مکه
 
 
 
نویسنده : مبین اردکان
تاریخ : چهارشنبه 92/2/4
نظر

محافظه کاران ایرانی از اوایل دهه 80 به جای عنوان کهنه «راست» کلید واژه مدرن «اصولگرایی» را برگزیدند، همانطور که رقبایشان در جناح مقابل، «اصلاح طلبی» را بر «چپ گرایی» ترجیح دادند. هر دو جناح قبول داشتند که به دلیل دگردیسی های شگرف رخ داده در شعار ها و آرمان هایشان، عناوین سابق دیگر کارایی ندارد. جریان «راست» اگرچه طی 33 سال گذشته خوی و خصلت محافظه کارانه خود را حفظ کرده است اما در عین حال ابایی هم از چرخش های 180 درجه ای و تجدید نظر طلبی در مبانی سیاسی، فرهنگی و اقتصادی خود نداشته است. «چپ» ها نیز همین طور هستند.

محافظه کاران ایرانی از آن جهت «راست» نامیده می شدند که در اقتصاد «تولید ثروت» را بر «توزیع ثروت» مقدم می دانستند و سرمایه داری را بر عدالت گستری ارجح. دغدغه شان توسعه بود و عمیقا به دست نامرئی بازار اعتقاد داشتند. «راست» ها در سیاست خارجی رادیکالیزم و انقلابی گری را بر نمی تافتند و تعامل و هضم در نظم حاکم بر جهان را بر شورش علیه آن، ترجیح می دادند.

جریان چپِ موسوم به خط امام (ره) اما در اقتصاد عدالت خواه بود تا آن جا که به کمونیسم متهم می شد. اصلاح طلبانی که امروز عدالت توزیعی احمدی نژاد را گدا پروری می نامند، چند دهه قبل، از اقتصاد کوپنی و مصادره اموال سرمایه داران به نفع فقرا به شدت دفاع می کردند تا بهزاد نبوی به کنایه کپونیست (بر وزن کمونیست) نامیده شود. سفارت آمریکا را چپ ها تسخیر کردند و در زمان جنگ خلیج و درگیری اول آمریکا با صدام به جمهوری اسلامی برای حمایت نظامی از «صدام» در برابر «امپریالیسم» فشار می آوردند. اکبر گنجی با پونز روسری عقب رفته زنان بدحجاب را به پیشانی شان می دوخت و نیروهای میرحسین موسوی و گشت ثارالله با فتوای یوسف صانعی برای یافتن کالای منکراتی «ویدئو» با لگد هم که شده درب منازل را باز می کردند؛ تا این حد انقلابی!

اما به زودی راست ها «چپ» و چپ ها «راست» شدند. «راست» به «چپ» پیچید و «چپ» به «راست». ناطق نوری، عبدالله نوری شد و عبدالله نوری در هیئت ناطق در آمد. برای چپ ها لیبرالیسم و تجددخواهی از آرمان های امام (ره) جذاب تر شد تا جایی که تندروهای اصلاح طلب دو دهه بعد، کارشان به شورش علیه جمهوریت کشیده شد. چپ ها به معنای حقیقی کلمه «راست» شدند و راست ها به غایت«چپ نما»؛ پس نمایش اصولگرایی، ضدیت با امپریالیسم، عدالتخواهی و ... آغاز شد. ادامه مطلب...

نویسنده : مبین اردکان
تاریخ : دوشنبه 92/2/2
نظر

این روزها شاید بیشتر از همیشه از طرق( پیامک - تماس تلفنی - پیام در وبلاگ - رایانامه و ...) از طریق دوستان و غیر دوستان مطالبی به شرح زیر دریافت نموده ام:

الف) ثبت نام در انتخابات شوراها را به شما تبریک می گوییم و آماده حمایت هستیم!!!

ب) چرا ثبت نام نکرده اید !؟چرا احساس تکلیف نکرده  اید!؟

ج) (و روزها و هفته های قبل ) تشویق ها و ترغیب ها برای ثبت نام در شوراها!!!

و اخیرا مشاهده کرده ام که در برخی از وبلاگها نام حقیر را جزء ثبت نام کنندگان قطعی آورده اند و برخی ها پس از تذکر یا عدم تذکر اصلاح نموده اند.

جواب

الف) بنده در انتخابات شوراهای شهر ثبت نام ننموده ام و فردی که با فامیلی قانعی ثبت نام کرده فرد دیگری است که هیچ ارتباطی با حقیر ندارد.

ب و ج ) چند سال پیش یک نفر در انتخابات شوراها ثبت نام کرده بود و  دوستی از ایشان سئوال می کند که چرا در انتخابات شرکت کرده ای و این عزیز می فرمایند : " می خواستم بدانم قدم چقدر است " حالا به تبعیت از این عزیز گرانقدر ، حقیر هم 1.قدم را می دانم و لازم نیست برای سنجش آن خود را به محک رای مردم بگذارم 2. با توجه به اوضاع سیاست زده شهرمان و با توجه به  وضعیت موجود  در طیف های سیاسی حاکم ، خود را لایق و کارآمد برای حضور در شوراها نمی دانم . 3.در شهر سیاست زده اردکان آنقدر غولها و هیولاها و بلند قامتان سیاسی !!! فراوانند که جایی برای قطره ها نمی ماند. 4. (از باب خنده ) حقیر خیلی اهل احساسات نیستم که احساس تکلیف کنم ، قوه تعقل بر احساسات غلبه دارد...

و از کلیه دوستان و غیر دوستان تقاضا می کنم در این باب اصلاحات لازم در وبلاگهایشان را انجام دهند.

2/2/1392

الحقیر شعبانعلی قانعی اردکانی