مکه
 
 
 
نویسنده : مبین اردکان
تاریخ : یکشنبه 92/7/28
نظر

اولین راهی که قرآن برای مسأله اضطراب و دلهره ها پیشنهاد می کند، ایمان و توکل به خداست. تکیه بر خالقی که قادر است. از همه چیز خبردارد و بندگانش را دوست دارد. تکیه گاهی همیشگی که همه می میرند ولی او باقی است. همه دچار مشکل می شوند ولی او همیشه قهار و مسلط و حاکم بر همه چیز است.
حضرت علی (علیه السلام) می فرمایند: «کسی که توکل کند، سختی ها بر او آسان و اسباب آسانی برایش فراهم می شود».
«ومن یتوکل علی الله فهو حسبه». (طلاق: سه)


پروفسور کارل یونگ می گوید: بی مذهبی باعث پوچی و بی معنا بودن زندگی می شود و داشتن مذهب به زندگی مفهوم می بخشد. دکتر پول ارنست متخصص دانشگاه پنسیلوانیا درباره ی نقش ایمان می نویسد: مهمترین عامل شفای مریض، ویتامین ها، داروها، جراحی و.... نیست. بلکه امید و ایمان است. من به این نکته پی برده ام که از این پس باید جسم مریض را با به کار بردن وسایل طبی و جراحی و روح وی را با تقویت ایمانش نسبت به خدا معالجه کرد.
در روایات آمده که مؤمن مانند کوه استوار است و سختی ها او را تکان نمی دهد. مانند حضرت ایوب که در مقابل بدترین مصیبت ها ایستاد و مقاومت کرد و عاقبت به رستگاری دو جهان رسید.
علامه طباطبایی (ره) ضمن تفسیر آیه 173 سوره ی آل عمران«... حسبنا الله و نعم الوکیل» می نویسد: حقیقت امر این است که تنفیذ اراده و دستیابی پیروزمندانه به خواسته ها در زندگانی دنیا به علل و اسباب طبیعی و روحی نیازمند است. انسان هنگامی که قصد انجام کاری را می کند، علل و اسباب طبیعی آن را آماده می سازد و چیزی بین او و خواسته اش مانع نمی شود، جز اسباب روحی مانند ضعف و سستی در اراده، ترس، اندوه، نابخردی، گمان بد (منفی بافی) و... . در این هنگام، چون به خدا توکل می کند، در حقیقت به سبب و علتی توسل می جوید که شکست ناپذیر است و همین امر، اراده او را چنان تقویت می کند که هیچ سبب روحی مخالف آن نمی تواند او را شکست دهد. در نتیجه به سعادت و خوشبختی دست می یابد. (المیزان، ج چهار، ص 67)

2. یاد خدا

دومین راهی که قرآن کریم به ما نشان می دهد، یاد خداست. آری یاد خداست که ترس از هجوم مشکلات و گرفتاری ها را از بین می برد. یاد خدا دلهره ها و ترس های ناشی از بی اعتمادی به آینده را کاهش می دهد. ذکر خدا یعنی پذیرش حضور دایم و نزدیک بودن آن وجود مطلق در همه جا و در همه ی زمان ها، چون که خدا از رگ های گردن به شما نزدیک تر و حایل میان انسان و جان و قلب او است.
«ونحن اقرب الیه من حبل الورید»(ق: شانزده)؛
«واعلموا ان الله یحول بین المرء و قلبه و انه الیه تحشرون». (انفال: بیست و چهار)
این نزدیکی و حضور دایمی که برخاسته از ارتباط و فقر ذاتی همه ی آفریده هاست می تواند این زمینه را فراهم آورد که هیچ چیزی بیرون از دایره ی علم، قدرت و حکمت او نیست. بنابراین اطمینان می یابد که همواره خدا با اوست و در همه حال رفیق و همراهش است. برای ذکر در مقامات اخلاقی - عرفانی مراتبی گفته اند از جمله ذکر لفظی و ذکر قلبی است. که بالاترین ذکر نماز است. گر چه خداوند از تسبیح و تحمید مخلوقاتش مخصوصاً انسان بی نیاز است ولی این ذکرها مایه ی معرفت و تکامل انسان می شود و او را در رسیدن به معرفت الهی یاری می کند (تفسیر آسان، ج شش، ص نود و یک)
در عرف عرفا و اولیا، خدا انسان های عاقل و فهیم کسانی هستند که همیشه به یاد خدا بوده اند و هیچ چیز حتی اشتغالات روزمره آنها را از این امر باز نمی دارد. خداوند در آیاتی چند به این مسأله اشاره دارد از آن جمله:
«... رجال لا تلهیهم تجاره و لا بیع عن ذکر الله» (نور: سی وهفت)؛ «الذین یذکرون الله قیاما و قعودا و علی جنوبهم و یتفکرون فی خلق السماوات و الارض ربنا ما خلقت هذا باطلا سبحانک فقنا عذاب النار»(آل عمران: 191)؛ «یا ایها الذین امنوا لا تلهکم اموالکم ولا اولادکم عن ذکر الله و من یفعل ذلک فاولئک هم الخاسرون» (منافقون: نه)؛ «یا ایهاالذین آمنوا اذکروا الله ذکرا کثیرا». (احزاب: چهل و یک)
یاد کردن خدایی که از همه زیباتر، از همه عظیمتر، از همه مهربانتر، از همه بخشنده تر، به اسرار آشناتر، از همه نزدیک تر است؛ برای انسان صاحب معرفت از همه چیز لذت بخش تراست.(المیزان، ج دو، ص بیست و نه)
«واذا سالک عبادی عنی فانی قریب اجیب دعوه الداع اذا دعان فلیستجیبوا لی ولیومنوا بی لعلهم یرشدون» (بقره: 186). به همین جهت پیامبران و امامان و اولیای خدا، شبانه روز به ذکر خدا و به ویژه به نماز مشغول می شدند. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آن قدر شب ها را به نماز گذراند که خدا به او فرمود:«طه، ما انزلنا علیک القرآن لتشقی». (طه: یک و دو)
3. حفظ، تأمین و ارتقای بهداشت روان از طریق آموزش و تربیت دینی و درک واقعیت های جهان و آگاهی از قوانین نظام آفرینش و دیدن و اندیشیدن در آثار الهی است و نیز تسلیم محض بودن در برابر خداوند متعال و نداشتن ترس و اندوه و غم از غیر خدا. (علم النفس الاسلامی العام و التربوی، ص 84)
اساسی ترین فرایند روانی انسان، شناخت است و عواطف و رفتار تحت تأثیر شناخت قرار دارد و تنها راه شکوفایی و حاکمیت فطرت، پیاده شدن معیارهای الهی در همه شؤون زندگی انسان است و مشخص کردن هدف و اصلاح شناخت در ابتدای حرکت الزامی است. رشد به عنوان هدف اصلی پیامبران الهی تأمین کننده ی سلامت روان و عامل مهم در حفظ و ارتقای بهداشت روانی انسان هاست.

باور درمانی و قرآن

«... عسی ان تکرهوا شیئا و هو خیرلکم و عسی ان تحبوا شیئا و هو شر لکم والله یعلم و انتم لا تعلمون». (بقره: 216)
اصولاً انسان، سطحی نگر و قضاوت های او عجولانه و شتابزده است. دلیل این مطلب، آگاهی اندک انسان است. علم و آگاهی انسان در برابر علم و آگاهی بی پایان خداوند، بسیار ناچیز است. از این رو با هر پدیده ای که به ظاهر برای او ناخوشایند جلوه می کند، به مقابله بر می خیزد. حتی گاه از مصرف دارو، تنها به این دلیل که تلخ است یا با درد همراه است، خودداری می کند و بدین ترتیب جان خود را به خطر می اندازد. خداوند در این آیه، انسان را از هر گونه پیشداوری و قضاوت عجولانه در مواجهه با سختی ها و ناگواری های زندگی برحذر می دارد. از یک سو از او می خواهد که ظاهر ناخوشایند برخی امور، پدیده ها و مسائل زندگی، وی را اندوهگین و ناخشنود نسازد و دست به تصمیم و اقدام خطرناک نزند بلکه خویشتن داری و شکیبایی بورزد تا حقیقت امر بر او روشن شود و از سوی دیگر به ظاهر خوشایند برخی پدیده ها و امکانات موجود، وابستگی و علاقه ی مفرط نشان ندهد، به طوری که همین مطلب، در یکی از آیات سوره ی نساء، به گونه ای دیگر بیان شده است:
«... و عاشروهن بالمعروف فان کرهتمو هن فعسی ان تکرهوا شیئا و یجعل الله فیه خیرا کثیرا»(نساء: نوزده): ... و با آنان (همسرانتان) به طور شایسته رفتار کنید. و اگر از آنها (به جهتی) کراهت داشتید، چه بسا چیزی خوشایند شما نیست حال آن که خداوند خیر فراوانی در آن قرار می دهد!
این آیه با اندکی تعمیم در مفهوم، خطاب به همسران است که در صورت مشاهده ی یک اختلاف سلیقه ی جزئی از یکدیگر یا هر امر دیگری که به نوعی موجبات ناخرسندی و ناخوشایندی یکی از آن دو را فراهم می سازد، فوراً تصمیم به جدایی یا رفتاری ناشایست نگیرند بلکه چه بسا امری موجب ناخشنودی شما می گردد در حالی که خداوند در همان چیز برای شما خیر و برکت زیادی قرار داده است.
تلاوت مداوم و تکرار روزانه ی این آیات «نگاه محدود» ما را به جهان هستی «نامحدود» و «علم و آگاهی اندک» ما را با معرفتی که نسبت به علم بی پایان خدا پیدا می کنیم، «افزون» می سازد؛ آرامش و اطمینان خاطر زیادی به ما در مواجهه با صحنه های سخت زندگی و حوادث سهمگین که در پیش روی ماست، می بخشد، شکوه و شکایت و اظهار ناراحتی و ناخرسندی از ظاهر امور را، به حداقل می رساند، حسد ورزیدن به امکانات دیگران، حرص، وابستگی و علاقه مفرط به مادیات را از میان می برد و انسان با ایمان را به آرامش، شکیبایی، تصمیم گیری و اقدام سنجیده دعوت می کند. خداوند متعال در آیه دیگر در اشاره به اهمیت باور و ایمان می فرماید:
«ولا تهنوا ولا تحزنوا و انتم الاعلون ان کنتم مومنین»(آل عمران: 139): و سست نشوید و غمگین نگردید و شما برترید اگر ایمان داشته باشید.
اساساً ایمان عبارت از هر نوع اصل راهنما، باور، یقین و یا گرایش است که به زندگی معنا بخشد و آن را جهت دهد. محرک های خارجی در اطراف ما فروانند. اعتقادات و باورهای ما، صافی هایی پیش ساخته و سازمان یافته اند که ادراکات ما را از جهان بیرونی تصحیح می کنند. باورها فرماندهی مغز را به عهده دارند، وقتی به درستی چیزی یقین داریم، گویی به مغز خود فرمانی صادر می کنیم که وقایع بیرونی را به نحوی معین متصور سازد. ایمان دری به سوی به روزی می گشاید، ایمان مستقیماً به سیستم عصبی فرمان می دهد، وقتی به درستی امری ایمان داشته باشید کاملاً در حالت روحی خاصی فرو می روید که مقتضی آن ایمان است.
اگر ایمان به درستی به کار گرفته شود، بزرگترین نیرویی است که منشاء خیر و خوبی در زندگانی می شود. از سوی دیگر همان طور که ایمان و اعتقادات صحیحمی توانند، نیرو بخش باشند، عقایدی که فکر و عمل را محدود می سازند، اثرات ویرانگر دارند در طول تاریخ، مذاهب، نیروبخش میلیون ها انسان بوده اند و انسان ها را قادر به کارهایی ساخته اند که فوق تصور آنها بوده است.
ایمان سبب می شود که غنی ترین منابع نیروهای درونی خود را بیدار ساخته، این منابع را در جهت رسیدن به اهداف خود به کار گیریم. ایمان همچون نقشه و قطب نمایی است که ما را به سوی هدف راهنمایی می کند و به کمک آن یقین پیدا می کنیم که به مقصد مورد نظر خواهیم رسید.
مردمی که ایمان نداشته و یا نتوانند آن را در خود ایجاد کنند، در مجموعه ناتوانند، اگر ایمان قوی داشته باشید با قدرت دست به عمل می زنید و دینای دلخواه خود را می سازید. ایمان به شما کمک می کند که بدانید چه می خواهید و به شما نیرو می دهد که به خواسته ی خود برسید.
در واقع در زمینه ی رفتار انسانی، هیچ نیرویی برای هدایت انسان، قوی تر از ایمان نیست، هر چه در رفتار انسانی دقیقتر می شویم، بیشتر به قدرت خارق العاده ایمان در زندگی خود پی می بریم.(به سوی کامیابی، ج یک، ص 60-61)

شفابخشی قرآن

یکی از مباحث مهم در سلسله بحث های بهداشت روانی، شفابخشی قرآن است. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می فرمایند: «من لم یستشف بالقرآن فلاشفاه الله» (بحار الانوار، ج 92، ص 176): هر کس شفای بیماریهای خود را از قرآن طلب نکند خدا او را شفا نخواهد داد.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در سخنی دیگر، قرآن را داور و درمان معرفی نموده اند: «القرآن هو الدواء». (بحارالانوار، ج 92، ص 176)
از امام باقر(علیه السلام) نیز نقل شده است که آن حضرت می فرماید:
«فی القرآن شفاء من کل داء» (بحارالانوار، ج 92، ص 176): در قرآن برای هر دردی، شفایی هست.
خداوند متعال در سوره ی اسراء می فرماید: «وننزل من القران ما هو شفاء و رحمته للمومنین»(اسراء: 82): و از قرآن آنچه شفا و رحمت است، برای مؤمنان نازل می کنیم.
خدای آسمان هدف از نزول آیات قرآن را «شفابخش مؤمنان» می داند و روایات یاد شده نیز در حقیقت تفسیر کننده ی این آیه و آیات مشابه است. جنبه ی اثربخشی فوق العاده آیات قرآن کریم در حل مشکلات و نابسامانی های زندگی فردی و اجتماعی در روایتی که از امام صادق(علیه السلام) نقل شده، به این صورت بیان شده است:
«هر کس صد آیه از آیات قرآن - از هرجا که باشد- را بخواند، سپس هفت مرتبه بگوید: «یا الله» آن گاه برسنگ های سخت دعاکند، آنها را می شکافد (بحارالانوار، ج نود و دو، ص 176)
عظمت آیات قرآن به اندازه ای است که سنگ ها را می شکافد تا چه رسد به مسائل، مشکلات و گرفتاری های روزمره انسان، همان طور که در سوره ی حشر می خوانیم:
«لوانزلنا هذا القرآن علی جبل لرایته خاشعا متصدعا من خشیه الله و تلک الامثال نضربها للناس لعلهم یتفکرون»(حشر: بیست ویک): اگر این آیه را بر کوهی نازل می کردیم می دیدی در برابر آن خاشع می شود و از ترس عظمت خدا می شکافد، و اینها مثالهایی است که برای مردم می زنیم شاید در آن بیاندیشند.
از طرف دیگر قرآن نوری است که هرگز خاموش نمی شود، حضرت امیرالمومنین(علیه السلام) می فرماید: «خداوند قرآن کریم را بر پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) فرو فرستاد، کتابی که چلچراغش را چنان درخششی است که هرگز به خاموشی ننشیند و مشعلی است که هرگز فروزشش، تاریکی نپذیرد و دریایی است که ژرفایش به سهولت پیدا نگردد. راهی است که کسی در آن گمراه و سرگردان نشود... و بنایی استوار است که اساس و پایه اش ویران نمی گردد و برای بیماران دارویی شفابخش است که آنان را از بیم حوادث مصون خواهد داشت، مهتری است که یاورانش هرگز شکست نمی خورند و حقی است که مددکاران و حامیانش مغلوب و منکوب نگردند. پس قرآن مجید مرکز و کان گورهرین اسلام بوده و چشمه های دانش و بینش و دریاهای حکمت و معرفت از آن جوشان و ریزان و باغ و بوستان های عدل و داد و جویباران مطهر از آن روان است. (نهج البلاغه، خطبه ی 198)
یکی ا ز جلوه های معنادرمانی بودن قرآن، سوره ی حمد است که به آن سوره ی شفا نیز می گویند. برای درک عظمت و شأنیت سوره ی حمد همین کافی است که بدانیم که خداوند متعال در سوره ی حجر آیه 87، از سوره ی حمد به عنوان یکی از دو نعمت بزرگ الهی یاد می کند که به پیامبر(صلی الله علیه و آله) عطا شده است و نکته ی مهم در این است که سوره ی حمد در این آیه بر کل قرآن مقدم شده است:«ولقد آتیناک سبعا من المثانی و القرآن العظیم»: ما به تو «السبع المثانی» و «قرآن عظیم» داده ایم!
سوره ی فاتحه در عین اختصار، در معنا بزرگ، با عظمت، امّ الکتاب و اساس قرآن و جامع تمامی سوره های قرآن و به منزله مادر آنهاست تا جایی که همچنانکه گفته شد خداوند این سوره را معادل تمام سوره های قرآن و حتی مقدم بر همه ی آنها قرار داده است.(المیزان، ج دوازده، ص 201)
از امام علی(علیه السلام) درباره ی فضایل پیامبر(صلی الله علیه و آله) و امتش پرسیدند. حضرت فرمودند: یکی از فضایل آن این است که: خداوند سوره ی فاتحه الکتاب را به دو نیم تقسیم کرده است، نیمی از آن را برای خود قرار داده و نیمی دیگر را برای بنده اش»(بحارالانوار، ج نود و دو، ص 260) و شاید یکی از جهاتی که بدان سبع المثالی گفته می شود، همین باشد. یعنی هفت آیه ای که دو قسمت است و یا منظور این است که هفت آیه ای که دو بار نازل شده است یک بار در مکه و یک بار در مدینه و یا به خاطر این است که دوبار در نماز خوانده می شود.
امام محمد باقر(علیه السلام) در خصوص شفا بودن سوره ی حمد می فرماید: «من لم یبرئه الحمد لم یبرئه شیء»: هر که را سوره حمد بهبودی نبخشد، هیچ چیز دیگر او را درمان نکند.(بحارالانوار، ج نود و دو، ص 261)
امام صادق(علیه السلام) در روایتی می فرماید: «قرائه الحمد شفاء من کل داء الاالسام»(بحارالانوار، ج نود ودو، ص 261): خواندن سوره ی حمد شفابخش و بیماری به جز مرگ است.
و این همان جنبه ی اثربخشی فوق العاده ی آیات قرآن کریم است که علاوه بر اینکه در همه ی زمینه های معرفتی و رفتاری اعم از اعتقادی، اجتماعی، اخلاقی، فقهی، سیاسی و... استوارترین و مطمئن ترین راه را نشان می دهد. «ان هذا القرآن یهدی للتی هی اقوم و یبشر المومنین الذین یعملون الصالحات ان لهم اجرا کبیرا». (اسراء: نه)
در زمینه های درمانی هم، بهترین درمان و سلامتی و بهداشت روان، همانا قرآن کریم است.

منبع: گروهی از نویسندگان، مجموعه مقالات مسابقات بین المللی قرآن کریم- جلد سوم، انتشارات اسوه، چاپ اول، (1387).