در قرآن کریم سفارش شده است که مومنان نباید احساس ترس کرده و دربرابر ملامت سرزنش کنندگان تسلیم شوند: «... فلا تخافوهم و خافون ان کنتم مؤمنین » و همچنین «یجاهدون فی سبیل الله و لا یخافون لومه لائم »
علاوه بر مردم ، کارگزاران نظام اسلامی نیزمخاطبان این آیات هستند. یکی از علل موفقیت مصلحان و کارگزاران جوامع قاطعیت وشجاعت آنان بوده است.
امام على علیه السلام می فرمایند :ُبِلَتِ الشَّجاعَةُ عَلى ثَلاثِ طَبائِعَ، لِکُلِ واحِدَةٍ مِنهُنَ فَضیلَةٌ لَیسَت لِلخرى: اَلسَّخاءُ بِالنَّفسِ وَالنَفَةُ مِنَ الذُّلِّ وَطَلَبُ الذِّکرِ ... ؛
شجاعت بر سه خصلت سرشته شده که هر یک از آنها فضیلتى دارد که دیگرى فاقد آن است: از خودگذشتگى، تن ندادن به خوارى و ذلّت و نامجویى.تحف العقول، ص 323
معنی حقیقی شجاعت ، حُــّـریت و قوت قلب است . در مخاطرات نباید اضطراب و هیجان به شجاع دست دهد و هرچه قوت روح و لطافت قلب زیادت شود بر شجاعت می افزاید.
شجاع کیست؟
1- دلیر کسی را گویند که همه ی کار و کردار وی برخاسته از خرد و دانایی و برابر با عقل باشد .
2- شجاع بی مهارت و تدبیر، زود فریب می خورد .
3- دلیری جز به استقبال خطر رفتن نیست .
4- شجاعت مغلوب کننده ی کلیه سلاح هاست .
5- شجاعت بزرگترین معّرف انسانیت است .
6- شجاعت در آن نیست که انسان خطر نبیند ، بلکه در این است که خطر را ببیند و بر آن غلبه کند .
7- شجاعت پایه فضایل است ؛ کسی که شجاعت ندارد فضایل در او تکمیل نخواهد شد .
8- کسی شهامت دارد که ترس را بشناسد و آن را مغلوب خود سازد.
9- شهامت بزرگترین صفت است ؛ زیرا صفات دیگر در سایه آن پا برجا می ماند.
10- فاتح ترین اشخاص جسورترین اشخاص اند.
11- قلب دلیر در سینه مردِ با شرف ، گوهری است در صندوق مقفـّل.
12- قهرمان واقعی کسی است که سبب شادی دیگران می گردد.
شرایط شجاعت :
1- اولین شرط شهامت ، بی باکی است.
2- آن کس که دل با جرئت را راهنمای خود کرد ، در پیش او هر تاریکی روشن باشد.
3- آدم ترسو اگر مجبور به شجاعت شود تهور و دیوانگی می کند.
4- اشخاص شجاع و با جرئت بیش از همه کس می توانند جوانمردی و فتوت داشته باشند. اصلاً طبیعت آنها این طور سرشته شده است.
5- اگر بر ناتوان خشمگین شوی دلیل بر این است که قوی نیستی .
6- اگر کسی را تحقیر کردی معنایش این است که خودت بی شخصیت هستی.
7- برق باش که بدرخشی و بسوزانی، نه شمع که بر فروزی و خود را بکاهی.
8- بی رفیق شجاع ، شجاعت ممکن نیست.
9- ترسوها بی رحم اند، اما مردان جسور جوانمردی را دوست دارند و از نجات دادن افراد شاد می شوند.
10- تقدیر، ارباب مردان ترسو است و برده مردمان شجاع.
11- " تمسخر" سلاح ضعیفان است.
12- جوهر شجاعت در این نیست که شما نترسید ، بلکه در آن است که کسی نفهمد که ترسیده اید.
13- چنان که حکمت آغازهمه فضیلت هاست، شجاعت نیز درجه کمال آنهاست . زیرا از حکمت آنچه را که باید کرد یاد می گیریم و به وسیله شهامت آن را به جا می آوریم.
14- خون شهدای یک قرن چشمه ای است که نسل های قرون دیگر را سیراب می کند.
15- دلیری جز به استقبال خطر رفتن نیست.
شجاعت کارگزاران از نگاه امیر المومنین (ع) :
قاطعیت و شجاعت دو پدیده مهم ارزشی هستند که رهبران الهی با بهره گیری از این دو عامل; در مقابل مشکلات با صلابت ظاهر شده و به اهداف بلند خود دست یافته اند.
به دلیل اینکه در فرهنگ امام علی(ع) قاطعیت توام با نرمش نیز از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در نهج البلاغه می خوانیم: «و اخلط الشده بضغث من اللین، و ارفق ما کان الرفق ارفق، و اعتزم بالشده حین لا یغنی عنک الا الشده »و سختی و قاطعیت را با نرمش و انعطاف درهم بیامیز; تا جایی که نرمش کارساز است،نرمش کن، و در مواردی که جز سختگیری و قاطعیت کارساز نیست، مصمم و با قدرت دست بکار شو. امام صادق(ع) نجاشی استاندار اهواز را به نرمش توام با قاطعیت سفارش نموده فرمود: «و الرفق بالرعیه و التانی و حسن المعاشره مع لین فی غیر ضعف وشده فی غیر عنف » از منظر امام علی(ع) قاطعیت انعطاف ناپذیری کارگزاران به معنای دیکتاتوری و خودکامگی آنان نیست; حضرت خطاب به مالک فرمود: «هرگز به خشمی که از آن راه گریزی هست شتاب مکن، و هیچگاه مگو: من چیرگی دارم و فرمان می دهم ومردم باید اطاعت کنند.
زیرا این کار تباهی دل و سستی دین است و دگرگونی و سقوط حکومت را نزدیک می کند.»
از نگاه علی(ع) کارگزاران باید واجد دو ویژگی قاطعیت و شجاعت باشند که بهره گیری از این دو عنصر در موارد زیر از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
حضرت علی(ع) در نامه به مالک اشتر، به او میفرماید که به اهل شجاعت بپیوندد و آنها را به عنوان کارگزار انتخاب نماید: ?ثُمَّ اَلصِق بِذَوی… الشّجاعَه? (قوچانی، 1374، ص 137).
بدون شک یکی از نکات مهم در عرصه مدیریت، داشتن شجاعت در تصمیم گیری است. بر کسی پوشیده نیست که امروزه قوانین در کشور ما با تمام پیچیدگی و نظام پرپیچ و خم بروکراسی، دارای زوایای بسیار مثبتی است اما با این همه بیشتر رنج مردم و ذی نفعان قانون، از عدم اجرای کامل آن توسط مدیران خرد کشور می باشد. چراکه باوجود اختیارات نسبتا خوبی که به مدیران دستگاههای مختلف در بدنه پائین و میانی اجرایی کشور از جمله مدیران ارشد شهرها و شهرستانها داده شده، شاهد آن هستیم که این مدیران بعضا در استفاده از اختیارات خود دچار واهمه هستند که این مقوله باعث گردیده مدیران ما در مواجهه با مشکلات و امورات مختلف خصوصا در مواقع بحرانی ، دو راه حل را در پیش گیرند. یکی اینکه پای خود را از آن جریان کنار کشند و به طریقی بحران یا موضوع به وجود آمده را بدون هر گونه تنش و حساسیتی خنثی نموده و به اصطلاح صورت مساله راپاک نمایند و دیگری آنکه در خوشبینانه ترین صورت منتظر تعیین تکلیف از مرجع بالاتر باشند که متاسفانه در این مقوله نیز گاهی عدم شجاعت مدیران، منجر به آن می شود که اتکای تصمیم گیری آنها بر اساس فشارهای بیرونی از قدرتهای کاذب یا قدرتهای در سایه باشد.
بدین نحو که در برخی از شهرهای کوچک، محور اصلی قدرت دردست فرد یا افرادی خاص می باشد که مدیران رده بالا و پایین شهری بدون اجازه و جلب رضایت آنان آب هم نمی نوشند. و این مصداق بارز عدم شجاعت و قاطعیت در مدیران می باشد.
جمع آوری و تدوین : شعبانعلی قانعی اردکانی