مکه
 
 
 
نویسنده : مبین اردکان
تاریخ : شنبه 92/6/23
نظر

راههای رسیدن به آرامش روانی ازنگاه قرآن

1- ایمان:

 

 

ایمان عبارت است از باور وتصدیق قلب به خدا ورسولش،آنچنان باور وتصدیقی که هیچگونه شک و تردیدی بر آن وارد نشود. تصدیق مطمئن وثابت ویقینی که دچار لرزش وپریشانی نشود وخیالات ووسوسه ها در آن تأثیر نگذارد و قلب واحساس در رابطه با آن گرفتار تردید نباشد.

در قرآن در سوره مبارکه فتح می خوانیم: "هوالذی انزل السکینه فی قلوب الم?منین لیزدادوا ایماناً مع ایمانهم... "

"اوکسی است که آرامش را در دلهای م?منان نازل کرد تا ایمانی به ایمان شان بیافزایند... ".

اولین برداشتی که صورت می گیرد این است که بدون ایمان، آرامش روحی وروانی وجود ندارد. یا حداقل اینگونه می توان گفت که یکی از عوامل ایجاد آرامش دارابودن ایمان به خدا می باشد.

یقیناً داشتن آرامش در زندگی نخستین چشمه خوشبختی است وکسی که از این نعمت محروم باشد از نعمت خوشبختی نیز محروم است وهیچگاه طعم خوشبختی را نخواهد چشید. انسان بی ایمان در دنیا با اندیشه وافکار موهوم وبا نگرانی های فراوان دست به گریبان است. ولذا دائما در درون خود دچار پیکاری بزرگ است وهمیشه هم در انتخاب مسیر زندگی ودر تصمیم گیریهایش دچار سر در گمی است. ولی بر خلاف آن انسان با ایمان از همة اینها آسوده است وهمة افکار واهداف واندیشه هارا تحت لوای یک هدف گرد آورده است وفقط به خاطر آن تلاش می کندوبه سوی آن می شتابد وآن عبارتست از خشنودی خدای متعال. دیگر کاری به این ندارد که مردم از او خشنود باشند یا بر او خشم گیرند. ولذا هیچ وقت سردر گم نیست وهمیشه در یک آرامش روحی به سر می برد.

2- ذکر:

معنای جامع ذکر همان یادآوری به قلب و زبان است که گاهی در برابر غفلت وگاهی در برابر نسیان به کار می رود.

غفلت به معنی توجّه نداشتن به علم ونسیان به معنای زایل شدن معنی از ذهن است.

بعد از روشن شدن معنای ذکر خوب است به رابطه این واژه با عوامل آرامش بپردازیم.

قرآن یکی از عوامل آرامش را ""ذکر""(یاد خدا)معرفی کرده است. چنانچه می فرماید:

"الّذین آمنوا وتطمئنّ قلوبهم بذکر الله الا بذکر الله تطمئنّ القلوب " "آنها (کسانی که به خدا برمی گردند)کسانی هستند که ایمان آورده اند، ودلهایشان به یاد خدا مطمئن (وآرام) است،آگاه باشید،تنها با یاد خدا دلها آرامش می یابد "

 برکات یاد خدا:

1- یادنعمتهای خدا عامل شکر است.

2- یادقدرت او سبب توکّل بر اوست.

3- یاد الطاف او مایة محبّت است.

4- یاد قهر و خشم او عامل خوف (ترس)از اوست.

5- یاد عظمت وبزرگی او سبب خشیّت در مقابل اوست.

6- یاد علم اوبه پنهان و آشکار مایة حیا و پاکدامنی ماست.

7- یاد عفو وکرم او مایة امید وتوبه است.

8- یاد عدل او عامل تقوی وپرهیزگاری است.

به هر حال قرآن یکی از عوامل آرامش را ذکر معرفی می کند. وآن ذکری می تواند عامل آرامش باشد، که ذکر حقیقی (ذکر قلبی)باشد. ذکر قلبی است که روح همة عبادتهای عملیّة می باشد.

پس اگر انسان در اکثر اوقات به دل متوجّه خدای متعال باشد وبه زبان بر اذکاری که از طریق شرع رسیده، مداومت کند انس به حق پیدا می کند و کسی که با خداوند انس گرفته باشد به آرامش واقعی رسیده است. چرا که خداوند بهترین وامنیّت بخش ترین موجود می باشد. وکسی نیست که بتواند مقابله با قدرت الهی را داشته باشد. پس به حق باید گفت که کسی به ّرامش واقعی خواهد رسیدکه با خدا مأنوس باشد. بهترین راه انس به خدا،یاد اوست. وبهترین نوع یاد خداوند هم (نماز)است. چرا که فرمود: ""اقم الصلوه لذکری"" (نماز را برای یاد من به پا دار)

 

3- توکّل:

قرآن یکی دیگر از عوامل آرامش را "توکّل " و واگذاری همة امور به خدا معرفی می کند.

  به عنوان نمونه در سوره مبارکه طلاق می خوانیم "و یرزقه من حیث لایحتسب و من یتوکل علی الله فهو حسبه انّ الله بالغ امره قد جعل الله لکل شی ء قدرا "

و او را از جایی که گمان ندارد روزی می دهد، و هر کس بر خدا توکّل کند کفایت امرش را می کند، خدا فرمان خود را به انجام می رساند و خدا بر هر چیزی اندازه ای قرار داده است.

کسانی که در زندگی احساس فقر و ناداری می کنند و یا دچار ناراحتی‌ها و نگرانی های دیگری شده اند، برای رفع همة این مشکلات بهتر است به قدرتی که فوق قدرتهاست و فنا‌ناپذیر است اعتماد کنند. و خود را به او بسپارند. منظور از توکّل بر خدا این است که انسان تلاشگر کار خود را به خدا واگذارد و حلّ مشکلات خویش را از او بخواهد. کسی که دارای روح توکّل است هرگز یأس و نا امیدی را به خود راه نمی دهد و در مقابل مشکلات احساس ضعف و زبونی نمی کند. و در برابر حوادث سخت مقاوم است. و همین حالت موجب می شود که او در درون خود احساس امنیّت و آرامش کند و لذا قدرت او برای رفع مشکلات چند برابر می شود و به راحتی سختیها ومشکلات را تحمّل می کند.

در حدیث معراج می خوانیم که وقتی پیامبر (ص)در پیشگاه خداوند س?ال کرد که: ""ایّ العمال افضل"" فرمود: " لیس شی ء عندی افضل من التوکل علیّ والرضا بما قسمت " یعنی: چیزی نزد من از توکل بر من وراضی بودن به تقسیم من، با فضیلت تر نیست

به هر حال این نتیجه گیری قطعی است که کسی میتواندآرامش را در زندگی خود داشته باشد که قدرتی که همة قدرتها به قدرت او ختم می شود را پشتیبان خود بداند. واگر وکالت همة امور زندگی اش را به او بسپارد یقینا احساس آرامش به او دست خواهد داد و نگران نتیجه و عاقبت کار نیست چرا که عاقبت همة امور به دست خداست.