متن زیر تاریخچه ای از اختلافات مرزی به قلم یکی از اهالی شهرستان میبد است صحت و سقم آن را به هیچ وجه تایید نمینماییم ولی خواندن آن جالب است چرا که نشان دهنده ذهنیات میبدی های عزیز و یکی از دلایل کج فهمیهای این دوستان می باشد.
البته خیلی از موارد به هیچ وجه مطابق با موازین قانونی و عقلی نمیباشد و معلوم نیست دوستان عزیز میبدی این مباحث تاریخی و خبری را ازکجا آورده اند ...
عنوان : اشغالگریهای اردکانی ها ؟؟؟؟!!!!!
این از ضعف مدیریت استانداری یزد است. جناب استاندار، در این مورد از چی و از چه کسی هراس دارید؟
در مورد جلوگیری از تجاوز مسؤلین اردکانی به میبد مسؤلین در تهران و یزد و میبد تعلل و سهل انگاری می کنند. نظارت نکردن بر اعمال مسؤلان اردکانی مشکلات اداری را برای این دو شهر که برای نسل های بعدی نیزایجاد خواهد کرد.از طرفی با گذشت زمان هر روز مسؤلان اردکان ساختمانهایی جدیدتر در محدوده میبد می سازند وبه این طریق هر روز، مشکلاتی بر مشکلات مرزی افزوده می شود و زمانی کار به جائی غیر ممکن میرسد. پس آقای استاندار چرا تعلل می ورزید!
***زمانی که شهید سید قاسم آقایی میبدی در این رابطه به دستور مسؤلین اردکان به ضرب گلوله به شهادت رسید. که قاتل این جوان هم محاکمه نشد!این جوان یکی از رزمندگان اسلام بود که تازه از جبهه برگشته بود لااقل انتظار مردم میبد و اردکان این بود که شاید با شهادت این جوان جلوی این گونه شرارتها گرفته شده، واستانداری یزد جلوی حرکات تجاوز گرانه مسؤلین اردکانی را بگیرد. ولی افسوس که تا کنون هیچ گونه اقدامی در این مورد صورت نگرفته است!
***در سال 1387 درحدود ساعت یازده شب تاسوعا اقدام به حفر چاهی بسیار عمیق وغیر مجازدومین چاه در محدوده میبد کردند. امّا چر ا این چاه در پیاده روی خیابان؟ مگرشهرداری کدام شهر اجازه حفر چاه در پیاده رو خیابان را میدهد ؟ ولی خاکها را چنین روز در محل نگه داشتند تا به رویت تمامی میبدیها برسانند که ما داریم در اینجا چاه غیر مجاز وخیلی عمیق حفرمی کنیم ودر محدوده شما هم چنین می کنیم. ودر مسیر قنات فوت شده هم نیست یعنی بدون مجوز چاه حفر می کنیم! آیا منظور از این کارها چیزی جز تفرقه افکنی می باشد؟
***آیا هدف از نغییر نام میدان وحدت به میدان شهید فهمیده چه بوده است ؟ مگر چیزی جز تفرقه افکنی!؟
در سالهای اوّل انقلاب بنیاد مسکن میبد ساختمان اداری خود را با مجوز، در محلّی که اکنون بنیاد مسکن اردکان است در حال ساخت بود که مسؤلین اردکان شبانه با بلدوزور ساختمان راتخریب کردند!
***در سال 1386بنا به دستور رهبری که این سال به نام اتحاد ملّی و انسجام اسلامی نامگذاری شده بود برای بر هم زدن اتّحاد ملّی نیز قسمتهایی از شمال میبد را در حوزه جغرافیایی اردکان قرار دادند! در این نقشه اراضی زیادی از میبد را تصاحب شده اند! هم اکنون هم در سایت iran-map.com همان نقشه انتشار یافته است.
***پیشرویهای بعضی از مسؤلان اردکانی در شمال بفروئیه میبد در شمال شاه جهان آباد میبد، در شمال شهیدیه میبد! نیزپیشرویهایی در پای کوههای دم هفت در شرق میبد! توضیح این که: در غرب کوه های دم هفت چند سیل بند بزرگ به طول تقریبی بیست کیلومتر از طرف مسؤلین استان ساخته شده است، که آبهای پشت این سدها به طرف اردکان هدایت می شود و بیابانهای غرب این سد در محدوده میبد کاملا خشک افتاده اند! این سدها را می توانید در گوگل ارت ویا سایت ویکی مپیا ببینید. در ضمن در همین محل کارخانه سنگ آهک دم هفت احداث کرده اند که مالیات آن به اداره دارائی میبد پرداخت نمی شود!
***اسناد ثبتی روستاهای هنو، درین، هودر، بوکن نو، حشم، چشمه محمد حسن، اشنیزبالا وپاتین، فولاد میبد، وراه آهن میبد در اداره ثبت املاک اردکان است واین پرونده ها را به اداره ثبت املاک میبد باز پس نمی دهند چرا؟
***در شمال بفروئیه پلاکهای کد پستی منازل را غیر قانونی نسب نموده اند! این پلاکها را می بایست از طرف میبد نصب شود که مسؤلین میبدی در این مورد سهل انگاری کردند که مسؤلین اردکانی وقت را غنیمت شمرده آنها پلاکها را نصب نمودند.
***در سال 1378شخصی که پروانه احداث یک باب مغازه از دهداری بفروئیه گرفته بود اقدام به ساخت مغازه در غرب سینما آزادی کرده بود که مسؤلین اردکانی شبانه اسکلتهای ساختمان اورا بریدند وپس از اینکه پروانه ساختمان از اردکان گرفت اجازه ساخت مجدد را به او دادند.
***در دی ماه 1388 مسؤلان اردکان اقدام به تأسیس سی ان جی در محدوده میبد را نموده اند.
قبل از آمدن آب زاینده رود به استان یزد، به دستور مسؤلان اردکانی شب هنگام آب لوله کشی میبد را به شبکه لوله کشی اردکان متّصل کرده بودند و منازل اردکان از آب میبد بدون مجوز مشروب می شد! پس از اینکه این قضیه لو رفت گفتند که این آب قطع گردیده است! ولی مسببین آن مجازات نشدند! از نظر شرعی استفاده ازاین آب برای مسؤلان اردکان چه حکمی می توانست داشته باشد؟
***چند هکتار اززمینهای شمال فرودگاه قدیمی که از اراضی میبد می باشد پوشیده اززباله ها و نخاله های ساختمانی اردکان می باشد که شهرداری اردکان دستور به انتقال آنها را به این محدوده داده است وهنوز هم انتقال زباله ها به این مکان کم وبیش ادامه دارد.
***در شمال میبد در منطقه میبد کمتر امکاتات دولتی از طرف میبد وجود دارد و خدمات دولتی در این منطقه ازطرف مسؤلین میبد کمترانجام می گیرد ویا اصلاً انجام نمی گیرد! چرا!؟ آیا هدفی دنبال می شود؟
***در سال 1386اردکان، در حدود چهل هزار هکتار از بیابانهای شهرستان طبس، از جمله محلّ سقوط هواپیماهای آمریکا را به تصاحب در آورده بود که با هوشیاری امام جمعه محترم طبس این زمینها به طبس برگردانده شد.بهتر است مسؤلین میبد یاد بگیرند؟
***طبق اسناد ثبتی، بنای تاریخی قلعه خرگوشی همواره متعلق به ندوشن بوده است. ولی از نظر تقسیمات کشوری این قلعه در محدوده اردکان قرار دارد.
***چند سالی است که معادن بزرگ و با اهمیت چادرملو به همراه مراتع واراضی زیادی از بهاباد در تصرف مسؤلین اردکان است! این معادن از بدو تأسیس سالیان سال متعلق به شهر بهاباد بوده ولی معلوم نیست سران اردکان به چه مجوزی آن را از بهاباد گرفته اند. مطلبی از سایت ویکی پدیا" بهاباد دارای آبهای زیرزمینی فراوان میباشد که مقدار زیادی از آن به معدن چادرملو میرود که سبب پایین آمدن سطح آب و در نتیجه تلخ شدن آن شدهاست. بنابر اسناد تاریخی محدوده معدن چادرملو همواره متعلق به بهاباد بودهاست که به دلیل اعمال نفوذ تنی چند، به شهرستان اردکان پیوسته است". پس آیا گستر دگی یک شهر موجبات فخر آن شهر خواهد بود؟
چرا ما مردم، امر به معروف ونهی از منکر را فراموش کرده ایم! مگر در آمد حاصل از معدن چادرملو برای مردم اردکان حرام نیست!؟
نگاهی گذرا به تاریخچه این تجاوزات
***اولین تقسیمات کشوری که درسال 1316 انجام گرفت در آن روزگار بزرگان اردکان خرانق وساغند و بسیاری از آبادیهای آن را که باید در محدوده جغرافیایی شهرستان یزد باشد در محدوده اردکان قرار دادند. از قدیم تا به حال خرانق و روستاهای آن ارتباط تنگاتنگی از همه نظر با یزد داشته و دارند نه با اردکان. مردم بخش خرانق که با یزد ارتباطی تنگاتنگ فامیلی، اقتصادی، و. . . دارند آنها می باید را هی طولانی را طی کرده از شهرستانهای صدوق ومیبد عبور کرده وبرای انجام کار اداری خود به شهرستان اردکان بروند! مگر این ظلمی بزرگ در حق این آبادی محروم چه نتیجه ای برای مسؤلین اردکانی می تواند داشته باشد که از الحاق این بخش به یزد مخالفت می کنند !؟ از طرفی این مسؤلان اردکان وعوامل آنها در تهران، مانع الحاق ندوشن به میبد می شوند. اگر مسلمان هستند وبه روز قیامت اعتقاد دارند ظلم به مردم ندوشن دیگرچرا!؟ اگر از مردم ندوشن نظر خواهی شود آنها با توجه به سابقه تاریخی ارتباطات تاریخی خود با میبد مایل به الحاق شهر خود به میبد هستند.
***جاده قدیم تهران یزد را که در قدیم در جنوب میبد از کنار چاپار خانه میبد عبور می کرد، در هنگام باز سازی نگذاشتند که از میبد عبور کند. و آن را از طریق فرودگاه قدیمی به یزد مربوط ساختند و راه تهران ــ یزد را چندین کیلومتر طولانی تر کردند! وبعدها که جادّه سنتو که در حال احداث بود آنها با زرنگی در نظر داشتند که این جاده از میبد عبور نکند و ازهمان مسیر قبلی یعنی از کنار فرودگاه عبور داده شود، که با پشتکار وزحمات جناب مهندس سید مصطفی امامی میبدی جادّه سنتو از میبد عبور داده شد. ر.ک نشریه میبد نوین شماره 13، 15فروردین1388
***زمانی که میبد تابع اردکان بود، بودجه ای که به اردکان می رسید تماماً در اردکان هزینه می شد و در آن زمان مسؤلان اردکانی پولی در میبد خرج نمی کردند و خیابانی هم در میبد که وظیفه مسؤلان اردکانی بود احداث کنند، نکردند و مردم میبد خود خیابان اصلی میبد را احداث کردند. وفقط آنها به نحو احسن مالیات را از میبدیها می گرفتند ودر اردکان هزینه می کردند. اینها ودهها موضوع دیگربود که اختلاف بین میبد و مسؤلان اردکانی زیادترشد واگر این تبعیضات نبود هم اکنون میبد واردکان شهری یک پارچه بود که این خواسته مسؤلان اردکانی بود واین اشتباه بزرگ مسؤلان اردکانی بود که به میبد ظلم نمودند!!!
***آیا مسؤلان اردکان می توانند به این سؤال جواب بدهند: زمانی که میبد از توابع اردکان بود مسؤلان اردکان چند ریال در میبد هزینه کردند!؟چه کاری به نفع میبد انجام دادند؟ چه اقدامات عمرانی را در میبد انجام دادند؟
***از کتب تواریخ یزد چنین بر می آید که در قدیم، اردکان، عقدا، خرانق، چک چک ، هفتادر، احمد آباد ، ترک آباد و... از آبادیهای میبد به حساب می آمدند تا اینکه در سال 1316 اولین تقسیمات کشوری که به سبک امروزی انجام شد، چند سال پس از آن، میبد به عنوان بخش اردکان معرّفی شد. در سال 1369 که میبد از اردکان متنزع و به صورت شهرستان مستقل درآمد، عقدا وخرانق که می باید در حوزه جغرافیایی میبد باشد، در محدوده اردکان باقی ماند!
***در حدود سالهای 1324 عده ای مأمور از تهران، جهت انتخاب مرکزیت اردکان یا میبد، به عنوان مرکزیت این دوشهر، ابتدا به اردکان رفته و مسؤلین اردکانی ساختمانهای آجری اردکان را به مأموران تهرانی معرفی کردند مبنای شهر شدن آنروزها ساختمانهای آجری وجادّه آسفالت بود و آنگاه همین مسؤلین اردکانی با زرنگی هر چه تمامتر، مأموران تهرانی را برای بازدید از میبد، آنها را به شاه جهان آباد و محمود آباد روستاهای آنروز میبد برده و ساختمانهای خشت وگلی قدیمی و جاده های خاکی روستاهای میبد را به مأموران نشان دادند. ومساجد بزرگ تاریخی وقلعه های باستانی میبد را از دید آنان پنهان داشتند میبد بزرگترین تولید کننده آجر در استان بود وسازه های آجری در میبد بیشتر از دیگر جاهای استان بود. و مأموران تهرانی چون ازاوضاع اجتماعی ، تاریخی وشهریت میبد اطّلاعاتی صحیح به دست نیاوردند، اردکان را به عنوان شهر و مرکزیت این دوشهر انتخاب کردند!
***قبل از انقلاب شکوهمند اسلامی، به عنوان تمسخر، میبد راحومه اردکان نام نهاده بودند! در حالی که مسؤلین کشوردر آن روزها در هیچ کتاب و سند وگزارشی و در هیچ جا میبد را به عنوان حومه اردکان معرّفی نکرده بودند، بلکه میبد بخش اردکان بود که این را در کتب فرهنگ جغرافیایی آبادیهای ایران، تألیف سازمان جغرافیایی ارتش که دقیق ترین و معتبرترین کتب در زمینه جغرافیای شهرهاست و از سال 1329 به بعد مرتباً چاپ شده است می توان جستجوکرد.در این کتب میبد حومه اردکان معرّفی نشده است. امّا چرا حومه!؟ این برای تحقیرومسخره کردن مردم میبد بود!
آیا هدف از این کارها جز مردم آزاری چیز دیگری را مگرمی توان بر روی آن نام نهاد.
........................................
***اشتاه دوم دیگر آنها: در هشت سال ریاست جمهوری آقای خاتمی بی اندازه در حق میبدیها ظلم شد وهمچنان این تعدیها ادامه دارد و این یکی از الطاف خدای تبارک وتعالی بود که آقای خاتمی به کنار گذاشته شد و این یک معجزه ای بود برای میبدیها، وخدای را سپاس.
***تا دهه قبل ندوشن، علویه، نیوک، میل سفید، پناهکوه، خمسیان، دولاب، بنستان و . . .از توابع میبد به حساب می آمدند ولی در دوره آقای خاتمی این آبادیها از میبد جدا شد. اگراینها با مردم میبد دشمنی دارند با این آبادیها چه دشمنی دارند که این آبادیها که از هر نظر با میبد ارتباط دارند باید از میبد جدا شوند؟
با گذشت زمان اینها درحال محدود کردن میبد بوده وهستند. از اینکه می بینند میبد کسی را ندارد هر طور که می خواهند می بُرند و خود می دوزند
***آقایان محترم مسؤلان اردکان، همه هم میهن وبرادران دینی یکدیگرهستیم. از طرفی هر کس هم چنانکه کشور خود را دوست دارد شهر خود را نیز دوست می دارد. چرا شما قوانین مقدس جمهوری اسلامی را زیر پا گذاشته، در منطقه خارج از شهر خود ودر محدوده شهری همجوار و بدون مجوز اقدام به حفرچاه، یا بیابانی را به نفع شهر خود متصرف می شوید؟ وبدون مجوز در خارج از محدوده خود ساخت وساز می کنید؟ ویا دستور به مخدوش نمودن نقشه جمهوری اسلامی ایران در منطقه میبد ــ اردکان را می دهید!؟
***مطلبی از ماهنامه میبد شماره 24 اسفند 1387شماره 197 باعنوان: متن کامل سخنان امام جمعه اردکان در خصوص مشکلات مرزی شهرستانهای میبد واردکان:
. . . حالا بعد از سال 1366 آقایان آمده اند به خاطر موقعیت جغرافیایی وبه خاطر شیبی که از طرف جنوب واز طرف شهرستان میبد به طرف اردکان هست در آن طول آن خط مرزی، یک منبع آب ساخته اند که این منبع آب مسلّط باشد بر شهر، دیگه نیاز به پمپاژ نباشد. کار غیر قانونی هم نبوده، بیمارستانی اونجا ساخته اند به خاطر فضای مناسبی که اونجا بوده وبعضی از ادارات دیگه که ساخته شده، هیچ کدام از آنها غیر قانونی نبوده حالا چطور شده که این مسائل پیش آمده؟ چطور شده کسانی آمده اند مدعی شده اند؟ میگیم دلیلتون چیه؟ میگن حق ماست. حق باید منشأ داشته باشد. آقایانی که فقه خونده اند، مسائل شرعی را خونده اند میدونند اگر کسی گفت من نسبت به خانه ای حق دارم نسبت به این مغازه حق دارم یا باید مالک باشد یا باید به ارث برده باشد یا باید احیا کرده باشد یا باید دولت واگذار کرده باشد یکی از اینها باید منشا حق وحقوق او باشد . . . ما اهل منطق هستیم . . .
وامّا اگر منظور آن جناب احیا کردن وبعد تصرف باشد پس اگر کسی در شهر دیگری خانه ای، کارخانه ای، ویا آپارتمانی ساخته ویا معدنی را اکتشاف کرده است پس آیا این گونه مؤسسات متعلق به همان شهرسازنده است؟ که مثلا مالیات وامور ثبتی وامنیّتی وغیره به شهربنا کننده تعلق بگیرد؟ واگر منظور ایشان، دولت واگذار کرده باشد که خودشان می فرمایند در آن طرف خط مرزی، پس دولت به شما واگذار نکرده است. ومگر قلعه خرگوشی در ندوشن هم آقایان در چهارصد سال پیش ساخته اند که مالک شده اند؟ ویا اینکه آقایان بوده اند که هواپیماهای آمریکایی را در بیابانهای طبس ساقط کرده اند که اراضی آنجا را تصرف کرده اند؟ ومعادن چادرملو هم . . . !؟
ادامه بیانات در همان مأخذ: . . . یک جائی را به عنوان حد معین کرده اند طبق اسناد ومدارکی که در دستشان بوده که الان معروفه به حد سال 66 طبق این نامه ای هم که در دست من هست به شماره ع/14858 در تاریخ 29/7/1366 این حد را آمده اند تعیین کرده اند هم به شهر اردکان و هم به شهر میبد ابلاغ کرده اند به عنوان حد برای خدمت رسانی ادارات، حالا این حدی که از قدیم الایام ترسیم شده و یا اینکه در سال 66 توسط وزارت کشور تعیین شده کدامیک ازمسؤلین یا کدامیک از مردم اردکان در تعیین این مسائل مدخلیت داشته اند. . .
از سخنان آن جناب چنین بر می آید که می فرمایند :ما اسناد ثبتی را قبول داریم، ما قانون را قبول داریم . پس اگر چنین است خدا در نظر بگبرید وبا وزارت کشور همکاری کنید.
***امّا روی سخن با بعضی از آقایان مسؤل میبدی: آیا می دانید که اگر مسؤلی در باره شهر خودش بی خیال باشد و تعصب نداشته باشد در باره کشور و دینشدین اسلام ووو... هم بی خیال خواهد بود!؟ اگر جوانان میبدی متکی به مسؤلان میبدی خود بودند هیچگاه در سال 1366 برای پر کردن چاهی که مسؤلان اردکانی دستور به حفر آن در منطقه میبد داده بودند، بر نمی خواستند. چون می دانستند که مسؤلان میبدی در این موضوع کاری انجام نخواهند داد که انجام هم نداده اند! وگرنه در این جریان، سید قاسم آقایی میبدی شهید نمی شد. واگر میبدیها می دانستند که اگر رجال میبدی در این موضوع برای میبد کاری انجام می دهند، در سال 1386 در پی انتشار نقشه ای مخدوش، در سایت سازمان جغرافیایی کشور، آن اتّفاق نمی افتاد. پس ای بعضی از مسؤلان میبدی و یزدی اگر برای خدا هم اگر که شده اینقدربی خیال نباشید. مگر شما اظهاردینداری نمی کنید پس چه شده که خود را از مسؤلیت مبرا می دانید؟ وچرا در این گونه موارد سهل انگار هستید!؟ بعضی از مسؤلان ترسوی میبدی از دخالت در امور مرزی میبد، امتناع ورزیده اظهارمی دارند : اینها مسئله مردمی است و ما در این گونه کارها دخالت نمی کنیم. ولی دراردکان که این مسائل، مسائل مردمی نیست وبعضی ازادارات اردکان مرز را نمی شناسند و پیشروی می کنند. امّا در میبد برای باز پس گیری حق خود،این مسائل، مسائل مردمی است! آقای استاندار محترم و امام جمعه میبد، شما نزد خدا مسؤل هستید که موارد تعدی به میبد را به مقام معظم گزارش نکنید. مگر این مهم وظیفه چه کسی می باشد؟
***در نظر داشتند اردکان را به انضمام طبس ونائین ومیبد به استان تبدیل کنند! ولی اگر این شهر به استان تبدیل می شد بعضی از مسؤلان اردکان بازبه این اکتفا نکرده و در استانهای همجوارقصد پیشروی می داشتند!
***سؤال: آیا اگر مسؤلین شهری اراضی شهری دیگر را غصب کنند از نظر شرعی این اراضی چه صورتی می تواند داشته باشد؟
***سؤال: اگر کارمندی به نوعی کم کاری کند او را توبیخ می کنند ولی در مواردی که ذکر شد گویا استانداری یزد به طور کلی خود را از مسؤلیت مبرا دانسته وکم کاری می کند! پس چرا در این گونه موارد هیچ مسئله ای نیست؟ مگر استانداری الگویی برای سایر ادارات نیست؟ برای رفع این مشکل مرزی، این کار بسیار ساده آیا استانداری نمی خواهد یا نمی تواند؟! اگر این نتواند پس بقیه مشکلات استان راچگونه... ؟!
نظرات کار بران اینترنت:
*** استانداری یزد، دربست در دست اردکانیهاست !
***گویا هیچکس خبر ندارد که توافق مرزی بین دو شهرستان همسایه میبد و اردکان را بخشدار مهریزی که همان روز به منصب بخشداری میبد منصوب شده بود امضا کردند و قبل از آن ،روز قبل آقای انصاری بخشدار میبد بودند و به دلیل امضا ننمودن این تعهدنامه، از سمت فوق برکنار شدند و فردای همان روز، آقای مهریزی را آوردند، بخشدار نمودند و از او امضاء گرفتند و چه به حق و شایسته، عدالت اجرا می شود. فقط باید به امید فرج آقا امام زمان عج بود. ان شاء ا...
*** مطلبی از یک سایت خبری: رئیس شورای شهر میبد خاطر نشان کرد: اوج مظلومیت مردم میبد ونمایندگان آنها در شورای اسلامی شهربه سال 1385 بازمیگردد زمانیکه طرح جامع شهرهای میبد با وجود مخالفتهای مکررمسؤولان میبد در نهایت بی عدالتی و زیرپا گذاشتن بند34 ماده71 قانون شوراها توسط شورای برنامه ریزی و توسعه استان تایید وبدون تایید شورای اسلامی شهر میبد جهت تصویب نهایی به وزارت مسکن و شهرسازی فرستاده شد، اعضای شورای اسلامی شهردوره دوم به عنوان نمایندگان مردم قبل از تصویب نهایی طرح در شورایعالی شهرسازی و معماری کشوربا حضور درجلسه کارگروه شورایعالی شهرسازی و معماری با ارائه دلایل مستند مانع تصویب طرح شدندو در آن جلسه قرار شد طرح جامع میبد به استان باز گردانده شود و پس از اصلاح طرح توسط شهرداری و شورای شهر جهت تصویب به شورایعالی شهر سازی و معماری کشور ار سال شود حتی زمانیکه وزیر مسکن و شهرسازی مهندس سعیدی کیا در جلسه تودیع و معارفه روسای سابق و فعلی سازمان مسکن و شهرسازی استان با توضیحات اعضای شورا شهرمیبد به مظلومیت مردم میبد پی بردند ودر پایان آن جلسه به رئیس سازمان مسکن وشهرسازی استان دستور دادند طرح جامع در اختیارشورا و شهرداری میبد قرار گیرد و ظرف دو ماه نظرات اصلاحی آنها اخذ تا در جلسه نهایی شورای عالی مسکن و شهرسازی مورد توجه قرار گیرد ولی افسوس که جانبداری بعضی مسؤولان استان باعث شد که طرح جامع شهر میبد با وجود بازگرداندن به استان هرگز به دست ما نرسد و مجددا پس از دو ماه بدون تغیر و با امضاء مسولان ذی ربط استان به شورای عالی شهر سازی و معماری کشورارسال و متاسفانه در سال85 با بی عدالتی کامل به تصویب رسید.
***اگر مسؤلان اردکان قرآن را با توجه به معانی آن می خواندند، هیچگاه چنین خوی تجاوز گری را نداشتند.
*** اینکه در سال 1366 استاندار اردکانی بوده، فرماندار هم اردکانی، و آن شخصیت بزرگوار هم اردکانی، و... وکلا ارکان اصلی استان در دست اردکانیهابوده و هست وهرگونه که خواستند، بریدند ودوختند واز همان ابتدا و پیش از آن مخالفت میبدیها اعلام شده ونکته مهم این است که امضا مسولان بدلیل عدم رعایت قوانین تقسیمات خلاف قانون واظهر من الشمس است ونه آن زمان ونه هیچ وقت دیگر نمی توان محدوده یک شهر را در داخل یک روستا ویا اراضی بخش ،شهر وشهرستان دیگر تعریف کرد بعداسناد قبلی را باطل و اسناد جدید را جایگزین کنند.بهتر است امضا افراد را ملاک نگیرند چون قانون بالاتر از افراد است وحتی از نظر حقوقی می توان مسببین اختلاف را محاکمه نمود .
***روستا واحد مبداء تقسیمات کشوری است که از لحاظ محیط زیستی وضع طبیعی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی همگن بوده که با حوزه و قلمرو معین ثبتی یا عرفی مستقل که حداقل تعداد 20خانوار یا صد نفر اعم از متمرکز یا پراکنده در آنجا سکونت داشته باشند و اکثریت ساکنان دائمی آن به طور مستقیم یا غیر مستقیم به یکی از فعالیتهای کشاورزی، دامداری، باغداری به طور اعم و صنایع روستایی و صید و یا ترکیبی از این فعالیتها اشتغال داشته باشند و در عرف به عنوان ده، آبادی، دهکده یا قریه نامیده میشده است ماده 2 قانون تعاریف و ضوابط تقسیمات کشور فقط همین یک بند قانون فقط در قسمت مشترک در محدوده بفروییه به روشنی بیانگر نقض قانون توسط مسوولان وقت است چون خانه ، باغ واراضی سند دار مردم بفروییه را ضمیمه اردکان کرده اند بقیه اش پیش کش!
*** آیا در اردکان کوچکتری وجود ندارد که بزرگتر ها را نصیحت کنند . این گونه کارهایی که مسؤلان اردکانی می کنند، ارزش والای اردکان واردکانی را در انزار جهانیان کم می کند.
نگاهی به کتب تاریخی:
***یادگارهای یزد، ایرج افشار، جلد2وقفنامه مدرسه رکنیه یزد و جمیع الحصة المعلومة المعروفة بالمولی الواقف مدالله ظلالة حدیثا و قدیما، منسوبة باالشیخ المولی السعید تقی الدین دادا رحمةالله علیه فی قریة اردکان من قری ناحیه میبد و هذه الحصة مشتملة علی ما یأتی ذکره بعد .
***تاریخ جدید یزد، احمد بن حسین بن علی کاتب، انتشارات ابن سینا، 862ق ص 160شیخ دادا متوجّه این دیار شد و به قریه اردکان که از ولایت میبد است آمد و طرح خانقاه بینداخت و بسیار زمین صحرایی احیا کرد و مزروع گردانید و در خانقاه آش به فقراء روان کرد و مردم قریه تمام اورا مرید شدند و . . .
***تازیخ آل مظفر، حسنقلی ستوده، جلد 1 ص267شاه یحیی دهاتی را آباد نمود از آن جمله نصرت آباد در نزدیکی میبد و نصرت آباد میبد. نیز ص131: امیر مبارزالدین محمد و فرزندانش در میبد و اطراف یزد دهاتی آباد کرده اند. چون مظفر آباد میبد و احمد آباد میبد.
***تاریخ یزد، عبد الحسین آیتی: ص47هفتادر میبد ـــ هفتادر که بضم دال مهمله تلفظ کنند دراصل هفت آذر به فتح ذال معجمه بوده و آن قریه ایست در بلوک میبد از قرای بسیار قدیم و کهنه یزد و وجه تسمیه آ ن به هفت آذر آتشکده ای است که در آنجا ساخته شده بوده و هفت آتش پاک از هفت آتشکده مهم ایران به آنجا آورده شده و بالاخره آنجا یک جایگاه فرخ و مقدس شده بوده است برای زردشتیان باستان و زیارتگاهی که از همه اطراف به زیارت آتشکده می آمده اند . . . .