مکه
 
 
 
نویسنده : مبین اردکان
تاریخ : دوشنبه 88/10/7
نظر

قرآن در آتش فتنه‌گران سوخت
خبرگزاری فارس: در پی فتنه‌انگیزی‌های حامیان موسوی در روز عاشورای حسینی، قرآن کریم نیز توسط این افراد به آتش کشیده شد.
 در جریان حرمت‌شکنی عده‌ای از حامیان موسوی از روز عاشورا و اقدامات ساختارشکنانه و آتش‌زدن بانک، یک ساختمان در چهارراه کالج، تعدادی از تاکسی‌های شهری، وسائط نقلیه نیروی انتظامی، خودروهای شخصی و...، در اقدامی تأسف‌برانگیز قرآن کریم نیز توسط این افراد به آتش کشیده شد.
بر اساس این گزارش، این افراد در جریان اغتشاش در حوالی خیابان کارگر شمالی و بلوار کشاورز، قرآن کریم را به آتش کشیدند.
تاکنون موسوی، کروبی و خاتمی هیچگونه عکس‌العملی در محکوم کردن اینگونه اقدامات حامیانشان نشان نداده‌اند.
همچنین ظهر عاشورا  عده‌ای از حامیان موسوی، با حضور در میدان جمهوری اسلامی و مشاهده برگزاری نماز ظهر عاشورا در هیئت رهپویان آل طاها، به عزاداران حسینی حاضر این هیئت هجوم آورده و به سمت آنها سنگ‌پراکنی کردند.
بر اساس این گزارش، این افراد که نمادهای سبزرنگ نیز با خود داشتند، تعدادی از نمازگزاران را نیز مورد ضرب و شتم قرار داده و با سنگ‌پراکنی به سوی "حجت‌الاسلام صالحان " امام جماعت این هیئت، وی را مجروح کردند.
علاوه بر امام جماعت این هیئت، تعداد دیگری از عزاداران حسینی در این هیئت نیز به جهت سنگ‌پرانی و ضرب و شتم این افراد، مجروح شدند.


نویسنده : مبین اردکان
تاریخ : دوشنبه 88/10/7
نظر
در حالی که پیش از این همه شواهد از برنامه ریزی قبلی برای کشته سازی مردم توسط اغتشاش گران و انتساب آن به دولت خبر می داد، و در حالی که نیروهای انتظامی در جریان اغتشاشات امروز از هیچ سلاح گرمی استفاده نکردند، شیوه اطلاع رسانی رسانه های جریان موسوم به سبز و همراهی آنان با رسانه های غربی مانند BBC در انتشار اخبار جهت دار قابل تامل است.

بنابراین گزارش، این رسانه ها با وجود اینکه درگیریها در نقاط مختلفی از شهر قرار داشت بدون داشتن خبرنگار رسمی بلافاصله با اعلام دقیق تعداد کشته شده ها زودتر از همه رسانه های داخلی نسبت به این موضوع اطلاع رسانی کردند که این موضوع در جای خود بسیار جالب توجه است.

با این حال اخبار اولیه خبرنگار جهان حاکی از آنست که از چهار نفر کشته شده دیروز دو نفر با ماشین زیر گرفته شده اند، یک نفر از بالای پل به پائین انداخته شده و یک نفر با شلیک گلوله به مانند قضیه مشکوک ندا آقا سلطان با اسلحه غیر سازمانی کشته شده است.

گفته می شود برخی از قاتلین شناسایی شده اند.

اما با وجود استفاده نکردن پلیس از اسلحه گرم، شخصی به نام سید علی موسوی که گفته می شود خواهرزاده میرحسین موسوی است، در محدوده چهارراه کالج در کنار یکی از مراکز تجمع اغتشاشگران مورد هدف گلوله قرار گرفته و به قتل رسیده است. 

هنوز از هویت ضارب وی خبری در دست نیست اما گفته می شود بیش از ده نفر از اعضای کددار سازمان منافقین در اغتشاشات امروز بازداشت شده اند. 

یک سایت نزدیک به اصلاح طلبان نوشت:

 علی موسوی که سی و پنج سال داشت ، در حوالی میدان انقلاب ، در حالی که در میان معترضان عاشورا حضور یافته بود ، از ناحیه قلب مورد هدف قرار گرفت و اندکی پس از انتقال به بیمارستان سینا ، جان باخت.

ماهیت فرد شلیک کننده به علی موسوی ، که صاحب دو فرزند است ، هنوز مشخص نیست اما به نظر می رسد قتل وی به صورتی هدفمند و به منظور دامن زدن به ناآرامی ها و تشنجات بیشتر در روزهای آینده صورت پذیرفته باشد.

پیش از این نیز مسئولین امنیتی کشور در جریان روزهای منتهی به 16 آذر از دستگیری برخی تیم های ترور که با هدف قتل و ایجاد درگیری سیاسی سازماندهی شده بودند خبر دادند.

لازم به ذکر است سردار رادان پس از انتشار این خبر در مصاحبه با واحد مرکزی خبر محتوای خبر جهان نیوز را تائیدکرد.
نویسنده : مبین اردکان
تاریخ : پنج شنبه 88/10/3
نظر
رابطه‌ام با دولت همانند سایر آحاد جامعه است. الا اینکه 4 سال از نزدیک با رئیس‌جمهور محترم در دولت قبلی همکاری داشته‌ام و اکنون وظیفه خود می‌دانم دولت را حمایت کنم و آن را در جهت عدالت‌گستری و مطالبات مشروع و به حق مردم و رهبری از دولت کمک کنم و این را یک تکلیف می‌دانم.
سایت شخصی دکترالهام: سخنگوی دولت نهم در مصاحبه ای در پاسخ به این سئوال که آیا شما سمت اجرایی در دولت دهم دارید یا در بخشی از این دولت مشغول به کار هستید؟ تصریح کرد: باور کنید، من سمتی در دولت دهم ندارم. بنده آشکار و پنهان خلاف قانون نمی‌کنم! کار خلاف قانون بد است چه آشکار چه پنهان! و مگر می‌شود کسی در دولت سمت پنهان داشته باشد. من هیچ سمتی در دولت دهم ندارم. یک شهروند هستم و علاقه‌مند به دولت اسلامی و رئیس‌جمهور آن.

الهام خاطر نشان کرد: رابطه‌ام با دولت همانند سایر آحاد جامعه است. الا اینکه 4 سال از نزدیک با رئیس‌جمهور محترم در دولت قبلی همکاری داشته‌ام و اکنون وظیفه خود می‌دانم دولت را حمایت کنم و آن را در جهت عدالت‌گستری و مطالبات مشروع و به حق مردم و رهبری از دولت کمک کنم و این را یک تکلیف می‌دانم.

وی افزود: بنده از زمان استانداری اردبیل تا کنون با دکتر احمدی نژاد آشنایی دارم، آن احمدی‌نژاد، با احمدی‌نژادی که الان می‌بینم تفاوتی نکرده است. نگاه ایشان به موضوعات مختلف تغییری نکرده است. دیدگاه ایشان به «قدرت» همان است که بود، به نظرم گرفتار عوارض قدرت نشده است. نگاه آرمانگرایانه‌ای که نسبت به آینده دارد و امیدی که به دور دست دارد- البته چیزی را دور دست نمی‌داند- تغییری نکرده است. همچنان مصمم و با اراده است. تواضع ایشان مثل گذشته برجاست. نشانی از کبر و خود محوری و خودخواهی در او نمی‌بینم. اما پافشاری او در دیدگاه‌ها و نظراتش مثل سابق است. همچنان سخت و سمج، به محرومان و مستضعفان نگاهی همچون قبل دارد.

الهام در پاسخ به این سئوال که رسانه‌های اصلاح طلب در رابطه با جدایی شما از دولت نهم ادعاهای زیادی را مطرح می‌کردند، خودتان بفرمایید دلیل جدایی شما از دولت احمدی نژاد چه بوده است؟ گفت: اگر مانعی به نام قانون جلوی همکاری بنده و دولت احمدی نژاد وجود نداشت، بنده همکاری خودم را با دولت ایشان ادامه می‌دادم. از وقتی که بنده با دولت نهم همکاری را شروع کردم جریانی به دنبال جدا کردن بنده از دولت بود، از طریق تمسک به بهانه‌های قانونی!

وی ادامه داد: در زمان رأی اعتماد من به عنوان وزیر دادگستری، بعضی از نمایندگان مجلس یادداشتی به من دادند که ما با تو مشکلی نداریم ولی باید از شورای نگهبان استعفا بدهی، بنده عرض کردم، قانون اساسی و رویه جاری سی‌ساله در این جهت معنی ندارد و من تابع قانون هستم. البته همان موقع برخی از اصلاح طلبان هم گفتند که احمدی‌نژاد می‌‌خواهد الهام را از دفترش بیرون کند.

الهام تصریح کرد: به هر حال همکاری بنده با بخش‌های مختلف دولت، اسباب انتقاد به صورت جدی و طنز شده بود. بعد قانون گذراندند که موسوم شد به قانون «الهام» آن قدر این مساله مهم بود!! که به رغم مغایرت با قانون اساسی به مجمع تشخیص مصلحت رفت. خوب طبیعی بود که هم من و هم احمدی نژاد باید به قانون عمل کنیم. بنده خدمت در شورای نگهبان را تکلیف دیدم و عمل کردم. کمی تا قسمتی هم خوش به حالم شد چون کار کمتر زندگی بهتر! حالا از این طرفی حرف می‌زنند. داستان ما و این منتقدان مشابه ماجرای ملانصرالدین است!

نویسنده : مبین اردکان
تاریخ : پنج شنبه 88/10/3
نظر

 


نویسنده : مبین اردکان
تاریخ : پنج شنبه 88/10/3
نظر
سید محمد خاتمی خبر رسانه های حامی موسوی را که درباره نامه او به رهبر معظم انقلاب منتشر شده بود، «دروغ و جعل» خواند. 

خاتمی در دیدار با شورای عمومی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران افزود: «در مورد خودم اگر بخواهم هر روز به این دروغ‌گویی‌ها و دروغ‌پردازی‌ها، عکس العمل نشان دهم (که نمی‌خواهم نشان دهم)؛باید همه کار خود را رها کنیم.»

خاتمی سپس اظهار داشت:« در روزهای اخیرمطالبی را به من نسبت می‌دهند که در نامه‌ای به رهبری نوشته‌ام و بعد هم مطالبی را به رهبری نسبت می دهند که فلان موضع را در قبال آن گرفته‌اند، نمی دانم به چه دلیلی و با چه جراتی هر دروغی را می‌گویند. آدم باید پناه ببرد به خدا از این دروغ و جعل.» 

گفتنی است برخی رسانه های حامی موسوی پیش از این با نقل قولی از خاتمی درباره نامه محرمانه و گلایه آمیز وی به رهبر انقلاب و تمجید مقام معظم رهبری از خاتمی خبری را منتشر کرده بودند.

با این حال پیگیری های سایت جهان مشخص کرد اصل خبر نگارش نامه صحیح بوده اما ادبیات آن کاملاً متفاوت با ادعاهای رسانه های حامی موسوی بوده است. محتوای این نامه پیش از این در سایت جهان منتشر شد که بنا به برخی ملاحظات پس از دقایقی از خروجی سایت حذف شد.

گفتنی است پیش از این سید محمد خاتمی در مورد چند خبر که فیلم و عکس آن نیز منتشر شده بود اصل خبر را تکذیب کرده بود.
نویسنده : مبین اردکان
تاریخ : چهارشنبه 88/10/2
نظر
نقش‏آفرینی حضرت عباس(ع) در حماسه عاشورا

آب‏رسانی
روز هفتم محرم، سه روز پیش از شهادت امام، عبیداللّه به عمر سعد نگاشت: «...به هوش باش! وقتی نامه‏ام به دستت رسید، به حسین(علیه‏السلام) سخت بگیر و اجازه نده از آب فرات حتی قطره‏ای بنوشد و با آنان همان کاری را بکن که آنان با بنده پرهیزگار خدا عثمان بن عفان کردند. والسلام.»1
نویسنده : مبین اردکان
تاریخ : چهارشنبه 88/10/2
نظر

در چکاچک شمشیرها و نیزه ها، در میان ولوله و شور جنگ و نبرد، در لابلای نعره ها و فریادهای رزم آوران جنگ جمل، مردی سر به گریبان اندیشه فرو برده بود :

((خدایا، حق با کدامین طرف است؟ در یک سو علی،‌داماد پیامبر، سردار بزرگ اسلام،‌کسی که پیامبر در وصفش می فرمود:

«علی مع الحق و الحق مع علی»

با جمعی از یاران صدیق پیامبر است، و در سوی دیگر « ام المؤمنین، عایشه» و دوتن از صحابه بزرگ پیامبر، «طلحه الخیر» مرد خوش سابقه اسلام و زبیر «سیف الاسلام» - دلاور میادین نبرد- صف بسته اند. آیا می شود هر دو گروه برحق باشند یا هر دو باطل؟!... به راستی کدامیک بر حق است؟»

سرانجام چاره کار در این دید که جواب را از علی (ع) بازجوید که «باب مدینه العلم» بود.

«أیمکن أن یجتمع زبیر و طل حه و عایشه علی باطلٍ؟»

آیا ممکن است طلحه و زبیر و عایشه بر باطل اجتماع کنند؟ و علی (ع) در پاسخ، جوابی داد که،‌ دانمشند سنی مذهب مصری، دکتر «طه حسین» در وصف آن گفته است: پس از قرآن، هیچ کلامی از بشریت بدین پایه محکم و والا گفته نشده است.

إنک لملبوس علیک. إن الحق و الباطل، لا یعرفان بأفدار الرجال

إعرف الحق تعرف أهله و إعرف الباطل تعرف أهله

همانا حقیقت بر تو اشتباه شده است. به درستی که حق و باطل را با میزان قدر و شخصیت افراد نمی توان شناخت.

اول حق را بشناس تا اهل آن را بشناسی و باطل را نیز او بشناس،‌ اهل آن برایت آشکار می گردد.

 کلام علی (ع) یعنی :

اشخاص نباید مقیاس حق و باطل قرار گیرند. این حق و باطل است که باید مقیاس اشخاص و شخصیت آنان باشند.

وتمام. سخن کوتاه، اما بس عظیم و بلند بود. به بلندای حقیقت و تاریخ! این سخن یعنی معیاری برای تشخیص پیروان علی (ع) از غیر!

و به همین دلیل است که اگر به صدر اسلام بازگردیم، به یک روحیه خاصی برمی خوریم که آن روحیه تشیع است و تنها آن روحیه ها بودند که می توانستند وضعیت پیامبررا در مورد علی (ع)، صددر صد بپذیرند و دچار تردید و تزلزل نشوند!

نقطه مقابل آن روحیه و طرز تفکر، یک روحیه و طرز تفکر دیگری بود که وصیتهای رسول اگرم را با همه ایمان کامل به آن حضرت با نوعی توجیه و تفسیر و تأویل نادیده می گرفتند. در حقیقت این انشعاب اسلامی از اینجا بوجود آمد که یک دسته که اکثریت هم بودند، فقط ظاهر را می دیدند و دیدشان عمیق و تیزبین نبود که باطن وقایع را ببینند. می گفتند که: عده ای از بزرگان صحابه و سابقه دارهای اسلام که راهی را می روند نمی توان گفت اشتباه کرده اند. اما دسته دیگر که در اقلیت هم بودند،‌ عقیده داشتند که در جایی که اصول اسلامی به دست همین سابقه دارها پایمال شوند، دیگر احترامی برای آنها قایل نیستیم.

روح تشیع را کسانی بوجود آوردند که طرفدار اصول بودند، نه طرفدار شخصیتها!

علی بعد از پیامبر، جوانی سی و سه ساله است با یک اقلیتی کمتر از عدد انگشتان. در مقابلش پیرمردهای شصت ساله با اکثریتی انبوه و بسیار. منطق اکثریت این بود که راه بزرگان و مشایخ این است و بزرگان اشتباه نمی کنند و ما راه آنانرا می رویم.

اما منطق آن اقلیت این بود که :

آنچه اشتباه نمی کند حقیقت است ، بزرگان باید خود را با حقیقت تطبیق دهند.

سلمان فارسی ، ابوذر غفاری، مقداد و عمار یاسر مردانی بودند اصولی و اصول شناس،‌دیندار و دین شناس. در حقیقت روح شیعیان صدر اسلام روحی بود که اصول و حقایق بر آن حکومت می کرد،‌نه اشخاص و شخصیتها! و از همین رو بود که شیعیان اولیه مردمی منتقد و بت شکن بار آمدند.

از اینجا معلوم می شود، چقدر فراوانند افرادی که شعارشان تشیع است و اما روحشان روح تشیع نیست. چرا که افرادی ظاهر نگر و شخصیت گرایند. در حالیکه مسیر تشیع همانند روح آن ،‌تشخیص حقیقت و تعقیب آن است.