مکه
 
 
 
نویسنده : مبین اردکان
تاریخ : سه شنبه 88/8/19
نظر
دختر بلاروسی تازه مسلمان، تیم ملی ایران را لرزاند

باشگاه جوانی برنا/ فرشته سیفی - وارد ساختمان که شدم از راه پله های باریک ساختمان بالا رفتم، لیلا و پیمان رجبی با استقبال گرم خود، غافلگیرم کردند .منزلشان خیلی ساده ونقلی بود،طوری که اصلا باورم نمی شد دو قهرمان در یک چنین خانه ای زندگی کنند، البته خیلی از زندگیشان احساس رضایت داشتند. لیلا رجبی،نخستین مدال آور سومین دوره بازی‌های داخل سالن آسیا در شهر هانوی ویتنام در رشته پرتاب وزنه است و همین بهانه ای می شود تا سراغش برویم. 

دور تا دور اتاق روی دیوارها، گلهای خشک شده ای زیادی بود که میان صحبت هایمان فهمیدیم، گل هایی است که پیمان رجبی هر وقت به استقبال همسرش در فرودگاه میرفته، برای خوش آمد گویی به همسرش با خود برده است. 

لیلا رجبی(ایلیو نشکو تانسیان) بانوی تازه مسلمان شده ،رکورد پرتاب وزنه ایران را شکسته است.بلاروسی است و نزدیک به دو سال زندگی مشترک خود را با پیمان رجبی یکی از بوشهری های دوست داشتنی و قهرمان دوی سرعت در 100 و200  متر ایران، آغاز کرده است. اولین حضور لیلا رجبی در دو ومیدانی بانوان ایران، رکورد پرتاب وزنه ایران را به میزان 10/3 متر ارتقاء داد.

 

*یکی از خاطره انگیز ترین روزهای ورزشی؟

چند روز پیش که در ویتنام مقام آوردم، نزدیکترین خاطره و بهترین خاطره بود.

*چندمین بار  است که مقام آوردی؟

 یک بار در اروپا قهرمان زنان اروپا بودم و در ایران هم مقام بزرگی کسب کردم.

*زندگی در بلاروس راحت تر است یا در ایران؟

در ایران خیلی راحت ترم.از وقتی ایران آمدم مسلمان شده ام و خدا را دارم. وقتی ورزش می کنم، می بینم خدا دارد به من نگاه می کند و به من کمک می کند و همیشه می خواهم به من کمک کند.

*چه چیزی باعث شد که مسلمان شوی؟

وقتی با همسرم آشنا شدم، دین اسلام و زندگی مسلمانان را به من توضیح داد و من به آن علاقه مند شدم و تصمیم گرفتم که مسلمان شوم.

*چه مدت است ازدواج کردی و به ایران آمدی؟

نزدیک به 2 سال است که ازدواج کردم و در ایران زندگی می کنم.

*فکر نمی کنی "پرتاب وزنه" یک جور ورزش مردانه است؟

در این ورزش شاید از لحاظ فیزیکی باید قوی باشی، ولی اگر بخواهیم اینطور فکر کنیم، همه ورزش ها به غیر از شطرنج مردانه است و  زن نباید ورزش های فیزیکی انجام بدهد و باید خانه داری کند و همه ورزش ها به نیروی فیزیکی نیاز دارد.

*تا به حال شده در منزل با همسرت تمرین کنی؟

خیر، به دلیل کوچک بودن منزلمان تا به حال این کار را نکرده ام.

*اگر بازیگر می شدی مشهورتر بودی یا الان که یک ورزشکار هستی؟

الان که ورزشکار هستم؛ کاری است که من به آن علاقمندم و دوست دارم،مرتب کسب مقام کنم و با تمرین زیاد خودم را به جایی برسانم. اما یک بازیگر به هیچ عنوان نمی تواند خودش را به جایی برساند.

*اگر روزی بچه دار شوی، رشته ورزشی خودت را به فرزندت پیشنهاد می کنی؟

خیر، من فکر می کنم که باید خودش انتخاب کند که ورزش کند یا نه.

* موسسات از شما حمایت می کنند؟

خیر؛ هیچ موسسه ای از ما حمایت نکرده و ورزش بانوان در ایران امکانات کمی دارد و برای ما هیچ گونه سرمایه گذاری نمی کند . در فوتبال و ورزشهای دیگر بیشتر سرمایه گذاری می کند.

* امکانات ورزشی در بلاروس از ایران بیشتر است؟

از لحاظ سرمایه گذاری باید بگویم در بلاروس بیشتر از بانوان و رشته دومیدانی حمایت می کنند.

*تا به حال در ایران چند تا رکورد زدی؟

در ایران نزدیک به 6 بار رکورد جابه جا کردم.

*به نظرت زندگی مشترک چه رنگی است؟

خوشرنگ است و البته بعضی از روزهای زندگی روشن و برخی دیگر سیاه و تاریک است.

* بیشتر زندگیت چه رنگی بوده؟

من فکر می کنم بیشتر روشن بوده باشد.

* اکثرا  که در منزل نیستی، مسئولیت شستن لباسها و درست کردن غذا پای چه کسی است؟

ما هر دو به صورت حرفه ای ورزش می کنیم و باید با هم همکاری داشته باشیم و بیشتر کارهای منزل را با هم انجام می دهیم.

*بهترین غذایی که برای همسرت درست می کنی؟

به خاطر اینکه همسرم اهل بوشهر است، قلیه ماهی را خیلی درست می کنم.

*چه تفریحی جز ورزش داری؟

هیچ وقتی برای تفریح نداریم و صبح ها و بعدازظهرها با همسرم تمرین می کنیم.

*زندگی به این روش سخت نیست؟

چرا شاید خیلی مشکل باشد ،اما ما با تلاش دنبال موفقیت در ورزش هستیم و وقتی به یک مرحله می رسیم خستگی از تنمان خارج می شود و گرفتن مدال برای ما بهترین تفریح است.

*به کتاب خواندن علاقه داری ، آخرین کتابی که خواندی اسمش چی بود؟

کتاب خواندن را دوست دارم اما به زبان فارسی خیلی کتاب نمی خوانم و اکثرا خبرهای ورزشی را می خوانم . در زبان روسی، آخرین کتابی که خواندم، کتابی از الکساندر دوما بود.

*سقف رشته ورزشی ات، تا کجاست؟

فکر نمی کنم این ورزش سقف خاصی داشته باشد و هرچقدر بیشتر تلاش کنیم، موفق تر می شویم و رکورد بهتری می زنیم.

*در آینده به چه مسابقاتی می روی؟

شنبه برای قهرمانی آسیا در شهر گوانجو می روم و دوشنبه به آنجا می رسم و سه شنبه هم روز مسابقات است و هیچ فرصتی برای استراحت ندارم.

*چرا از بین رشته های ورزشی ،پرتاب وزنه را انتخاب کردی؟

به خاطر اینکه احساس کردم در این رشته استعداد بیشتری دارم. اولین باری که در این مسابقه شرکت کردم؛ آخرین رتبه را گرفتم و برایم خیلی سنگین بود و از همان روز تمام تلاش خود را کردم تا پیروز شوم.

* غذای ایرانی درست می کنی؟

بله تا به حال زرشک پلو، قرمه سبزی و خورشت قیمه درست کردم.

*غذاهای ایرانی را بیشتر دوست داری یا بلاروسی؟

غذاهای ایرانی ، در بلاروس بیشتر غذاها ساده است.

*اگر ورزشکار نمی شدی دوست داشتی چه کاره شوی؟

فکر می کنم دلم می خواست پزشک باشم.

*چه کسی اسم لیلا را برایت انتخاب کرد؟

از بین اسم های ایرانی از این اسم خوشم آمد و همسرم معنی آنرا برایم گفت و من هم این اسم را انتخاب کردم.

*نظرت راجع به این لغات چیه؟

-آنفلوانزای نوع A: فکر می کنم این بیماری را خیلی بزرگ کرده اند و خیلی از آنفلوانزای ساده بدتر نیست، اگر آنفلوانزای نوع A موجب مرگ می شود، آنفلوانزای ساده هم می تواند باعث مرگ بشود.

-امام رضا(ع): خیلی دلم می خواهد بروم ،اما تا به حال در این 2 سال که ایرانم فرصت نکرده ام.

-انتقال پایتخت ایران به تبریز: نشدنی است چون همه امکانات در تهران است.

-مردم ایران: مردم خیلی خوب و مهمان نواز

-مترو: سوار شدم اما خیلی جای شلوغی است.

-ترافیک تهران: برای اینکه در تهران زندگی کنید، باید باهاش کنار بیاید.

-نوشتن: در گذشته در تنهایی هایم چیزهایی را می نوشتم، اما الان وقت ندارم.

-خبرنگار: اگر خبرنگار نباشد خبر هم نیست و مردم به آنها نیاز دارند.

-حجاب: احساس می کنم با حجاب از نگاه بد در امانم و محافظی در برابر چشم بد است.

-ائمه اطهار: بیشتر از همه شان امام حسین(ع) و حضرت زینب (س)آرامم می کند.

-قرآن : بعضی وقت ها می خونم اما بیشتر به زبان روسی چون بهتر متوجه می شم.

عشق و علاقه را می شود در این خانه حس کرد . وقتی لیلا می خواهد عکس بیندازد ،عکاس از پیمان هم می خواهد تا مدال هایش را به گردن بیاویزد و همراه همسرش عکس بیندازد، اما او اصرار فراوانی دارد تا مدال ها را همگی بر گردن لیلا بیندازد و خودش پشت صحنه بایستد . با پیمان هم گفت و گوی کوتاهی می کنیم :

*خوشمزه ترین غذایی که همسرت درست کرده؟

یک غذای اصیل روسی به نام "برش" که شبیه به یک نوع سوپ است.

*اگر همسرت نویسنده بود بهتر بود یا الان که ورزشکار است؟

قطعا وقتی ورزشکار است؛ اگر نویسنده بود وقتی بهش می گفتم که خسته ام و 4 ساعت دویده ام ،اصلا نمی توانست من را درک کند.

*بهترین خاطره شیرین از زندگی مشترک؟

اولین باری که در فرودگاه به دنبال همسرم رفتم تا برای همیشه پیش خودم بماند . آن روز خیلی خوب در ذهنم مانده چرا که شوق زیادی داشتم.

*از چند سالگی ورزش را شروع کردی؟

از سن 14 سالگی البته قبل از آن بسکتبال نیز بازی می کردم و در 14 سالگی دومیدانی را شروع کردم.

*چه چیزی باعث شد بسکتبال را رها کنی و دومیدانی را انتخاب کنی؟

در یکی از مسابقات آموزشگاه شرکت کردم و رتبه اول را گرفتم و از آن به بعد به این رشته علاقمند شدم.

*وقتی خانمت مدال می گیرد، چه احساسی داری؟

تا قبل از مسابقه خیلی بیشتر از خودش استرس دارم و بعد از اینکه پیروز می شود بیشتر از لیلا خوشحال می شوم.

*در حال حاضر در کدام باشگاه فعالیت می کنی؟

در باشگاه نفت تهران؛ اما همسرم به خاطر اینکه در دومیدانی سرمایه گذاری کمی می کنند ،در مسابقات به صورت آزاد شرکت می کند.

*آیا تا بحال با یکدیگر مسابقه دادید؟

خیر؛ اگر در پرتاب وزنه مسابقه بدهیم صددرصد همسرم پیروز می شود و اگر هم در دو و سرعت رقابت کنیم من رو دست همسرم می زنم.

بعد از خداحافظی با این زوج قهرمان ،با یکی از همسایه های ساکن در همان ساختمان روبرو شدم که اطلاعی از این زوج قهرمان نداشت . واقعا متاسف شدم که به وجود چنین قهرمان هایی توجه نمی شود و حواس ها بیشتر روی افرادی متمرکز است که بی دلیل شهرت پیدا کرده و میان مردم جایی باز کردند.