بیانیههای زنجیرهای موسوی که در اواسط مهرماه فروکش کرد، بسیاری امید داشتند او که داعیهدار سه دهه سیاستمداری در عرصه سیاسی کشور و همراهی با انقلاب و امام(ره) را دارد، از این پس، به گونهای رفتار نکند که در نگاهش با عوامل خارجی زاویه ایجاد شود. اما ظاهراً این طبیعت برخی افراد است که بیش از وابستگی به داخل و شیوههای مرسوم در اطلاعرسانی، تلاش میکنند تا پیادهکننده نسخههای مراکز و سیاستمدارانی باشند که نه تنها هیچ قرابتی با آموزههای ملت خود ندارند، بلکه بالعکس مسیری را انتخاب میکنند که در نقطه مقابل مطلوبها و آموزههای مردم است. مصاحبه اینترنتی هفته گذشته میرحسین که به صورت یک فیلم 15 دقیقهای آن هم با کیفیت بسیار پایین منتشر شد، حاوی نکاتی بود که از چند جنبه قابل بررسی و نقد است.
1- تغییر رویکرد از صدور بیانیه به انتشار مصاحبههای اینترنتی، تاکنون توسط دو گروه دنبال میشده است؛ یک گروه مقامات عالیرتبهای بودند که در کنار بهرهگیری از همه ابزارهای رسانهای، برای انتقال یک پیام خاص بخصوص در مناسبتهای ویژه ملی همچون تبریک کریسمس و ... از این ابزار برای شهروندان خویش استفاده میکردند و گروه دیگر شامل افرادی میشود که به دلیل عدم ارتباط با رسانههای دیداری و شنیداری یا محدودیتهای قانونی، اقدام به ضبط پیام ویدئویی کرده و پیام خود را با تکثیر فیلمهای ویدئویی یا انتشار اینترنتی آن به اطلاع مخاطبین میرسانند. افراد و گروهی که مسؤولیت کلان کشوری نداشته و در جرگه سیاستمداران طراز اول نیستند و از این شیوه برای انتقال پیام خود استفاده میکنند، امروز در چهرههایی همچون «بنلادن» و گروه القاعده یا حکامی که فاقد جایگاه مردمی هستند و به جهت عدم اقبال مردم در مکانی نامعلوم سکنی گزیدهاند و نمیتوانند آشکارا با مردم سخن بگویند، دیده میشود.
از آقای موسوی که به قول خود عمری است مشق سیاست کرده، انتظار این بود از شیوههایی که تروریستها برای انتقال پیام استفاده میکنند، بهره نگیرد. اگر قرار است مصاحبهای به صورت فیلم در فضای مجازی انتشار یافته و پس از آن در روزنامههای منتسب به اصلاحطلبان چاپ گردد، چرا آقای موسوی از همان ابتدا این مصاحبه را با همین روزنامهها انجام نمیدهد؟ طبیعتاً روزنامهای که مصاحبهای را منتشر میکند، محدودیتی برای انجام مصاحبه مستقیم نخواهد داشت و اگر محدودیت قانونی وجود داشته باشد، حتماً چاپ آن نیز به همان میزان بار حقوقی برای آن روزنامه خواهد داشت.
2- گرایش به فیلمهای اینترنتی توسط آقای موسوی را نمیتوان تنها یک تغییر ابزار با هدف فضاسازی روانی در جامعه تصور کرد، بلکه چنین اقدامی تغییر یک رویکرد، با هدف همراهسازی عوامل خارجی آن هم پس از اظهارات غیرمسؤولانه برخی مقامات غربی و دبیرکل سازمان مللل برای اعمال فشار به ایران صورت گرفته است.
وقتی میبینیم ایالات متحده به صراحت در سند راهبردی«کدام مسیر به سمت ایران!» اذعان میکند که به دنبال تغییر جمهوری اسلامی است و مدعی میشود این تغییر را میتواند از راههایی همچون؛ «حمایت از یک انقلاب مردمی، به جنبش درآوردن گروههای قومی ایران و یا پیش بردن یک کودتا» انجام دهد و در عمل این گزینهها را به طور همزمان پیگیری کرد و برخی عناصر آنها را با هم ترکیب نمود، آیا نباید رفتارهایی از این دست که توسط موسوی و جریان منتسب به او در کشور برای اعمال فشار به حاکمیت صورت میگیرد را در راستای منافع غرب و آمریکا تصور کرد. آقای موسوی باید بداند با بهرهگیری از این شیوهها و انعکاس مصاحبههای اینچنینی در رسانههایی همچون صدای آمریکا و رادیو فردا نمیتواند نقش یک رهبر رقیب برای جریان مورد حمایت آمریکا را فراهم نماید. یعنی همان چیزی که آمریکاییها در صفحه 48 سند راهبردی خود بدان اشاره کردهاند.
3- اشاره به این توصیه حضرت امام(ره) که هیچ موقع کاری نکنید که نتوانید به مردم توضیح بدهید و طلایی تقلی کردن این فرمایش آن پیر خوشضمیر در قضیه سفر مک فارلین به ایران، هرچند از اهمیت زیادی برخوردار است ولی آیا آقای موسوی که تا این حد خود را به ظاهر وفادار به این فراز از فرمایش امام میدانند، در دیگر توصیهها و فرمایشات حضرت امام(ره) تأمل و دقت داشتهاند؟
مگر حضرت امام حفظ نظام را از اوجب واجبات نمیدانستند و انتشار هر سخن و عملی که به این اصل اساسی ضربه وارد کند را خیانتی بزرگ نمیدانستند؟ مگر امام(ره) رهبری نظام را رکن رکین انقلاب معرفی نمیکردند و اطاعت از او را واجب نمیدانستند؟ مگر امام تعریف دشمنان از آنان را عملی قبیح ندانسته و آن را شاقول عمل صحیح افراد معرفی نمیکردند و هزاران مگرهایی که آقای موسوی، نه در گذشته و نه در طول حوادث پس از انتخابات و یا اکنون که کانون فتنه کشف شده و شاهد حمایتهای آشکار دشمن از اغتشاشات هستیم، رعایت کردهاند که امروز داعیه پاسخگویی به ملت – البته از نگاه خویش – را دارند. اصلاً آیا آقای موسوی و جریان برانداز پس از انتخابات، میتوانند در قبال این جنایاتی که حاصل رفتار او و دوستانش است، توضیح دهند و در پیشگاه پروردگار و امام راحل شرمنده نباشند؟ به نظر میرسد موسوی با این مصاحبه و فرار به جلویی که میکند قصد دارد از بار مسؤولیتی که حاصل رفتارهای او در این مدت بوده است، شانه خالی کند و تمسک به امام و سفارشات آن حضرت قطعاً نمیتواند او را از اقداماتی که انجام داده مصون نگاه دارد.