مکه
 
 
 
نویسنده : مبین اردکان
تاریخ : یکشنبه 90/4/26
نظر

دالانی که بشریت از آن عبور کرده و تا به امروز رسیده است آن قدر خاطرات اندوه بار بجای گذاشته تا او را متقاعد کند که ناگزیر باید به آینده ای روشن تر از  گذشته دل خوش کند.آثار تازیانه های اصحاب زر و زور و تزویردر طول قرنها چنان چهره خرد آدمی را بر افروخته ساخته که مجاب شود مرهمی باید کارستان تا خاطرات تلخ گذشته را به امید افقی آرمانی تاب آورد .محنت ها به آخر رسد و شب سیاه تحقیر و تضییع کرامت و حیثیت انسانی منتهی به مطلعی مشعشع و کامیاب کننده خواهد گشت.

بشریت از خود می پرسدآیا حکمرانی مطلوب و آرمانشهر موعود که صالحان عالم وعده داده اند تحقق پذیر است؟ با چه اسلوب و مختصاتی؟ آیا حقوق انسانی به محاق رانده شده بشر کما هو حقه پاس داشته خواهد شد؟عزت و کرامت و عدالت و آزادی و امنیت و برخورداری که انسانیت برای استیفای نیم بند آن هم خون عزیز ترین هایش را فدیه کرده مطلقا سایه گستر خواهد گردید؟ موعود منتظر چه شیوه ای را برای زمام داری بر خواهد گزید؟ آیا دکترین نوینی مستقر خواهد ساخت و بساط گذشته را هر چه بوده در هم خواهد کوفت و به تخطئه مواریث سلف مبادرت خواهد ورزید؟یا با علم و دستاوردها سر سازگاری خواهد داشت و راهبردی ایجابی  اتخاذ خواهد نمود؟ خشونت و کشتار غلبه خواهد داشت یا مدارا و صلح و گفتگو؟

قبل از بررسی این پرسش ها پیش فرض داشتن ? نکته ضروری است:

?-توجه به اعتبار منابع در اخذ پاسخ ها:

رجوع به منابع اصیل و دسته اول{ قرآن و سنت و عقل کاشف حقیقت }تنها می تواند راهی واقع نما فراروی ما در اخذ پاسخ های مهدویت بگشاید.چه جولان رمال مسلکی و خواب نما شدن و تولید مثل حرف های بی مبنا خواهد توانست یک موضوع واقعی و جدی را تنزل بخشیده و در حد آرزویی برای خیال پردازها و سرگرمی بی ثمرها  و دل خوش کنی عقده ای ها تخفیف دهد.زاویه ما با حقیقت مساله زیاد شده و آنرا لوث و از جانمایه مبنایی و غایتمند آن دور خواهد کرد.

?-اخذ ملاک از قیاس هاو تمثیلات قدما و عدم توقف درمصادیق مطروحه سلف:

گزاره های رسیده به ما در روایات ،شمایی کلی از امام مهدی-عصر ظهور و مسائل پیرامونی ترسیم نموده است.باید توجه داشت راویان این پیش بینی ها از زاویه زمان خود و به زبان فهم عصر خود، موضوع را بیان کرده اند . اصرار برنفس مصادیق مطروحه در آن دوران وتوقف در متن ،چه بسا ما را از نتیجه بایسته دور خواهد ساخت.باید ضمن اخذ روح حاکم بر این گزاره ها،بدین مهم عنایت داشت که یکی از منابع اصلی اجتهاد در دین ما" عقل" است و امامان ما در صدر عقلانیت قرار دارند.عقلانیت قواعد خاص خود را دارد.بعنوان نمونه حکم می کند، از علم و تجربه به نحو احسن بهره برده شود{اگر می گویند با شمشیر ،موعود آخر الزمان ظهور خواهد کرد این سلاح عصرحضور ایشان موضوعیت ندارد بلکه دلالت بر اقتدار و بهره گیری از ابزار روز نظامی دارد}دربسیاری از موارد، زعمای دین، در مقام بیان طریق ونه متوقف بر مصداق بوده اند.تشخیص این مساله از خرد پویا بر می آیدو قدرت تکشف امور که باید با اشراف به فنون فهم جوهر از متن حاصل شود.

?-شناخت شاخص ها به جای  شبیه سازی شخصیت ها و موقعیت ها:

صرف نظر از دکان داری های مفروض الهویه و بند بازی های معلوم الحال،برخی بر آنند به منظور ملموس سازی موضوع ظهور موعود ،باید شبیه سازی شخصیت های اشاره شده در روایات وجه نظر باشد.از سفیانی  و سید خراسانی و شعیب بن صالح و ... یا موقعیت های ترسیم شده مثل اختلافات خشونت بار و جنگ افروزی  جهانی -غلیان ظلم و جور و...این مصادیق از آنجا که پایه قوی و نشانه های شفاف و مشخصی ندارد پتانسیل انحراف انگیزی بالایی داشته و لذا مورد سوءاستفاده یا استفاده نا بجا قرار می گیرد.بنظر اصرار بر کشف این مصادیق ما را مشغول مبهمات فراوان و بی فایده خواهد کرد.اما اخذ ملاک ها و شناسایی شاخص ها بسیار موثر خواهد بود و کد هایی به ما می دهد که می توانیم راه را در هر شرایطی از بیراهه تشخیص دهیم.

عصر ظهور موعود،دوران طلایی حقوق بشر:

ظلم یعنی حق کشی.هر جا انسان از حقوقی که شایسته آنست به ناروا محروم می شود ظلم محقق شده است.مهمترین خصوصیت حکومت موعود منتظر بر چیدن بساط ظلم و اولین فاز حضور پرچمدار حکومت آخر الزمان،مواجهه با کسانی است که ظلم مادی و معنوی به بشر را پیشه ساخته اند.پای ثابت و وجه مشترک روایات ما این است که مهدی موعود حق و عدل را جایگزین ظلم و جور می کند.بشری که زیر بار حقوق بشر کشی ها و اجحاف ها قد خم کرده است می بیند که حقوق او پاس داشته شده و دست متعرضین بدان قطع می شود.کار کارستان دولت موعود بر صدر نشاندن حقوق حقه بشر است.امام صادق در توصیف آن  دوران می گوید:...هر حقی به صاحب آن ادا می شود...بساط ظلم و ستم برچیده می شود"{ترجمه ارشاد مفید /ج?/ص???}

بسط عدالت، در صدر فهرست حقوق بشر:


"عدالت" اعطای هر حق به ذی حق است.این عدالت در عرصه اقتصاد-سیاست-قانون-قضاء-مناسبات عمومی و خصوصی و...رخ می نماید.بیراه نیست اگر ادعا کنیم مهمترین دغدغه بشر ، تحقق عدالت بوده است.چه همواره دیده اند مطلوبیت آن تا بدانجاست که جبابره هم به نام نامی عدالت ،عدل را از مرکب پیاده کرده و خود مطلق العنان سوار بر توسن سرکش قدرت شده و خون آدمی را در شیشه انانیت خود به یغما بردند!

حرکت های توحیدی و در راس آن قیام انبیا در طول تاریخ برای تثبیت و توسعه عدالت بوده تا بدانجا که قرآن کریم از آن به عنوان هدف بعثت پیامبران یاد می کند.البته عدالت دشمن دارد و زیاده خواهان که چشم طمع به کیسه حقوق دیگران دارند در برابر آن طغیان می کنند.راهبرد مهدوی عدالت فراگیراست.هم در روش-هم در بینش-هم  سیاست ها-هم کارکردها-هم ساختارها-هم رفتارها.پای هیچ مصلحتی عدالت ذبح شرعی! نخواهد شد و دست مالی سلیقه زورمندان مدعی نخواهد گردید.رفتار برابر با برابر ها و اعطا و بلکه استیفای حقوق مردم کما هو اهله ملحوظ نظر خواهد بود و چنانچه مکرر در روایات آمده به سیره رسول اکرم و امامان سلف رفتار می شود.

در توصیف بستر ظهور حضرت ،پیامبر اکرم و امام علی فرموده اند:"یملا الله به الارض قسطا و عدلا کما ملات ظلما و جورا"{اصول کافی/ج?/ص???}مشابه این کلام از امام حسین نیز نقل شده است{کمال الدین و تمام النعمه}امام صادق فرموده اند:"حکومتش بر اساس عدالت خواهد بود...مانند حضرت محمد و داوود نبی داوری خواهد کرد"

امنیت فراگیر ، مبنتی بر عدل و انصاف:

امنیت مطالبه دیر پای تاریخ بشریت است.قران وقتی موخواهد جامعه نمونه را الگو سازی کند"بلد امین"را شاخصه آن می شمارد.اما چه بلاها که به نام تامین امنیت جهانی و ملی و منطقه ای ، به سر بی نوای بشریت نیامده.همه جباران هم به اسم تامین امنیت سایه شوم اختناق را گسترانیده اند.امنیت گورستانی و پادگانی که به بهای محرومیت از حقوق  پایه انسانی و آزادی و کرامت انسان حاصل می شود "جهنم امن "را خاطره ای دهشتناک  و کابوسی نفرین شده فراروی بشریت به تصویر کشیده که عطای آنرا به لقایش بخشیده است.اما امنیت فراگیر و استثنا ناپذیر که همه از آن بر خوردارند و مقدمه واجب تحصیل توسعه و توانمندی در سطوح مختلف است اقبال بر انگیز و بس خواستنی است.استعداد های فردی و اجتماعی در سایه چنین امنیتی شکوفا می شود و حقوق بشر بدون وجود بختک نا اهلان زیاده طلب امان یافته و بال و پر می گیرد.دیگر امنیت گوشت قربانی یک عده متوهم یا مغرض نیست که به نام آن حقوق بشر را از حلقوم مظلومین بیرون کشند و برای تزاید منافع سوداگرانه تباری خوداز امنیت هم برای خود توبره ببافند.

در سوره نور به امنیت آخر الزمان اشاره می شود:"...و لیبدلنهم من بعد خوفهم امنا..."{نور/??}در توصیف امنیت حاکم بر آن زمان امام علی فرموده:"حتی درندگان هم آرامش می یابند...زنی بین عراق و شام راه می پیماید و در این فاصله طولانی کسی متعرض او نمی شود ودر نهایت ایمنی است{بحار الانوار /ج ??/ص ???}امام صادق می فرماید:"جاده ها و راه ها امن می گردد"{همان/ج?/ص???}

قدرت صالح ،خرج خیر عمومی:

امتیاز" قدرت" اگر واقعا" امانت" دیده شود ،نه بلای جان ملت ها که در خدمت منافع و خیر ایشان خرج خواهد شد.اما بشر از این نقطه چه ضربات مهلکی که نخوردهو چه ذکر مصیبت ها که به خون دل متحمل نشده است.تن رنجور بشر نشانه تازیانه های قدرت مصادره شده در انحصار طاغیان را هنوز که هنوزست به یادگار دارد.آنان که قدرت را ملک طلق تبار خود دیده و از هیچ فرصتی برای اجحاف بر انسانیت کوتاهی نورزیده اند قلمرو قدرت را عرصه جولان نفسانیت بی لگام خود ساخته و ترکتازی هاکرده اند .

حکومت موعود اما راه این سوء استفاده از نهاد قدرت را خواهد بست.خصوصا آنها که به نام اخلاق و عدالت و آزادی و حقوق بشر و دین و هر چیز ممدوح دیگر دمار از روزگار انسان در آورده اند نوک حمله اردوگاه مهدویت خواهند بود.بامتوهمین و جاهلین البته به فراخور بلایی که سر مردم آورده اندبر خورد خواهد شد و محققا در مسیر تحقق عدالت ،عدالت رعایت خواهد شد و به ظالمین هم حتی اجحاف نمی شود.در کتاب کشف الغمه به نقل از معصوم آمده است:"حکومت فراگیر ...گنجینه های زمین را آشکار خواهد ساختو در سراسر زمین جای ویرانی نمی ماند الا اینکه آباد خواهد ساخت"{ج?/ص???}از پیامبر نقل شده "مژده باد بر شما که با آمدن امام موعود ضمن  توزیع عادلانه،مردم بی نیاز می شوند چنانچه عدالت همه جا را پوشش داده و سخنگوی او بین مردم می رود و اعلام می کند هر کس نیازی دارد پیش من آید.مردم مراجعه می کنند و او مشکلاتشان را حل خواهد کرد"{سیره ?? معصوم/ص????}

نقطه عطف کرامت و شرافت انسانی :

اساسا فلسفه نیاز به منجی اینست که شرایط موجود خوب نیست و باید برای شرایط مطلوب کسی بیاید و کاری بکند.مبنای عدم مطلوبیت شرایط  اینست که انسان جایگاه والایی دارد که از آن دور افتاده است.عنصر ملحوظ در والایی جایگاه انسان کرامت خدادادی است که در ذات و نهاد او ودیعه گذاشته شده است.چنانچه قران کریم و روایات دلالت دارند {لقد کرمنا بنی آدم.مستخلفین فی الارض.اشرفیت مخلوقات.فتبارک الله احسن الخالقین.انسان به صورت خدا آفریده شد و...}پس به دلالت التزامی دوران ظهور منجی باید کرامت لگد مال شده انسان که مهمترین بغض فروخفته او در گیتی بوده است تمام عیار پاس داشته شده و انسان به ظرفیت مورد پسند و منطبق با شان کرامت مند خود برسد.پرچمدار این جریان الته خود باید در خط مقدم کرامت مداران باشد که" لا یکرم الا کریم"{نهج الفصاحه}

حکومت خرد و ارجمندی علم:


شکوفایی عقل و رونق علم  تعبیر روایات ما از عصر ظهور است.یشقراول این کاروان خود در صدر خردمندان و یشوای عالمان است.او دستاوردهای علمی را صرف نظر از جغرافیا و طایفه آنها ،ارج خواهد گذاشت و تعصب و جهالت و هر آنچه مانع حرکت کاروان علم خواهد شد را منزوی خواهد ساخت.از آخرین داشته های بشر استفاده خواهد کرد و باب خسارت های ناشی از حماقت و سفاهت را خواهد بست.خانه تکانی در باور های جاهلانه ای که به نام دین ،موریانه خرد و افیون وجدان شده را در اولویت خواهد نهاد و آرایش و پیرایش های نا روا را اصلاح خواهد نمود.مدعیان دین خط مقدم مبارزه با دکترین موعود هستند هر چند قبل از دوران ظهور با سودای کاسبی آنرا سر دست گرفته باشند.امام باقر می فرماید:"...خدا دست رحمتش را بر خرد بندگانش می گذارد و عقول آنها را با آن کامل و افکارشان را تکمیل می نماید"{اصول کافی/ج?/ص??}همچنین می فرماید:"...حکمت و روشن بینی به مردم داده می شود..."{امام المهدی من المهد الی الظهور/ص???}در روایات هست که تا پیش از ظهور علم در آستانه ? سهم از ?? سهم اصلی خود قرار دارد و دوران ظهور ?? سهم باقیمانده استحصال خواهد شد{بحار الانوار/ج??/ص???}

سرمایه های اجتماعی و شایسته سالاری در تشکیلات:


خصوصیات یاران حضرت و نواب ایشان و مجموعه آنچه از ایادی ایشان شنیده شده حکایت از بهره وری بهینه از سرمایه های اجتماعی عصر ظهور دارد.افراد طراز اول و بر جسته اعم از زن و مرد و عمدتا با نیروی جوان و خلاق در اردوگاه مهدوی نقش آفرینند.امام صادق در توصیف یاران حضرت ، ایشان را غیور-متعهد-پایبند به حق الله و سلیم معرفی می کند.{اثبات الهداه/ج?/ص??}امام عسکری ایشان را افرادی باصفا و وفادار به عهد و با نظم و ترتیب می خواند{بحار الانوار/ج??/ص??}ترکیب جمعیتی ایشان از سراسر عالم و صرفا بر مبنای شایستگی است.تعبیر اقالیم الارض و اقصی البلاد دلالت بر این معنی دارد{تهذیب الاحکام/ج?/ص???}

رفاه مادی و توسعه همه جانبه در امکانات رفاهی:

جامعه مهدوی از شاخص های توسعه به غایت بر خوردارست.توزیع امکانات و بهره وری حداکثری از منابع با مدیریت بهینه سرمایه ها و مواهب متصور است.رفاه برای همه و رفع نیاز عمومی با گسترش خدمات و توانبخشی تمام سطوح از جمله تدابیر حضرت است.امام صادق  می فرماید"در آن مقطع کسی موردی برای انفاق و صدقه پیدا نمی کند زیرا همه مومنان غنی و بی نیاز خواهند شد{ترجمه ارشاد المفید/همان}امام علی فرموده :"در آن زمان ...کشاورز ??? برابر  کاشت خود محصول بر داشت می کند{سیره ?? معصوم/ص ????}امام صادق می فرماید:"..جاده ها را توسعه می دهد ... و مزاحمت های مردم را مرتفع می سازد...{اصول کافی/ج?/ص???}

گفتمان صلح یا سیطره جنگ؟

نمی توان انتظار داشت دست ظالمان قطع شود اما مقاومتی از سوی اصحاب زر و زور و تزویر شکل نگیرد.دشمنان عدالت که  قبل از ظهور همه را در خدمت خود می خواستند آزادی مردم را از یوغ خود تاب ندارند و بالاخره مخاصماتی در خواهد گرفت.اما با دلالت کلیت روایات نمی توان تصور کرد که رفاه و امنیت و علم اندوزی و رشد خردها در شرایطی که نزاع و خونریزی سیطره دارد حاصل شود.جنگ در مقطعی شکل می گیرد. اما نه در متن که در حاشیه و حرکت کلی چنانچه بشر در طول تاریخ مطالبه دارد آرامش و صلح و رفق و انسان دوستی با کمترین خسارات و تلفات خواهد بود.

مدارا و تعامل،استراتژی یا تاکتیک؟

اسلام بر خلاف آنچه برخی نمی خواهند،دین مدارا  و تعامل است و سو گیری روایات ،حکایت گر دورانی مشحون از مدارا و زندگی مسالمت آمیز مردمان در کنار هم است .حضرت با هر دین و زبانی متناسب با خودش به گفتگو می نشیند و دست خردها را می گیرد تا بر آیند و یراهن جهل بدر آورند.این رفتار نه برای جذب مردم و یک تاکتیک برای سیطره حکومت جهانی است بلکه استراتژی مهدوی و مقتضای انسان دوستی پذیرش تفاوت ها و مدارا ورزی حداکثری است. امام صادق می فرماید:"سوگند به خدا اختلاف از میان بندگان خدا و ادیان برداشته می شود..."{بحار الانوار/ج??/ص???}همچنین فرموده:"میان امت و قائم نامه رسان نخواهد بود او خود با آنها گفتگو خواهد کرد و همگان سخنش را می شنوند..."{بحارالانوار/ج ??/ص???}

ظهور و مقتضیات اسلام رحمانی:

دین اسلام در عصر ظهور سایه گستر می شود.این امر نه با اکراه و اجبار و سرنیزه بلکه ادبار مردم از مظلمه گذشته و اقبال همگانی به حقیقت دین رحمه للعالمین محقق می شود.دینی که مبنای آن رحمت و لطف و عنایت باریتعالی است می تواند همه بشر را سر یک سفره بنشاند و جاذبه ای فراگیر داشته باشد .آنچه بر طبل اسلام هراسی کوفته می شود قطعا مغایر با اقبال همگانی به دین خواهد شد.روش پیامبر رحمه للعالمین،دوست داری خلق خدا و مهرورزی عمومی بود و ایشان نیز بر این قاعده خواهند بود{رجوع شود به:کمال الدین/ج?/باب ??}از امیر مومنان نقل است که در آن دوران"...کینه ها از دل ها رخت بر می بندد و هم در کنار هم آرامش می یابند"{بحارالانوار/ج??/ص???}

 آزادی یا اجبار، سازوکار حکومت بر قلب ها

حکومت موعود جابر نیست .مسیطر بر خلق الله به هر قیمتی نیست.آزادی بشر در حوزه عمومی و عرصه خصوصی به فرموده قدر قدرت ها تضییق نمی شود.کار حضرت حکومت بر دل ها و ترغیب خردها و تنویر وجدان هاست.نیازی به اکراه و اجبار نیست.بفرموده امام رضا مردم وقتی حقیقت را بی شائبه درک می کنند بدان روی می آورند مگر قلیلی زیاده طلب.خداوند اراده کرده زمین از عدالت و فضیلت و حقیقت سرشار شود و این پروژه بدست ولی خدا و همراهی قلوب و خردهای مردم به اجرا در خواهد آمد و قواعد خلقت به آن سوی حرکت خواهد کرد.در آن مقطع مردمان به تنگ آمده و از بن دندان خواستار تغییر وضه موجود می شوند و بدنبال گمشده ای می گردند که یاریشان کند .البته خداوند سرنوشت ایشان را تغییر نخواهد داد الا اینکه نفوسشان متغیر گردد{رعد/??}.شیخ صدوق در مقدمه کتاب کمال الدین و تمام النعمه می گوید:"...ظهور حجت الهی در مقام پیشوایی خود برسبیل امکان و تدبیر نسبت به مردم زمان خودشان است.آنگاه که مردم پذیرا باشند و حال مردم طوری باشد که بتوانند بپذیرندظهور لازم خواهد شد..."

راه انتظار از نادیده انگاری حقوق بشر نمی گذرد:

مسلما نمی توانیم خود را ذی نسبت با امام موعود بدانیم و ناوایی را روا انگاشته و ظلمی را مرتکب شویم.در روایات ما "حتی ارش الخدش"یعنی کوچکترین آسیب ها حساب دارد و تعبیر قرآن از مواخذه مظالم "نقیرا" و فتیلا" به معنای محاسبه ظلم حتی به اندازه نخ وسط هسته خرما یا پوسته هسته خرماست.ظالم هیچگاه در اردوگاه موالیان امام جای نداردچه برسد در رکاب آن عدالت ممثل!

امید آنکه ما  در رعایت حق الله و حقوق دیگران پیشگام و متعهد گردیم تا در زمره ملازمان پاکباز و مخلص ایشان باشیم.