محله بفروئیه را قید کرده بودید شاید کسی باور می کرد چون از قدیم الایام، مسئولین اردکان، چشم طمع به بفروئیه را داشته اند ضمن اینکه هم مرز اردکان است نه فیروزآباد که در دل میبد است و بیشترین فریاد عدالت خواهی را از جوانان این محله، می شنوید.

 نکته آخر اینکه شما با جسارت کامل، آرمان پلید از نیل تا فرات که از سیاست های دولتمردان اسرائیلی غاصب است را به مسئولین میبد، نسبت می دهید حال آنکه خوی تجاوزگری را امروز مردم شهرستان های میبد، اردکان، نائین، طبس، بافق، بهاباد، صدوق و حتی مرکز استان به عینه در مسئولین اردکانی می بینند.  موضوع پشت به قبله نشستن مردم طبس در مراسم نماز جمعه و واکنش تند امام جمعه محترم شهرستان طبس بخاطر ادعای مالکیت اردکان بر اراضی طبس تا محدوده مسجد شکر را هنوز مردم استان یزد فراموش نکرده اند.

اقدام زشت و راهنمایی مسئولین اردکان در ترسیم نقشه ای جدید از اردکان و الحاق محدوده وسیعی از میبد به اردکان در آن نقشه کذایی و درج آن در سایت و نشریات و حتی توزیع در ادارات مختلف و در سرپروراندن طرحی شبیه به طرح خاورمیانه بزرگ، موضوع اعتراض شدید چندین ساله مردم بهاباد بخصوص در سفر اول و دوم ریاست جمهوری به استان بر سر معادن چادرملو که در 20 کیلومتری بهاباد واقع شده و دود و آلاینده های زیست محیطی آن نصیب مردم بهاباد می شود ولی به حق یا ناحق، سود آن سرازیر شهرستان اردکان می شود.

نصب کدهای پستی و شماره های پلاک بر سر در منازل مردم بفروئیه، خرید اراضی آنها به قیمت مناسب، صدور پروانه ساختمان ارزان قیمت با عنوان شهرداری اردکان، واگذاری امتیاز آب، برق و تلفن با ارزانترین قیمت و در کوتاهترین فرصت به اهالی بفروئیه با هدف ایجاد رغبت در آنها، انتقال مخفیانه و غیر قانونی آب شیرین از طریق یک خط لوله فشار قوی از میبد به سمت اردکان که پس از چندین سال، فاش گردید، حفر یک حلقه چاه در محدوده ثبتی 23 و در خاک میبد در شرایطی که امکان حفر همین چاه در فاصله کمتر از 20 متری اما در خاک اردکان میسر بود، انفجار شبانه خط لوله آب زاینده رود با هدف بد نام کردن مردم میبد در شرایطی که عوامل اردکانی آن برای شما و مردم میبد، شناخته شده اند، تبدیل سندهای بخش 23 میبد به بخش 24 اردکان و صدور مجوز ساخت و ساز بر روی زمین های مذکور در حالی که هم در ثبت میبد سند دارد و هم در ثبت اردکان، ابداع محله ای به نام محمد آباد با املاک ثبتی شماره 24 اردکان که بخش عظیمی از آن جزء بخش 23 میبد و منتهی به پل مروارید است، تلاش در جهت ثبت بلوار رسالت میبد حد فاصل میدان گلها تا پارک آزادی در پروژه های عمرانی اردکان با تغییر نام بلوار رسالت به خیابان آب و نصب تابلو در حاشیه بلوار، تخریب ساختمان و اسکلت سازی ساختمانی در خاک میبد که دارای مجوز ساخت از سوی ادارات میبد هست به بهانه های واهی و صدور پروانه ساختمان ارزان قیمت برای همان ساختمان از طرف شهرداری اردکان، ساخت اداره های مختلف و اماکن اجتماعی متعدد از جمله بیمارستان، دانشگاه پیام نور، بخشی از پارک آزادی و ... در محدوده ثبتی میبد با هدف اثبات موقعیت، حمله به معترضین میبدی و دستگیر کردن شهروندان و انداختن آنها در بین مردم برای کتک زدن، تلاش در جهت احداث CNGدر محدوده ثبتی میبد و جشن پایکوبی شبانه و پخش کیک و ساندیس در محل احداث آن در ایام سوگواری فاطمیه، تجاوز به حریم میبد و تخلیه زباله ها در محدوده شهرستان میبد توسط شهرداری اردکان، عدم توجه به مکاتبات اداری استانداری مبنی بر توقف پروژه های عمرانی تا تعیین تکلیف، حس تجاوزگری به شهرستان های مجاور خود، نسبت دادن برخی اماکن تاریخی و سنتی شهرستان های مجاور به خود، تلاش در جهت افزایش جمعیت خود با هدف توجیه کردن برتری خود هم از لحاظ وسعت و هم به لحاظ جمعیت البته نه از طریق زاد و ولد بلکه الحاق بخشی از میبد به اردکان، در اختیار داشتن عوامل نفوذی و لاوی ها در ادارات مختلف، مخدوش کردن تابلوی ورودی شهر میبد که به عنوان بزرگراه آیت ا.. حاج شیخ عبدالکریم حائری نصب گردیده و چسباندن پسوند اردکانی بر آن و.... این ها و صدها سند آشکار دیگر، همه تاریخ سالهای 1947 تا به امروز اسرائیل و سرزمینهای اشغالی را برای شهروندان، تداعی میکند.

 آیا میدانید برخی شهروندان و کارمندان متعهد خودتان در اداراتی که شما و امثال شما برایشان ساخته اید، خود را از خواندن نماز در اداره، به دلیل غصبی بودن زمین آن، محروم کرده اند؟ آنوقت جنابعالی آرمان پلید از نیل تا فرات را به مسئولین میبدی نسبت میدهید. واقعا چه وقاحتی!!!