نویسنده : حسین قدیانی (فرزند شهید اکبر قدیانی) سایت بسیج دانشجویی دانشگاه صنعتی امیر کبیر
من هم میگویم در انتخابات تقلب شده، ولی نه در این انتخابات، در دوم خرداد تقلب رخ داد؛ «خاتمی» دروغ گفت و «ناطق» راستش را نگفت. درود بر سه «سید حسینی». آری اما «سید»! چرا پای مذاکره با مربی خارجی نشستی؟! جامعه مدنی، ریشه در خانه پیغمبر داشت، یا ویلای جورج سوروس؟!
بگو شیخ بیاید «رو به فردا»، با «آرای باطله» مناظره کند. سادهای تو چقدر شیخ! جواد هم ، به جای «اطاعت» از تو، به موسوی رأی داد!!... آقای مطهری! مقصر احمدینژاد نبود که در مناظره آن حرفها را زد، مقصر امام بود که انقلاب کرد. اصلاً مقصر، ابوتراب بود، که به جای میانهروی، طلحه و زبیر را از خود طرد کرد، و در مناظره با «عقیل»، آهن گداخته به دستش نهاد...
آن روزها، در «بیمارستان نجمیه» وقتی «ماما» خبر آورد که «سمیه» صحیح و سالم به دنیا آمده است، مادر نخندید. اشکش از شوق به دنیا آمدن سمیه نبود، واقعا داشت گریه میکرد، ضجه میزد، آخر دقایقی پیش، از رادیو، با همین گوشهای خودش، که آن زمان «سمعک» نداشت، خبر شهادت همسرش را شنید...
خدا رحمت کند شهید «سعید شاهدی» را، به شلمچه میگفت «شلم»، و تکیه کلامش این بود: «برادر، شلم کجا بودی؟!». «علی مطهری» شلم نبود. استاد شهید میگفت: جهاد در راه خدا، لیاقت میخواهد. بعضیها ماندند در تهران، تا ذخیرهای باشند برای فردای انقلاب، تا در روز مبادا به بازی بیایند و سردار جبهه فرهنگی باشند! چه بسیار که قرار بود بهعنوان «ذخیره طلایی» به بازی بیایند، اما بازی خوردند. و به جای گل زدن به بیبیسی، نقش «غضنفر» را بازی کردند، و در شرایطی که دروازهبان ما، یکی از دستهایش را، در مرحله اول عملیات بیتالمقدس، از دست داده بود، توپ را درون دروازه خودی کردند، تا بیطرفیشان را به «فیفا» ثابت کنند.
من یک سوال دارم؛ این منافقین، این آشوبگران خداجو، عاشورای سال گذشته هم، در همین تهران بودند، امسال زیر عبای چه کسی، زبانشان دراز شد؟ و از ورای کدام نامه سرگشاده ، پایشان به خیابان انقلاب باز شد؟ و این غائله آغاز شد؟ چرا هیچکس در مناظره، این پرسشها را مطرح نمیکند؟! آقای ضرغامی! اگر مردی، مرا به رسانه ملی دعوت کن، زبان من «سرخ» است، و سر سبز اموی را بر باد میدهد.
هنوز باید مناظره کرد! بگو شیخ بیاید «رو به فردا»، با «آرای باطله» مناظره کند. سادهای تو چقدر شیخ! جواد هم ، به جای «اطاعت» از تو، به موسوی رأی داد!!
آقای مطهری! مقصر احمدینژاد نبود که در مناظره آن حرفها را زد، مقصر امام بود که انقلاب کرد. مقصر، امام بود که قائممقامش را، با ادبیاتی بدتر از احمدینژاد، خلع کرد. مقصر، امام بود که ولایت فقیه را، ولایت انبیا میدانست. اصلاً مقصر، ابوتراب بود، که به جای میانهروی، طلحه و زبیر را از خود طرد کرد، و در مناظره با «عقیل»، آهن گداخته به دستش نهاد. و در مناظره بعدی، شمع بیتالمال را خاموش کرد...
مرد، مولای ماست که خیمه انقلاب را سرپا نگه داشته. مولای ما، امام را دوست دارد، نه بالاشهر را. حسینیه جماران را دوست دارد، اما به این بهانه نیاوران نیامد، ویلانشین نشد.
ما تند نرفتهایم، شما زیادی آرام میآیید. شما حتی از مادر «شهید کارور» که 75 سال دارد و کمرش قوز کرده و آرتروز دارد، آهستهتر راه میروید. با همه این احوال، 9 دی آمد خیابان انقلاب. آقایان! مالکاشتریهای خوبی باشید، و فقط به خاطر رسیدن به مصر، گامهایتان تند نشود! و تنها وقتی نامزد ریاست جمهوری هستید، نطقتان باز نشود. مالک، ملک و املاک نداشت، مالکِ اموالش نبود، مالکِ نفسش بود. یکی از محافظانتان را مأمور کنید که به جای جسمتان، مراقب نفستان باشد...
متن کامل