مکه
 
 
 
نویسنده : مبین اردکان
تاریخ : پنج شنبه 88/11/1
نظر

این مطلب بسیار بی پرده و بدون مقدمه است. برای کسانی همچون من که دوران 8ساله زعامت 2 خرداد را درک کرده اند، نباید سخن از احترام به آزادی بیان- تحمل مخالف- احترام به رای مردم و.. توسط این جریان را بر زبان آورد. آزادی بیان و توجه به نظرات کارشناسان توسط این جریان را در بی محلی - تخطئه و توهین به نامه 10 اقتصاددان خطاب به آقای خاتمی در سال 81 دیدیم. از ضرورت احترام به رای مردم گفتند و حتی می خواستند ولایت فقیه را به رای بگذارند و مرتب تهدید به رفراندوم می کردند، اما مشتی کوته بین و عقب مانده سیاسی در برابر رفراندوم 22 خرداد گردنکشی نمودند. زیرا رای مردم تا آنجایی ارزش و احترام دارد که بر علیه مافیای قدرت و ثروت نباشد. از بی اهمیتی نظام به جان مردم سخن می گویند و در حوادث بعد از انتخابات که منجر به کشته شدن چندتن از هموطنان شد، خواستار برکناری برخی مسولین شدند- عده ای مانند محسن رضایی گفتند در صورت اثبات تجاوز در زندانها باید عزای عمومی اعلام کرد و.. اما فراموش کردند در مقابل 400کشته انفجار قطار نیشابور چه موضعی داشتند؟ آنجا که آقای خاتمی در مقابل جان 400 انسان بی گناه حتی حاضر نشد وزیر راه هم حزبی خود را عوض کند و به داشتن ایشان افتخار می کرد. راستی نمیدانم کشته شدگان حوادث سیاسی در سبزوار- سمیرم- فیروزآباد- ایذه و.. شهروند درجه چندم بودند؟ آیا آقایان خط امامی و مردم دوست فعلی در مراسم ختم هیچ کدامشان شرکت کردند؟ جوابش را ببینید:



لااقل از موسوی که در ختم زنده ها نیز شرکت می کند انتظار داشتیم. از آقای رضایی انتظار صدور پیام تسلیت و اعلام عزای عمومی داشتیم.  انتظار داشتیم برخی اساتید بی درد و حامیان حقوق بشر دست به تشکیل «جبهه راه سبز، زرد، آبی و.. بزنند.آقای هاشمی در خطبه ها نسبت به این امور اعتراضی نکرد. از مرگ مشکوک «سعید امامی» در زیر شکنجه های بازجوهای خودسر وزارت اطلاعات هیچ کس کمیته تحقیق و تفحص تشکیل نداد، اما برای مرگ « زهرا کاظمی» جلسه ویژه هیات دولت خاتمی تشکیل شد. هیچ کاری به موضع  وجایگاه سعید امامی ندارم و کار ندارم که با همسرش چگونه رفتارشد در بازجویی، اما نمی دانم در جامعه مدنی آقایان چه تفاوتی میان مرگ ندا آقا سلطان- زهرا کاظمی با مرگ امثال «آقای رجبی » جانباز دفاع مقدس در زندان می باشد؟ راستی چرا کسانی که در  4 سال اخیر به هر دری می زدند تا  از مخالفت فرزند- همسر - برادر- خواهر - والدین یا وابستگان یک خانواده شهید بر علیه عملکرد دولت نهم مصاحبه بگیرند، هیچگاه به وضعیت اسفبار بوجود آمده توسط آقای کروبی در بنیاد شهید هیچ انتقادی نمی کنند؟ آقای کروبی شمایی که از سر فلاکت در به در دنبال مدرک تجاوز بودید، در زندانهای بنیاد شهید به حقوق شهروندی جانبازان و خانواده های شهید تجاوز نکردید؟ رفتار وحشیانه خود و عمالتان را فراموش کردید؟ نمی دانم چرا کسانی که مرتبا برای وضعیت اسفبار!! دانشجویان سیاسی و آزادی بیان در دانشگاههای دولتی سینه چاک می کنند در مقابل فضای بسته سیاسی دانشگاه آزاد موضعی ندارند؟ تعلیق چند ترمه 11 دانشجوی دانشگاه آزاد شیراز در سال 84 را مطمئنم بسیاری از شما نمی دانید. تهدید برخی دانشجویان دانشگاههای آزاد از سوی اساتید طیف خاص مبنی بر عدم اخذ درس با آنها را هم نمی دانید. انتقال اجباری برخی دانشجویان دانشگاه آزادی اصولگرا به دیگر واحدها به خاطر اختلاف سیاسی با استاد راهنما یا مدیر گروه هم که ارزش خبری ندارد. زیرا زیر سوال بردن دانشگاه آزاد یعنی توهین به نظام و ارزشها!!! نمی دانم از کی تا حالا افراد و خانواده شان ارزش شده اند. انتقاد از رهبری و ولایت فقیه را آزادی بیان و دموکراسی گویند ولی منتقدان دانشگاه آزاد از سوی آقایان «حسودان مزاحم» لقب می گیرند. کسانی که فرزندان رهبری را متهم به فعالیتهای اقتصادی- تاثیر گذاری بر تصمیمات نظام- عامل حمله به تجمعات غیر قانونی بعد از انتخابات و.. می دانند، چرا در مقابل قانون شکنیهای مهدی هاشمی- فایزه هاشمی- یاسر هاشمی و.. سایر بستگان محترمشان موضع نمی گیرند؟ مگر نه این است که هم رهبر انقلاب و هم آقای هاشمی هر دو از سران نظامند؟ این تبعیض مواضع به خاطر چیست؟ راستی آقای هاشمی فراموش کرده اید حاج حیدر رحیم پور ازغدی از مبارزان انقلابی و یاران انقلاب در زمان شما در زندان بود و شما هیچ نگرانی از روند حذف یاران انقلاب نداشتید!!! در مقابل تورم 50 درصد سکوت کردید و در سفرهای ریاست جمهوری خارج از کشور به همراه اکثریت بستگان خود شرکت می کردید. آقای خاتمی به شما و سایر بریدگان از مردم و ملت که اکنون دم از محکومیت تندروی می زنید حق می دهم. زیرا آنقدر از روند تحولات رویشی انقلاب عقب مانده اید و آنقدر محافظه کار و فرتوت شده اید که هر پیشروی نظام را تندروی می دانید. نمیدانم کسی که خود الگوی افراط و قانون شکنی است به چه حقی تندروی را محکوم می کند؟ آیا هجمه غیر انسانی و غیر دموکراتیک شما و یاران شکست خورده تان بر علیه رای مردم در 22خرداد تندروی نبود؟ آیا شما و یارانتان بزرگترین دورغ تاریخ ایران را مدعی نشدید؟ در کجای اسلام مورد نظر شما ابتدا تهمت می زنند و آنگاه دنبال مدرک و سند می گردند؟ بی شک اینگونه رفتارها بی شباهت به عملکرد استالین در تهمت زنی بی دلیل به افراد و جریانات نیست. اما جالب اینجاست کسانی این روزها دم از وحدت ملی می زنند که هنوز نتوانسته اند بین خود و همفکرانشان وحدت سیاسی ایجاد کنند- اختلافات خود با خانواده و فرزندانشان را حل و فصل کنند. لازم است بازهم به تمامی مردم فریبان دروغگو اعلام کنم که وحدت ملی واقعی ما مردم در 22خرداد 88 تجلی یافت. وحدت ملی را باید بعد از خطبه های رهبر عزیزمان در 29خرداد ایجاد می کردید. ملت که کماکان به وحدت عمل و نظرشان با رهبری پایبندند، شما بهتر است اختلافات خود را به پای مردم ننویسید. تقاضای ذلت بار یا عدم تقاضای شما مبنی بر وحدت اجباری فقط به درد تیتر روزنامه ها می خورد و بس. حاضرم در هر مکان و زمانی با هرکسی که نسبت به این مطلب انتقاد تند می کند و نسبتهایی را به من روا می دارد مناظره کنم. البته با سیاسیونشان.