مکه
 
 
 
نویسنده : مبین اردکان
تاریخ : دوشنبه 94/9/23
نظر

وَ إِذْ یَمْکُرُ بِکَ الَّذینَ کَفَرُوا لِیُثْبِتُوکَ أَوْ یَقْتُلُوکَ أَوْ یُخْرِجُوکَ وَ یَمْکُرُونَ وَ یَمْکُرُ اللَّهُ وَ اللَّهُ خَیْرُ الْماکِرینَ . (سوره انفال/آیه 3)

و آن هنگام را به یادآور که کافران درباره تو مکری کردند تا در بندت افکنند یا بکشندت یا از شهر بیرون سازند. آنان مکر کردند و خدا نیز مکر کرد و خدا بهترین مکرکنندگان است.
این آیه در حقیقت به ماجرای لیلة المبیت اشاره دارد که امیر المومنین (ع)به جای پیامبر اکرم (ص)در هنگامی که پیامبر(ص) قصد هجرت به مدینه را داشتند در بستر ایشان خوابیدند و توطئه کفار مکه در به قتل رساندن ایشان را برملا نمودند و ناکام گذاشتند.

در آن شب در شأن علی (ع) و ایثار و فداکاری خالصانه‌اش آیه نازل گردید: «وَمِنَ النَّاسِ مَن یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاء مَرْضَاتِ اللّهِ وَاللّهُ رَؤُوفٌ بالْعِبَاد؛

از مردم کسی هست که جانش را برای خریدن رضای خداوند بفروشد و خداوند نیز با بندگان رئوف و مهربان است».(آیه 207 سوره بقره)

لیلة‌المبیت چه شبی ست ؟ { شرح آیه لیلة المبیت }

لیلة‌المبیت چه شبی ست ؟ { شرح آیه لیلة المبیت }

در سال سیزدهم بعثت به دنبال انعقاد پیمان عقبه دوم در شب سیزدهم ذى حجه، میان پیامبر اسلام و یثربیان که مردم مدینه پیامبر را به شهر خودشان دعوت کردند و در برابر تهاجم قریشیان آماده دفاع و حمایت از پیامبر شدند، از فرداى آن روز مسلمانان مکه به تدریج به آن دیار هجرت نمودند. سران قریش که بعداً به این جریان پى بردند، احساس خطر کردند و در پى چاره برآمدند.

در آخر ماه صفر سال چهاردهم بعثت در دارالندوة (مجلس شوراى مکه) اجتماع نمودند. در این شورا برخى پیشنهاد کردند که پیامبر را تبعید یا زندانى کنند، ولى این پیشنهاد به تصویب نرسید. پیشنهاد دیگرى مطرح شد که پیامبر را به قتل برسانند، که به تصویب رسید، با این شرط که شبانه به صورت دسته جمعى و از همه قبایل بر سر حضرت محمد بریزند و او را در بستر خواب قطعه قطعه کنند. در این صورت قاتل یک نفر نخواهد بود و بنى هاشم نمى‏توانند با همه جنگ کند. و ماجرا ناچار با گرفتن خون بها فیصله مى‏یابد. سران قریش براى اجراى این نقشه شب اول ربیع الاول را انتخاب نمودند.
خداوند از طریق پیک وحى پیامبر را از این نقشه آگاه نمود. «و اذ یمکر بک الذین کفروا لیثبتوک أو یقتلوک أو یخرجوک و یمکرون و یمکر الله والله خیر الماکرین؛ به یادآور هنگامى را که کافران نقشه مى‏کشیدند که تو را به زندان بیافکنند، یا به قتل برسانند و یا از مکه خارج سازند. آنان چاره مى‏اندیشیدند و خداوند هم چاره مى‏اندیشد و تدبیر مى‏کند و خدا بهترین چاره جویان است».(سوره انفال (8) آیه 30)
پیامبر(ص) براى خنثى کردن نقشه دشمن از شیوه «رد گم کردن» استفاده کرد و بدین منظور با على(ع) صحبت کرد و فرمود: امشب در بستر من بخواب و آن پارچه سبزى را که من هر شب بر روى خود مى‏کشیدم، بر روى خود بکش تا تصور کنند من در بستر خفته‏ام و موقتاً از تعقیب من دست بردارند. على(ع) به دستور پیامبر(ص) جامه عمل پوشاند. مأموران قریش از سرشب خانه پیامبر را محاصره کردند، که تا صبح ادامه داشت و سپس با شمشیرهاى برهنه به خانه هجوم بردند. على(ع) از بستر برخاست. آنان با دیدن على(ع) سخت بر آشتفتند و به وى گفتند: محمد کجا است؟ حضرت فرمود: مگر او را به من سپرده بودید که از من بخواهید؟! در این هنگام به سوى على(ع) یورش بردند و به نقل برخى از مورخان او را آزردند و آن گاه وى را به سوى مسجدالحرام کشیدند و پس از بازداشت مختصرى او را رها کردند(تاریخ طبرى، ج‏2، ص 444.) و در پى تعقیب پیامبر برآمدند. این شب را که حضرت على(ع) در بستر پیامبر خوابید و خودش را براى سلامتى پیامبر در معرض خطر قرار داد، لیلةالمبیت مى‏نامند. قرآن درباره فداکارى این شب على(ع) مى‏فرماید: «و من الناس من یشرى نفسه ابتغاء مرضات الله والله رؤف بالعباد؛(بقره (2) آیه 207) برخى از مردم با ایمان(على در لیلةالمبیت) جان خود را براى کسب خشنودى خدا مى‏فروشند و خداوند نسبت به بندگانش مهربان است».

ماجرای لیله المبیت در قرآن کریم

هجرت پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ از مکّه به مدینه
یکی از داستان‎های مهم زندگی پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ ماجرای عظیم هجرت او و یارانش از مکّه به مدینه است، چنان که قرآن در سوره انفال آیه 30، و سوره بقره آیه 207 به این مطلب اشاره کرده است، که خلاصه‎اش چنین است:
هنگامی که مسلمانان در مکّه در فشار و آزار شدید مشرکان قرار گرفتند، پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ، مسلمانان را به هجرت به مدینه دستور داد، مشرکان احساس خطر شدید کردند...

و با خود گفتند: هجرت مسلمانان به مدینه موجب تشکّل آنها در مدینه شده، و در آینده نزدیک، کار را بر ما سخت خواهد کرد. سران آنها در «دار النَّدوَه» مجلس شورای خود اجتماع کردند، و هر کدام در مورد جلوگیری از اسلام و دعوت پیامبر، پیشنهادی نمودند، چنان که در آیه 30 سوره انفال به این توطئه، اشاره شده است.در این زمان بود که ابلیس خود را به شکل یه پیرمرد مسن درآورده و به مجلس وارد شد و پیشنهاد خود را مطرح کرد
سرانجام پیشنهاد ابوجهل تصویب شد، پیشنهاد او این بود که: «از هر قبیله‎ای، یک جوان شجاع به عنوان نماینده انتخاب شود، و همه آن نمایندگان در یک شب، خانه پیامبر را محاصره کنند، و به سوی او حمله کرده و او را در رختخوابش بکشند.»
آن شب فرا رسید، جبرئیل ماجرای توطئه کودتاچیان را به پیامبر خبر داد. پیامبر ماجرا را به علی ـ علیه السلام ـ خبر داد، و به او فرمود: «امشب در رختخواب من بخواب، تا کافران گمان کنند که من در رختخواب خود خوابیده‎ام، به انتظار من در بیرون خانه بمانند و من پنهانی از خانه خارج شوم.»
با این که خوابیدن در رختخواب پیامبر و افکندن روپوش سبز پیامبر بر روی خود، صد در صد خطرناک بود، حضرت علی با جان و دل، این پیشنهاد را پذیرفت، و در رختخواب آن حضرت خوابید. آن شب نمایندگان مشرکان، با شمشیرهای برهنه، خانه پیامبر را محاصره کردند، پیامبر شبانه، بی‎آنکه مشرکان متوجه شوند، در تاریکی شب از خانه بیرون آمد و به سوی غار ثور که در هفت کیلومتری جنوب مکّه قرار گرفته، رفت و در آن جا مخفی شد، در این هنگام ابوبکر نیز همراه پیامبر بود.
سپس پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ از غار ثور به سوی مدینه هجرت نمود، آن حضرت در روز پنجشنبه اول ربیع الاول سال 13 بعثت از مکّه خارج شد و در روز 12 همین ماه به مدینه وارد گردید.[اقتباس از سیره ابن هشام، ج 2، ص 126 به بعد؛ ناسخ التواریخ هجرت، ج 1، ص 14]
مباهات خدا به فرشتگان در مورد خوابیدن علی ـ علیه السلام ـ
جبرئیل و میکائیل از سوی خداوند، کنار رختخواب حضرت علی ـ علیه السلام ـ آمدند، جبرئیل به آن حضرت گفت:
«به به! کیست مثل تو ای فرزند ابوطالب، که فرشتگان به وجود تو (و فداکاری تو) مباهات می‎کنند.» آن گاه این آیه را از طرف خداوند، در شأن علی ـ علیه السلام ـ، به پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ نازل کرد:
«وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ؛ بعضی از مردم (فداکار و باایمان، هم چون علی ـ علیه السلام ـ به هنگام خفتن در جایگاه پیامبر) جان خود را در برابر خشنودی خدا می‎فروشند و خداوند نسبت به بندگانش مهربان است.»[تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 23 و 29. (بقره، 207)]

 

لیلة المبیت به عقیده اهل تسنن

شب اول ماه ربیع الاول به نام «لیلة المبیت» مزیّن است، در این شب یک حادثه مهمّ تاریخى واقع شد و آن این که در سال سیزدهم بعثت، رسول خدا(صلى الله علیه وآله) از مکّه به قصدهجرت به سوى مدینه، از شهر خارج شد و در «غار ثور» پنهان گردید و امیر مؤمنان على(علیه السلام) براى اغفال دشمنان و نجات جان پیامبر، فداکارانه در بستر رسول خدا(صلى الله علیه وآله) خوابید

مفسر معروف اهل تسنن ثعلبی می گوید: هنگامی که پیغمبر اسلام تصمیم گرفت مهاجرت کند، برای ادای دین های خود و تحویل دادن امانت هایی که نزد او بود علی علیه السلام را به جای خویش قرار داد و شب هنگام که می خواست به سوی غار ثور برود و مشرکان اطراف خانه را برای حمله به او محاصره کرده بودند،

از علی علیه السلام خواست تا در بستر او بخوابد و پارچه ی سبز رنگی (برد حضرمی ) که مخصوص خود پیامبر صلی الله و علیه و آله بود روی خویش بکشد، در این هنگام خداوند به جبرئیل و میکائیل وحی فرستاد که من بین شما برادری ایجاد کردم و عمر یکی از شما را طولانی تر قرار دادم،کدام یک از شما حاضر است ایثار به نفس کند و زندگی دیگری را بر خود مقدم دارد؟

هیچکدام حاضر نشدند، به آنها وحی شد اکنون علی علیه السلام در بستر پیامبر من خوابیده و آماده شده جان خویش را فدای او سازد، به زمین بروید و حافظ و نگهبان او باشید

هنگامی که جبرئیل بالا سر و میکائیل پایین پای علی علیه السلام نشسته بودند جبرئیل می گفت: به به!! آفرین به تو ای علی خداوند به واسطه ی تو بر فرشتگان مباهات می کند. در این هنگام آیه ی فوق نازل گردید و به همین دلیل آن شب تاریخی به نام لیلة المبیت نامیده شده است

ابو جعفر اسکافی می گوید: همان طور که ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه ج3 ص270 ذکر کرده است ،جریان خوابیدن علی علیه السلام در بستر پیغمبر به تواتر ثابت شده است و غیر از کسانی که مسلمان نیستند و افراد سبک مغز آن را انکار نمی کنند