مکه
 
 
 
نویسنده : مبین اردکان
تاریخ : شنبه 89/10/25
نظر
نکته جالب این ماجرا آن است که هنوز شرط وشروط های خاتمی در فضا معلق مانده عده ای دیگر از اصلاح طلبان خواستار ارث و میراث وسهم از انتخابات آتی شده اند ،گویی هم رفیق دزداند هم شریک قافله.

محمد خاتمی که به تازگی با اعلام شروطی، برای حضور مجدد در انتخابات آتی خود را آماده می کرد وقتی با واکنش مسئولین نسبت به رفتارهای اشتباه اصلاح طلبان مواجه شد روز دوشنبه ?? دی در دیدار با جمعی از اساتید دانشگاهی و اعضاء جامعه پزشکی دوباره بر مواضع خودتاکید کرد. 

شرط و شروط اصلاح طلبان و خاتمی برای حضور در انتخابات آتی مجلس این سوال را در بین کارشناسان ایجاد کرده که« اساسا چه کسی باید شرط بگذارد؟» و آیا اصلاح طلبان با آن کارنامه روشن خود در فتنه سال ?? اصلا صلاحیت شرط و شروط گذاری دارند؟ 

واقعیت آن است که اگر قرار به شرط و شروط است این نظام اسلامی است که باید برای حضور برخی که رسما مردود شده اند شرط و شروط بگذارد نه افراد و اشخاصی که با عملکرد خود باعث خوشحالی دشمنان انقلاب و نظام شدند. 

هیچکس ،حتی خود آقایان خاتمی، موسوی وکروبی نمی توانند انکار کنند که عملکرد آنها پس از انتخابات و حتی اکنون، باعث شادی دشمنان ، جری تر شدن آنها و هزینه های گزاف برای ملت ایران و نظام اسلامی شده است. وعجیب آنکه این آقایان در این مدت حتی یک بار نیز از عقبه رقاص و مطرب و سلطنت طلب ومنافق و امریکایی و اسراییلی و انگلیسی خود که همراهشان شده اند تبرا نجسته اند و فاصله نگرفته اند وبه تشری با آنها برخورد نکرده اند اما با این حال انتظار دارند که نظام با آنها با دست باز و روی خوش برخورد کند، واقعا این شدنی است؟ 

آیا آن روز که طرفداران این آقایان درخیابان های تهران اغتشاش می کردند و اموال عمومی را به آتش می کشیدند و به نظام اسلامی ، امام(ره ) ، رهبری وشهدا اساعه ادب می کردند و نظم و نظام وقانون جامعه را به مسلخ هرج و مرج می بردند این آقایان به فکربازگشت قانونی به قدرت بودند؟ 

اگر هم کسی در نظام اسلامی به خود جرات دهد و با تساهل با چنین گروهی برخورد کند جواب ملتی را که اینهمه ایستادگی کرد، هزینه داد، فحش وناسزا شنید و کتک خورد و دم برنیاورد، چه باید بدهد؟
واقعا آقای خاتمی نمی داند چه کسانی پشت سر او سنگر گرفته اند؟و آیا نمی داند که آنها زخم خوردگان انقلابند که نه تنها با نظام وامام ورهبری مسئله دارند که خود او را نیز نمی خواهند و نمی پذیرند؟ اگر خاتمی می داند و کاری نمی کند پس ناتوان و ضعیف است و اگر نمی داند و لاجرم کاری نمی کند آنگاه نیز حکم اش روشن ومبرهن است. 

آقای خاتمی باید از فرصت صحبت کردن به نحو دیگری استفاده کند و به جای آنکه دوباره برای خوشحالی دشمنان سینه بزند، از آنها فاصله بگیرد و قدمی خود را به انقلاب ونظام ورهبری و مردم نزدیکتر کند.
فاصله نگرفتن از رقاص و مطرب و سلطنت طلب گویای علاقه و علقه بین این جماعت است وگرنه چرا نباید از این گروه فاصله گرفت؟

آقای خاتمی و دوستانش که به فرموده رهبر معظم انقلاب«آلت دست دشمن خارجی » قرار گرفته اند و «گناهکارند» باید لااقل اندکی شجاعت می داشتند و ازمقام عظمای ولایت و ملت شریف ایران نسبت به آنهمه جفا و ستمی که به نظام اسلامی روا داشته اند وگناهانی که مرتکب شده اند عذر خواهی و توبه می کردند. 

بازگشت بی توبه یعنی اصرار بر مواضع غلط و اشتباه گذشته، بازگشت بی توبه یعنی همان بازنگشتن، بازگشت بی توبه نه ممکن است ونه میسر، آنهم نه برای کسانی که جرم مرتکب شده اند، بلکه برای عده ای که گناهکارند نه مجرم. 

آقایان باید حداقل اینقدر شجاعت اخلاقی داشته باشند که توبه کنند و عذر بخواهند و بپذیرند که آنها در مقام گذاشتن شرط و شروط برای نظام اسلامی نیستند و نمی شود و نمی توانند با گفتن این سخنان «موج مرده» ای را احیا کنند و روی آن سوار شوند چرا که سوار شدن بر موج مرده غرق شدن در وادی هلاک است. 

اکنون همه می دانندکه حکایت اصلاح طلبان ، قصه تیم فوتبالیست که حاضر به پذیرش باخت سنگین خود درزمین بازی نیست وضمن دعوا و کتک کاری با تیم حریف با داور و ناظر و نیروی انتظامی نیز دعوا می کند و تماشاگران خودش را به زدن وبستن و و دعوا و فحش و ناسزای رقیب دعوت می کند. انصافا جریمه چنین تیمی حذف شدن ازگردونه رقابت و سلب اعتبار اجتماعی نیست؟ 

نکته جالب این ماجرا آن است که هنوز شرط وشروط های خاتمی در فضا معلق مانده عده ای دیگر از اصلاح طلبان خواستار ارث و میراث وسهم از انتخابات آتی شده اند ،گویی هم رفیق دزداند هم شریک قافله. 

آنها انگار خبر ندارند که ? دی سال گذشته پایان رفتارها و بازی های دوگانه سیاسیونی بود که از کیسه مردم بر علیه کشور خرج می کردند.