تاکتیک جدید جریان فتنه بر چند محور استوار شد. این محورها از «تقابل با نظام» - در شکل رادیکالی آن - «آشتی و امتیازگیری از نظام» تا «تعامل با نظام اسلامی» در سطح خرد، گسترش یافته است.
با نگاهی هر چند گذرا به تحرکات جریان فتنه به خصوص پس از حرکت انقلابی ? دی سال ?? از سوی ملت ایران، واقعیاتی چند حاصل میشود که در این زمینه نکاتی قابل طرح است:
تاکتیک جدید جریان فتنه بر چند محور استوار شد. این محورها از «تقابل با نظام» - در شکل رادیکالی آن - «آشتی و امتیازگیری از نظام» تا «تعامل با نظام اسلامی» در سطح خرد، گسترش یافته است.
با نگاهی هر چند گذرا به تحرکات جریان فتنه به خصوص پس از حرکت انقلابی ? دی سال ?? از سوی ملت ایران، واقعیاتی چند حاصل میشود که در این زمینه نکاتی قابل طرح است:
? - حالت اغما و یأس:
حرکت خروشان مردم متدین و انقلابی ایران اسلامی در ? دیماه سال ?? که به واسطه انباشت نفرت از حرکات تفرقه افکانانه و براندازانه سران و اصحاب فتنه، بخصوص هتک حرمت عاشورا به وقوع پیوست کل جریان فتنه را برای ماهها به حالت اغما و یأُس مفرط کشانید.
این حالت به حدی شرایط فتنهگران را بغرنج کرد که هیچگاه نتوانستند از خیمه سنگین افکار عمومی علیه خود فرار کرده و برنامههای از پیش طرحی شده خود در به راهاندازی سیاه لشگر علیه مردم و انقلاب اسلامی را به پیش برند.
این شرایط به گونهای بود که حتی فتنهگران که از چند ماه قبل با برنامهریزی وسیع خارجی و داخلی در صدد تحت تاثیر قرار دادن ?? بهمن ?? بودند و حتی در پایگاههای خبری وابسته به محافل صهیونیستی،انگلیسی و امریکایی خود ، وعده «اتمام انقلاب اسلامی» در ?? بهمن را داده بودند نه تنها نتوانستند برنامههای خود را عملیاتی کنند که حتی با رسوایی تمام، اعلام کردند که دیگر «اقدام خیابانی» برای آنان کارساز نخواهد بود.
این حالت یاس و اغما به حدی بود که منجر به هو شدن پروژه «اسب تروا» مهاجرانی و نبوی توسط ضد انقلاب خارجی و داخلی شد و آنان در ملاء عام اعلام کردند که جریان فتنه زین پس باید تدابیر دیگری برای براندازی نظام دنبال نماید.
? - حالت سرخوردگی، انفعال و انشقاق:
شکست سنگین جریان فتنه از جریان انقلابی که نماد آن در توده میلیونی ملت در خیابانها و پای صندوقهای رای و .... در در دفاع از انقلاب و نظام اسلامی متجلی میشود باعث ریزش شدید بدنه آنان شد. این ریزش تا بدانجا رسید که از بدنه آنها تنها جریانات ضد انقلاب نظیر بهائیت، تودهایها، وابستگان نهضت آزادی، جبهه ملی، منافقین، سلطنت طلبان، مارکسیستهاو... باقی مانده و صف ملت و فریب خوردگان از صف فتنهگران به کلی جدا شد. این حالت باعث شد تا سران فتنه و اصحاب میانی آن کاملا با سرخوردگی روبرو شده و خلاء عمیق فقدان پشتیبانی سیاه لشگر را برای خود جدی بگیرند.
از سوی دیگر آنها نمیتوانستند در برابر توهینها، تمسخرها و حتی کاریکاتورهایی که از بیعرضگیشان در فضای ضد انقلابی و رسانههای وابسته به آنان منتشر میشد مقاومت به خرج داده و به شدت منفعل شدند.بدنه ضد انقلابی باقیمانده خواستار رهایی از شکست جریان فتنه بوده و بیش از سران فتنه که در کاخهای شیشهای شمال شهر تهران یا در سفارتخانههای استعمار پیر و... با هم جلسه میگذاشتند، این شکست و تحقیر سنگین را حس میکردند. از اینرو بود که باصطلاح رهبران خود را به باد انتقاد و تحقیر گرفته و بیکفایتی آنان را در ادامه مسیر ضد انقلابی به رخ آنان میکشیدند.
طراحی کاریکاتور از سران فتنه که در آن، تنها به بیانیه دادن پس از گذشت سالیان سال اکتفا کرده ،برخی دیگر از آنان نیز در ترس و لرز به سر میبرند، از همین حالت حکایت داشت. از سوی دیگر این حالت، باعث شد تا حمایتهای بیرونی که به صورت ویژه از سوی آمریکا، صهیونیسم و انگلیس شامل حال جریان فتنه بود نیز روندی نزولی و شیبی رو به افول تجربه کند. دشمنان رسمی جمهوری اسلامی پس از ناکارآمدی فتنهگران بود که دست به تحریم اقتصادی - سلاح کهنه و زنگ زده همیشگیشان که بیش از ایران خودشان را تحت تاثیر قرار میداد - یازیدند و بدین وسیله پیغامی ضمنی به سران و اصحاب فتنه دادند که شما کاری از پیش نبرده و میتوان از این پس شما را محذوف تلقی کرد.
این مشکلات باعث شد تا در میان اصحاب و سران فتنهگران نیز انشقاق عمدهای رخ داده و هر جریان، مقصر اصلی را تندروی فلان شخص یا بیعرضگی و عدم همراهی بهمان کس یا استراتژیها و تاکتیکهای شخص دیگر بدانند.
در این مقطع بود که با ترتیب دادن برخی محافل، دعوت از شخصیتهای رأس فتنه، نشاندن آنها به دور یک میز و گرفتن عکس یادگاری و انتشار آن در فضای عمومی، اتاق فکر جریان در صدد برآمد تا به بدنه ضد انقلاب خود امیدواری دهد و باصطلاح انشقاقها و اختلافات را کتمان کرده و امیدواری - هر چند اندک برای در صحنه ماندن - به آنان تزریق نماید.
گو آنکه این خود به رسوایی جدیدتری برای آنان تبدیل شد .تناقض میان اخبار درونی اختلاف و شکاف فتنهگران با اخبار بیرونی نشستهای وفاق میان سران، خود به جنجالی از درون جریان فتنه علیه راس این جریان مبدل شد که حتی بعضی از سران فتنه نیز با انتشار سخنرانی و اعلام مواضع خود ،در دبروغی محض ، نشست وفاق را «اتفاقی»! و انتشار عکس آن را نیز «اقدامی نابخردانه» دانسته و سعی کردند از شدت فشار بدنه جریان، شانه خالی نمایند.
? - حالت فرار به جلو:
برای خروج از بن بست پدید آمده، سران جریان فتنه دست به تاکتیک جدیدی زدند. این جریان سعی نمودند، حداقلهای ادامه حیات خود را برای «فرصت جدید» رهایی از بنبست اخذ نمایند. چنین بود که به ساماندهی مجدد تشکیلاتی اقدام کرده و به سراغ پروژه دیگری به نام «زندانیان» خود رفتند. این پروژه به گونهای طراحی شده بود تا با دمیدن در آن، افکار عمومی را تحریک کرده، روحیه عطوفت و دل رحمی ملت را به میان کشیده و بدین وسیله نظام و انقلاب اسلامی را به چالشی کشند که چه زندانیان برانداز را آزاد نموده و چه آنان را دربند نگاه دارد، توجهات به این زاویه معطوف شده و از زاویه اصلی که عمق فتنه جریان برانداز بود، غافل نمایند.
در پس پرده نیز راس جریان، فرصت مییافت تا فشار افکار عمومی را تقلیل داده، خود را ناصحی مشفق معرفی کرده و از ظرفیت بازیگر پنهان برای عدم مواجهه صریح با ایشان نیز جلوگیری بعمل آورد.
این طراحیهای پیش گفته، تاکتیکها و استراتژیهایی بود که بر روی کاغذ توسط اتاق فکر جریان فتنه تدوین شده و قرار بر آن بود تا مو به مو عملیاتی شود، اما «بصیرت» عمومی ملت و «چشم به فرمان» بودن آنان نسبت به تعیین خطوط حرکتی از سوی رهبر فرزانه انقلاب اسلامی - دام ظله - باعث شد تا همگی این تاکتیکها و راهبردها در نطفه خفه شده و اساسا عمق فکری نیز نیابد تا چه رسد به عمق اجرایی آن.
در این حالت بود که مردم و نظام اسلامی با خلق چند رویداد، عمق اقتدار، صلابت و استحکام خود را نسبت به دشمن بیرونی که به عنوان ملجاء و پناه سران فتنه بازیچه به شمار میرفت، نشان داده و بدین وسیله قدرت ضربه نوازی و ضرب شست خود را به معرض دید همگان نهاد.
شکار عبدالمالک ریگی، عنصر خبیث و عامل مستقیم موساد و سیا در آلمان، استقبال تکان دهنده، تاریخی و پرشور مردم لبنان از رییس جمهور اسلامی ایران در بیخ گوش رژیم صهیونیستی، استقبال بینظیر مردم، مراجع تقلید، علما و اعلام مهمترین مرکز جهان اسلام از مقتدای بصیر و هوشمند انقلاب اسلامی و نیز اجرای هوشمندانه و موفقیت آمیز بزرگترین طرح اقتصادی کشور - هدفمندسازی یارانهها - در اوج آرامش و ثبات، همچنین غلبه دادن نگاه استراتژیک انقلاب اسلامی بر طراحیهای پیچیده دیپلماسی دنیای غرب در نشست اخیر ? + ? و دهها نمونه دیگر، پالسهایی جدی و دندان شکن به تاکتیکها و راهبردهای دشمنان بیرونی و فتنهگران داخلی بود.
چنین بود که نه تنها طراحیهای گذشته آنان را با شکست مواجه کرد که بار دیگر موجب شد تا آنان با تغییر دادن تاکتیک، به شکست جدیدی اعتراف کنند، چرا که در نزد اهالی سیاست، نفس تغییر تاکتیک، خود به منزله اعتراف به شکست و دور زدنی باطل در مسیری بنبست تلقی میشود.
? - حالت بازی چندگانه از تقابل تا تعامل:
سران و اصحاب فتنه در گذر زمان از ? دی ?? تا ? دی ?? به این نتیجه قطعی رسیدند که ادامه یافتن حرکت فتنه به صورت گذشته بیشک راهی کاملا به ته دره و سرنوشتی بیتردید مفتضحانه برایشان خواهد داشت. چرا که از یکسو حتی منجر به تشدید اختلافات و انشقاقات درونی در راس جریان خواهد بود. از سویی دیگر نمیتوان از ظرفیت تمامی افراد موجود در میان اصحاب فتنه که بعضی حتی در بدنه نظام - نظیر مجلس و ... - حضور دارند بهره برد و از دیگر سو تیغ مواجهه مردم و نظام با آنان را که منجر به حذف همیشگی آنان خواهد شد ، تیزتر خواهد کرد و نیز بدلیل آزموده شدن و سوخته بودن این راه، اقبال عمومی حتی در بدنه ضد انقلاب جریان نیز کسب نخواهد کرد.
چنین شد که تاکتیک جدید جریان فتنه بر چند محور استوار شد. این محورها از «تقابل با نظام» - در شکل رادیکالی آن - «آشتی و امتیازگیری از نظام» تا «تعامل با نظام اسلامی» در سطح خرد گسترش یافته است. در این تقسیمبندی براساس روحیه و نوع جایگاه هر فرد یا جریان و نسبت آن با حاکمیت، مسئولیتهای متناسب تعریف شده و قرار است از ظرفیت هر موقعیت در جایگاه خود بهرهبرداری شود.
طراحی اتاق فکر جریان فتنه در شیوه جدید به گونهای تدوین شده تا از چانهزنی با نظام برای بقاء حضور جریان فتنه در مناصب تا تعبیه شرط برای نظام نسبت به حضور مجدد در حاکمیت و نیز بالا نگاه داشتن ابزار و چماق حرکات رادیکالی علیه نظام بر سر حاکمیت - به زعم سران فتنه بازیچه - گسترش یابد. تا بدین وسیله - به گمان باطلشان - نظام نیز دچار سردرگمی نوع مواجهه با ایشان شده بدین ترتیب فضا برای ادامه جریان در لایهای جدید فراهم آید.
چنین است که از یکسو برخی از اصحاب فتنه حاضر در حاکمیت با یکی از سران فتنه دیدار کرده و برخی دیگر برای ادامه چانهزنی با نظام و ایفاگری نقش «موازن» از این دیدار خودداری نمودند. همچنین در همین محور، "تنزل " فتنه عمیق و پیچیده سال ?? از براندازی طراحی شده علیه نظام و جمهور مردم به دعوای دو تندرو! بر سر ریاست جمهوری که هر دو هم مقصر بوده و باید تنبیه شوند! در دستور کار قرار گرفته است.
در محور بعدی یکی از سران فتنه که البته از روحیه «ترس» نیز برخوردار است و نمی تـوان کارهای تند رادیکالی را - هنگامی که هیچکس از مردم او را همراهی نمیکند - به وی سپرد، میبایست با پررویی و وقاحت تمام بازی با نظام ترتیب داده وبه شرط و شروط با نظام اسلامی - که خود قصد براندازی آنرا داشته و در این راه متحمل شکست شده - پرداخته و بدین وسیله اولا در درون نظام و گروههای اصولگرا تشتتی مبنی بر احتمال سازش و پذیرش با بخشی از جریان برانداز را مطرح ساخته و حفره سیاسی در یکپارچگی و یک صدایی ضرورت برخورد با فتنهگران پدید آورد و ثانیا: این تهدید برای نظام پدید آید که در صورت عدم پذیرش شروط، فضا برای طیف رادیکال مهیا شده و در آنصورت چماق آنان را کسی نمیتواند مهار کند!
در محور سوم هم برای حفظ تابلو تقابل با نظام اسلامی و نیز ادامه یافتن مستمریهای بیرونی - چه در قالب دلار و پوند و چه در قالب حمایتهای سیاسی و امنیتی و بینالمللی - میبایست جماعت شعبان بیمخ فتنه وارد صحنه مجازی شده و به تحریک و اعمال حرکات ساختار شکنانه بپردازند. این سطح اما همچنانکه پیش از این نیز بیان شد، نمیبایست از سطح ادعا و تحرک در فضای مجازی به سطح اجرایی و عملیاتی بیرونی کشیده شود چرا که از آن سیاه لشگر تعبیه شده نه لشگری مانده و نه قدرتی، اما صرف وجود چنین ظرفیتی به عقیده «بازیگر پنهان» و دیگر سران فتنه به عنوان بازار چانهزنی با نظام اسلامی لازم و ضروری دانسته شده است.
افتضاح تاکتیک چند گانه تعبیه شده جریان فتنه برای مواجهه با نظام اسلامی مستظهر به قدرت عظیم ملت ایران، بیش از آنکه نیاز به تبیین و استدلال باشد واضح و آشکار است.
جماعتی که در اوج باصطلاح اقتدار و طمطراق خود که با ابهام افکنی در میان مردم از آنان نیز جمعیت قابل توجهی به امانت گرفته - و البته نتوانست آنانرا حفظ نماید - و دشمان بیرونی را پابرهنه به حمایت و حتی اسم آوردن از آنان به وسط میدان کشیده بود، نیز نتوانست اندک لرزشی در بنای مستحکم انقلابی نظام اسلامی پدید آورد، امروز و با تبدیل شدن به «موش» بییال و دم و اشکم چه میتواند از پیش برد؟
جریانی که مردم مهر «باطل شد» را بر کل جریان آنان از رأس تا پیکر و بدنه در ? دیماه ?? و ?? نواخت و نفاق آنان را در پس لایههای بسیار پیچیده فتنه و غبار افکنی باز شناخت و محکومیت آنان را در فضای عمومی اعلام کرد، امروز با رنگ عوض کردن چه میتواند انجام دهد؟
آیا مردمی را که قریب سی و چند سال پیش عمق بصیرت خود را به گونهای نشان دادند که با تعویض نخست وزیر از سوی پهلوی شعار پر مفهوم «ما میگیم شاه نمیخوایم نخست وزیر عوض میشه، ما میگیم ... نمیخوایم پالون ... عوض میشه» را در خیابانها سر دادند، امروز و با تجربه اندوزی سی و دو ساله انقلاب اسلامی، میتوان با تقسیم کاری چنین رسوا، فریب داد؟
بازی "احتیاط "، "میانهروی " و "رادیکالیسم "از سوی کسانیکه مردم آنان را به کلی طرد کردند،مفهومی جز بازیهای کودکانه میتواند داشته باشد؟
آیا نظام اسلامی را که امریکای جهانخوار را به گونهای به زانو در آورده که به التماس از او درخواست مذاکره کرده و در دنیا اعتراف به ناکارآمدی سیاستهایش بدون همکاری ایران اسلامی میکند را میتوان با تدابیری چنین بچهگانه به زانو در آورد؟
سران و اصحاب فتنه بازیچه دشمن باید زین پس به عقل معاش روزانه خود نیز شک کنند و البته جای دوری نمیرود که اطرافیانشان برای آنان منبعدازاین، حکم «زوال عقل» و «حجر» گرفته و قیم برای آنان تعیین نمایند.مردم که به کلی آنان را مجنون میدانند.