مکه
 
 
 
نویسنده : مبین اردکان
تاریخ : سه شنبه 90/6/29
نظر

 شاید برای شما سؤال باشد که چرا با ما چنین رفتاری شد؟ چرا ملت ما مجبور شد هشت سال در برابر زورگویی‌های دنیای ظلم و ستم ایستادگی کند، تعداد زیادی از فرزندان این مرز و بوم به شهادت برسند و خسارات مالی بی‌شماری بر ملت و دولت ایران تحمیل شود. 

درجنگ دوم جهانی وقتی آلمانها عزمشان را جزم کرده بودند که تمام دنیا را فتح کنند و نژاد خالص ژرمن را به آن مسلط سازند و از قبل هم پیش بینی امکانات و تجهیزات لازم را برای این کار کرده بودند، 26 کشور قدرتمند دنیا در شهر سانفرانسیکو کنفرانسی را برگزار کردند و در آن کنفرانس معاهده معروف سانفرانسیسکو را بر علیه هیتلر و آلمان نازی امضاء‌ کردند و در واقع بر علیه آلمانها متحد شدند. این کار یک حرکت طبیعی بود که برای مهار آلمانی‌ها انجام شد و پس از سه سال جنگ توانست آلمانی‌ها را در هم بشکند. 
ولی انقلاب اسلامی ایران چه تغییراتی را در وضعیت سیاسی و جغرافیایی جهان پدید آورد یا در صدد ایجاد آن بود که بیش از
 36 کشور به صورت علنی و آشکارا در جنگی نابرابر بر علیه آن متحد شدند. بزرگترین قدرتهای دنیا و در رأس آنها آمریکا هر کاری که توانستند کردند تا این انقلاب را به شکست بکشانند.
برای روشن شدن علت این اتحاد شوم باید وضعیت سیاسی آن زمان به صورت مختصر بیان شود.

در آن دوران دو قدرت بزرگ جهان آمریکا و شوروی سابق بودند که هر کشور دیگر باید فرمانبر و مطیع یکی از این دو کشور می‌بود. یا باید هم پیمان آمریکا و مجری سیاست‌ها و دستورات صادر شده از واشنگتن می‌شد، مانند ایران در زمان شاه. یا باید دستورات خود را از کاخ کرملین در مسکو می‌گرفت.
وقتی انقلاب اسلامی ایران به پیروزی رسید رهبر فرزانه ایران یک روش جدید ارائه داد، ایران مستقل، ایرانی که نه سلطه ‌ی آمریکا را قبول داشت و نه سلطه‌ی شوروی. این روش برای قدرتمندان خیلی سخت و غیر قابل تحمل بود. ایران و در رأس آن پیرمردی که تمام دارایی او چندجلد کتاب و یک خانه محقر استیجاری بود، مسیر دنیا را عوض کرده بود. مسیری که خیلی از کشورهای به ظاهر قدرتمندتر و بزرگتر از ایران از آن پیروی می‌کردند و جرأت مخالفت با آن را نداشتند. به‌همین خاطر دنیای ستم و زور هر چه در توان داشت، به کار گرفت تا مانع از پیروزی این طرز تفکر شود. دو ابر قدرت دنیا چون شکوه و عظمت پوشالی خود را در خطر می‌دیدند و حاکمان متحد با آنها هم هر کدام بنا به دلایلی به مخالفت و جنگ با انقلاب اسلامی ایران پرداختند . تعدادی از حاکمان کشورهایی که با انقلاب اسلامی به جنگ پرداختند ترس داشتند که، چون با روش غیر دمکراتیک ، حکومت را به دست گرفته‌اند و مردم، آنها را انتخاب نکرده‌اند، توسط مردم کشورشان به سرانجام شاه ایران دچار شوند. تعدادی از حاکمان کشورهای هم پیمان آمریکا، ماننداروپائی‌هانیز منافعی از ایران می‌بردند که با سقوط شاه این منافع قطع ‌شده بود.
در این میان حضرت امام (ره) با قاطعیتی که از انوار الهی سرچشمه می‌گرفت بر روش نوین خود پافشاری کرد. چند سال بعد از پیروزی انقلاب اسلامی با ارسال نامه‌ای به رهبر شوروی سابق سقوط امپراطوری کمونیستی را پیش بینی کرد و از او خواست برای درمان تمام دردهای بشر به دامن اسلام پناه بیاورد.
 در آن زمان کسی سقوط ابر قدرت شرق را باور نمی‌کرد. چیزی از این پیش بینی نگذشته بود که شوروی سابق از بین رفت و به قول حضرت امام (ره): «بعد از این کمونیسم را باید در موزه‌ها جستجو قدرتهای شیطانی همه رو به زوال و نابودی خواهند رفت. اگر دیروز ابرقدرت شرق*کرد.» از هم پاشید در آینده ی نزدیک انشاء‌الله با تحقق پیش‌بینی رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله خامنه‌ای شاهد سقوط ابر قدرت غرب نیز خواهیم بود.
تغییراتی که انقلاب اسلامی به وجود آورد، محدود و خاص ایران نبود. انقلاب ما دنیا را تکان داد و به ملت‌ها اعتماد به نفس بخشید. شاید دو مثال زیر بتواند قدری از این تحول را بیان کند.
همانطور که می‌دانید حدود 45 سال است یهودیان سراسر دنیا در کشور فلسطین جمع شده‌اند و با اشغال این کشور، کشوری دروغین به نام اسرائیل تشکیل داده‌اند. تمام جمعیت اسرائیل حدود سه میلیون نفر است و مساحت کشور اسرائیل هم یک صدم کشورهای عربی نیست. همین کشور سه میلیونی و خیلی کوچک با حمایت‌های آمریکا و اروپا، شکست‌های تحقیر آمیزی به کشورهای عربی که جمعیتشان چند صد میلیون نفر است و از منابع عظیم نفت و گاز نیز برخورارند، وارد کرده است.
به گونه‌ایی که در طول این 45 سال هر کجا از خاک کشورهای عربی را که اراده کرده به اشغال خود در آورده است و در چند جنگ بزرگ که کشورهای عربی در یک طرف بوده‌اند و اسرائیل در طرف دیگر، کشورهای عربی شکست‌های جبران ناپذیر ی را از اسرائیل متحمل شده‌اند.
در سال 1982 میلادی غیر از فلسطین بخش‌هایی از سرزمین‌های دوکشور مصر و سوریه در اشغال اسرائیل بود. این کشور در یک عملیات نظامی کشور لبنان را هم به اشغال خود درآورد.
بعد از اشغال لبنان توسط اسرائیل کشورهای اروپایی و آمریکا، به ظاهر برای ایجاد صلح و در واقع برای حمایت از اسرائیل دراشغال دائمی لبنان، نیروی نظامی به این کشور اعزام کردند.
کشور لبنان از قومیت‌های مسیحی، برادران اهل تسنن و شیعیان تشکیل شده‌ و قدرت سیاسی هم به همین ترتیب در این کشور تقسیم شده بود.
شیعیان لبنان که د رآن موقع ضعیف‌ترین بخش جامعه لبنان را تشکیل می‌دادند، با ابتدائی‌ترین سلاح‌ها به مقابله با اشغالگران اسرائیلی برخواستند و تنها گروهی بودند که با الهام گرفتن از شیوه مبارزاتی و تفکر ظلم ستیز انقلاب اسلامی ایران به رهبری حضرت امام خمینی (ره) در مقابل اسرائیلی‌ها ایستادند. حضور تجاوزکارانه و شوم سربازان آمریکایی و اروپایی همراه با اشغالگران اسرائیلی در خاک لبنان بیانگر یک توطئه‌ی از قبل طراحی شده برای تبدیل لبنان به فلسطین دوم بود. در این میان شیرمردانی باید می‌بودند تا از این توطئه شوم  جلوگیری می‌کردند.
هسته‌های اولیه جنبش حزب الله لبنان با حمایت‌های معنوی و آموزشی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در جنوب لبنان پایه ریزی شد. این جنبش با الهام گرفتن از الگوی مبارزاتی رزمندگان اسلام در ایران توانست به مبارزه با اسرائیل برخیزد و با نجات لبنان از اشغال اسرائیل باعث افتخار مذهب مترقی تشییع گردد. یک جوان شیعه لبنانی عضو این گروه ، با بارگیری ده‌ها کیلوگرم مواد منفجره در یک کامیون به مقر سربازان آمریکایی و اروپایی حمله کرد. در این حمله بیش از 320 سرباز آمریکایی و اروپایی کشته و حدود 100 نفر هم زخمی شدند. حمله چنان گیج کننده و غافلگیر کننده بود که هیچ عکس العملی از سوی آمریکا، اروپا و اسرائیل را در پی نداشت. چاره‌ایی نبود ، دنیای ظلم و ستم برای دومین بار در طول تاریخ از اسلام ناب محمدی(ص) سیلی می‌خورد. پس از این حمله، آمریکائی‌ها و اروپائی‌ها فرار را بر قرار ترجیح دادند و سرافکنده و نادم خاک لبنان را ترک کردند. چون فهمیدند که هر جا سربازان امام خمینی (ره) هستند، جایی برای ظالمین نیست.
آمریکائی‌ها و اروپائی‌ها از لبنان فرار کردند ولی اسرائیل ماند تا از آبروی جبهه کفر و ستم دفاع کند. ماندنی که همراه با مشقات و ضربات زیاد از سوی حزب الله لبنان بود. حدود 18 سال ارتش به ظاهر آهنین و شکست ناپذیر اسرائیل اسیر جوانان شیعه لبنان بود و با حمایت‌های بی‌‌شمار آمریکا و اروپا در مقابل ضربات حزب الله لبنان تاب آورد، ولی سرانجام وعده‌ی الهی به تحقق پیوست و در سال 2000 میلادی اسرائیلی‌ها با قبول شکست از جنبش حزب الله لبنان ، از این کشور فرار کردند.
حزب الله لبنان یک گروه چند هزار نفری از جوانان شیعه لبنانی است که با توکل به خدا و بهره گیری از شیوه مبارزاتی حضرت امام خمینی(ره) کاری کرد که حدود بیست کشور عربی با جمعیت چند صد میلیونی و ارتش‌های چند میلیونی از انجام آن عاجز بودند.
چند سال پیش نیز کشور یوگسلاوی سابق از هم پاشید و ایالت‌های آن به عنوان کشورهای مستقل اعلام استقلال کردند. یکی از این ایالات، جمهوری‌بوسنی و هرزگوین بود که بیشتر جمعیت آن امسلمانان تشکیل  می‌دادند.                                                    
وقتی دولت این ایالت استقلال آن را به رأی مردم گذاشت، اکثریت قاطع مردم به استقلال آن به نام کشور مستقل (جمهوری بوسنی و هرزگوین) رأی دادند.
وجود یک کشور مسلمان در قلب اروپا برای کشورهای مسیحی مذهب و به اصطلاح متمدن و دمکراتیک این قاره خیلی سخت و غیر قابل تحمل بود. صرب‌های ساکن در یوگسلاوی سابق که مذهب مسیحی داشتند در سایه سکوت همراه با رضایت و تشویق اروپائیان ، دست به قتل عام مردم بی‌دفاع و مسلمان بوسنی و هرزگوین زدند و در این نسل کشی هزاران نفر از مسلمانان اروپا را در مقابل چشمان حکومت‌های مدعی دمکراسی با وحشیانه‌ترین و فجیع‌ترین وضع به شهادت رساندند. جنایاتی که انسان از بازگویی آن شرم دارد و مانند لکه ننگی بر پیشانی اروپا باقی خواهد ماند.
آمریکائی‌ها و اروپائی‌ها برای اینکه به ظاهر بی‌طرفی خود را دراین جنگ اعلام کنند، طرفهای درگیردرجنگ را محاصره نظامی کردند. ولی مثل همیشه‌، دوباره دنیا را فریب دادند. چون انبارهای تسلیحاتی یوگسلاوی سابق در بلگراد و شهرهای دیگر صربستان و مونته‌نگرو در اختیار صربها بود و این مسلمانان بودند که اسلحه‌ای برای دفاع از خود نداشتند. در واقع آمریکا و اروپا مسلمانان بوسنی را محاصره نظامی کرده‌ بودند. مردم بوسنی با هر چه در توان داشتند به مقابله با اشغالگران صرب برخواستند. در این میان یک فرمانده مسلمان بوسنی‌یایی به شیوه ایرانی‌ها می‌جنگید و پیشانی بندی شبیه رزمندگان ایران اسلامی بر پیشانی او و سربازانش حکایت از حضور تفکر امام خمینی (ره) در اروپا می‌کرد.  این رویداد زنگ خطری بود که این بار در اروپا به صدا در‌می‌آمد نه در ایران یا لبنان. دولت آمریکا به دولت بوسنی پیشنهاد داد در مقابل یک کشتی اسلحه، این فرمانده را عزل کند. دولت بوسنی هم که شدیداً به اسلحه نیاز داشت این کار را کرد. اینها نمونه‌هایی از تحولاتی است که انقلاب اسلامی در دنیا پدید آورد. تحول در علم و دانش مسلمانان، تحول در ایجاد شخصیت برای مسلمانان تحول در صنعت و تکنولوژی و صدها تحول دیگر.
این تحولات را انقلاب اسلامی در کشوری باعث می‌شد که قبل از آن در معادلات سیاسی جهان اصلاً به حساب آورده نمی‌شد. قبل از انقلاب، بالاترین افتخار شاه و مسئولان فاسد حکومت ایران، نوکری دست چندم آمریکا بود. اگر این تحولات را یک کشور قدرتمندتر از ایران به وجود می‌آورد ، شاید با این حجم و شدت مورد حمله‌ی دنیای استکبار قرار نمی‌گرفت. ایران کشوری بود که به خاطر حاکمان نالایق و بی‌تدبیر در عرض چند ساعت و در یک جلسه بین حاکمان کشورهای انگلیس و روسیه به دو بخش تقسیم می‌شد و تحت سلطه‌ی آنان قرار می‌گرفت و یا تصمیمات برای اداره‌ی آن در سفارتخانه‌های آمریکا و اروپا در تهران اتخاذ می‌شد.

 جمع آوری و تدوین : شعبانعلی قانعی اردکانی