این نظر که در واقع شبههای به چگونگی شیوهی ابلاغ و اجرای یکی از احکام اسلامی است، تا کنون به اشکال متفاوتی مطرح شده است: باید مدتی بگذرد تا مردم یاد بگیرند و عادت کنند – ما نباید اجبار کنیم، با اجبار کسی مؤمن و محجبه نمیشود – این حجاب ظاهری است وگرنه ... – بگذاریم مردم خودشان برسند و ...! این ساده انگاری است که گمان کنیم هیچ اتفاقی نمیافتد اگر دختری با بدن نیمهعریان در کنار دختری محجبه در خیابان راه برود، نهایت آزادی اعمال شده است و هیچ اتفاقی نمیافتد. اگر بد حجابی و نمایش بدن نقشی در تحقق بسیاری از اهداف شخصی (نفسی) – اجتماعی – سیاسی – رفتاری – اقتصادی و فرهنگی نداشت، نه یک دختر حاضر میشد که زیباییهای جسمی و بدنش را جهت جلب توجه به منظور رسیدن به خواستهها به نمایش بگذارد و نه نظامهای کفر این همه با حجاب مخالفت میکردند. بر کسی پوشیده نیست که جهان غرب آن قدر که با حجاب مخالف است، با نماز یا روزهی مسلمین مخالفتی ندارد! آیا این به خاطر نقش حجاب در اصلاح فرد و جامعه و تأثیر آن در تمامی زمینهها و تعاملات سیاست داخلی و خارجی نیست؟!