مکه
 
 
 
نویسنده : مبین اردکان
تاریخ : دوشنبه 88/8/25
نظر

آنچه که در این مورد باعث تعجب افکار عمومی از رفتار و منش منافقانه این آقایان است، همانا نحوه برخورد خود آنها با قانون و روشهای قانونی در همان صورت مسأله اصلی است که اکنون سعی در فراموش کردن آن دارند. باید از این دوستان و حامیانشان پرسید آیا شورای نگهبان قانون اساسی و مسؤولیت وی در نظارت بر انتخابات جزء قانون اساسی نیست؟

 

 

این روزها و با گذشت 5 ماه از انتخابات، سران فتنه همچنان در حال سمپاشی فضای افکار عمومی جامعه هستند. این سمپاشی که بر مبنای تغییر صورت مسأله اصلی انجام می شود به طرز مضحکی دارای ماسک قانون اساسی و تحمل منتقد است. در حالیکه صورت مسأله اساسی در تحولات بعد از انتخابات همانا موضوع اتهام واهی تقلب  به ارکان اساسی نظام است، سران فتنه سعی دارند تا با پیش کشیدن مسائل حاشیه ای همچنان خود را در صحنه نگه دارند هر چند که با ریزش شدید حامی مواجه شده اند.
در این میان سخنان خاتمی و موسوی در خصوص تحمل نقد و لزوم رعایت قانون در مسائل کشور دارای اهمیت بیشتری است. اخیراً موسوی در اظهار نظری رعایت قانون را تنها راه حل برون رفت بحران دانسته بود و خاتمی نیز بر التزام به قانون اساسی تأکید کرده بود.
آنچه که در این مورد باعث تعجب افکار عمومی از رفتار و منش منافقانه این آقایان است، همانا نحوه برخورد خود آنها با قانون و روشهای قانونی در همان صورت مسأله اصلی است که اکنون سعی در فراموش کردن آن دارند. باید از این دوستان و حامیانشان پرسید آیا شورای نگهبان قانون اساسی و مسؤولیت وی در نظارت بر انتخابات جزء قانون اساسی نیست؟ آیا در قانون اساسی این شورا مرجع رسیدگی به همه اختلافات و تخلفات انتخاباتی تعیین نشده است؟
پس در اینصورت آقایان ملتزم به کدام قانون اساسی هستند و منظور آنها از رعایت قانون در بحرانها چه قانونی است؟ شاید گفته شود که اصل قانون و شورای نگهبان را قبول دارند ولی اعضای فعلی این شورا را بیطرف و منصف نمی دانند، که در این مورد نیز باید گفت رویه انتخاب اعضای شورای نگهبان نیز در قانون اساسی آمده است و اعضای فعلی آن طبق همان رویه قانونی انتخاب شده اند. پس آنچه دقیقاً مورد اعتراض و نقد آنها است همان قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به سبک وسیاق فعلی است و آنچه که آنها قبول ندارند دقیقاً همین قانون اساسی است. اما چرا به مردم دروغ می گویند و حاضر نیستند تا نظرات واقعی خود را به مردم بگویند جای بسی تعجب دارد! البته برخی ارگانهای رسانه ای و مطبوعاتی وابسته به غرب در آخرین تحلیلهای خود پاسخ این موضوع را داده اند. اخیراً یک پایگاه اینترنتی وابسته به گروهک های مقیم خارج از کشور، تظاهر میرحسین موسوی به دفاع از قانون اساسی را مورد ارزیابی قرار داد.
نویسنده «ایران امروز» وابسته به گروهک اتحادجمهوری خواهان(متشکل از چند گروهک ورشکسته سابق) تاکید می کند برخی بی توجه به نخستین قواعد پیکار سیاسی، به میرحسین موسوی می تازند و طرفدار دوآتشه راه حل های رادیکالی در برخورد با جمهوری اسلامی هستند و از جمهوری سکولار کوتاه نمی آیند اما آنها از این قاعده ساده چشم می پوشند که در شرایطی که نیروی دیگری وجود ندارد، باید از نیروهایی که در راستای تضعیف رهبری مبارزه می کنند پشتیبانی نمود یا دست کم از تضعیف آنها خودداری ورزید.
این عنصر گروهکی می افزاید: استدلال آقای موسوی در دفاع از قانون اساسی این است که اگر چنین نکنیم و از چارچوب فراتر رویم بهانه به دست بلندگویان جمهوری اسلامی خواهیم داد تا اسباب سرکوب جنبش را فراهم کنند.
با این تحلیل ژست قانون اساسی تنها و تنها برای انحراف افکار عمومی از نیات واقعی است که البته نیات واقعی در ماجرای بعد از انتخابات بروز پیدا کرده و اکنون دیگر نمایش بازی کردن راه به جایی نخواهد برد.