روزی بعد از ملاقات حضرت آقا با آیتالله بهاءالدینی از ایشان میپرسند که آیا دیروز مقام معظم رهبری به اینجا آمده بود؟ ایشان در جواب میفرمایند: بله چند دقیقه خورشید اینجا تابید و رفت، او چون خورشید دارای خیر و برکات است.
24 تیرماه 1318 خورشیدی مصادف شده بود با 28 جمادی الاول 1358 قمری، منزل «حاج سید جواد خامنه اى» که مانند بیشتر روحانیون و مدرسّان علوم دینى بسیار ساده بود، فرزندی پا به عرصه خاکی گذاشت که پدرش نام او را « سیدعلی» انتخاب کرد.
رهبر بزرگوار از وضع و حال زندگى خانوادهشان چنین مىگویند:
«پدرم روحانى معروفى بود، امّا خیلى پارسا و گوشهگیر... زندگى ما بهسختى مىگذشت. من یادم هست شبهایى اتفاق مىافتاد که در منزل ما شام نبود! مادرم با زحمت براى ما شام تهیّه مىکرد و... آن شام هم نان و کشمش بود.»
امّا خانهاى را که خانواده سیّدجواد در آن زندگى مىکردند، رهبر انقلاب چنین توصیف مىکنند:
«منزل پدرى من که در آن متولد شدهام، تا چهار ـ پنج سالگى من، یک خانه 60 - 70 مترى در محّله فقیرنشین مشهد بود که فقط یک اتاق داشت و یک زیرزمین تاریک و خفهاى! هنگامى که براى پدرم میهمان مىآمد (و معمولاً پدر بنابراین که روحانى و محل مراجعه مردم بود، میهمان داشت) همه ما باید به زیرزمین مىرفتیم تا مهمان برود. بعد عدّهاى که به پدر ارادتى داشتند، زمین کوچکى را کنار این منزل خریده به آن اضافه کردند و ما داراى سه اتاق شدیم.»
رهبرانقلاب از دوران کودکى در خانوادهاى فقیر امّا روحانى و روحانى پرور و پاک و صمیمی، اینگونه پرورش یافت و از چهار سالگى به همراه برادر بزرگش سیدمحمد به مکتب سپرده شد تا الفبا و قرآن را یاد بگیرند. سپس، دو برادر را در مدرسه تازهتأسیس اسلامى «دارالتعّلیم دیانتى» ثبتنام کردند و این دو دوران تحصیل ابتدایى را در آن مدرسه گذراندند.
تحصیل در حوزه علمیه «نجف اشرف» و حضور در حوزه عملیه شهر قم در سال 1341 باعث همراهی ایشان با قیام مردمی «حضرت امام خمینی(ره)» شد. بازداشتهای مکرر ایشان توسط ساواک که تعداد آن به عدد شش رسیده بود منجر شد تا رژیم سفاک پهلوی، ایشان را به شهر ایرانشهر تبعید کند. همراهی با جریانات انقلاب اسلامی تا پیروزی این حرکت مردمی در بهمن ماه 1357 ادامه داشت، پس از پیروزى انقلاب اسلامى نیز همچنان پرشور و پرتلاش به فعالیّتهاى ارزشمند اسلامى و در جهت نزدیک تر شدن به اهداف انقلاب اسلامى پرداختند که همه در نوع خود و در زمان خود بىنظیر و بسیار مهّم بودند.
آنچه که پیش رو دارید نظرات چهرههای برجسته سیاسی، دینی و اجتماعی و برخی از سیاستمداران است که رویکرد و عملکرد آنها نسبت به انقلاب اسلامی معاندگونه است؛ پیرامون شخصیت مقام معظم رهبری است:
* پیام امام خمینی (ره) به مناسبت سوءقصد به جان مقام معظم رهبری در 6 تیر 60
بسمالله الرحمن الرحیم
جناب حجتالإسلام آقاى حاج سیدعلى خامنهاى دامت افاضاته
خداوند متعال را شکر که دشمنان اسلام را از گروهها و اشخاص احمق قرار داده است، و خداوند را شکر که از ابتداى انقلاب شکوهمند اسلامى هر نقشه که کشیدند و هر توطئه که چیدند و هر سخنرانى که کردند ملت فداکار را منسجمتر و پیوندها را مستحکمتر نمود و مصداق "لازال یُؤیّدُ هذا الدّین بالرجل الفاجر "[1] تحقق پیدا کرد. اینان هر جا سخن گفتند خود را رسواتر کردند و هرچه مقاله نوشتند ملت را بیدارتر نمودند و هرچه شخصیتها را ترور کردند قدرت مقاومت را در صفوف فشرده ملت بالاتر بردند. اکنون دشمنان انقلاب با سوءقصد به شما که از سلاله رسول اکرم و خاندان حسینبنعلى هستید و جرمى جز خدمت به اسلام و کشور اسلامى ندارید و سربازى فداکار در جبهه جنگ و معلمى آموزنده در محراب و خطیبى توانا در جمعه و جماعات و راهنمایى دلسوز در صحنه انقلاب مىباشید، میزان تفکر سیاسى خود و طرفدارى از خلق و مخالفت با ستمگران را به ثبت رساندند. اینان با سوءقصد به شما عواطف میلیونها انسان متعهد را در سراسر کشور بلکه جهان جریحهدار نمودند.
والسلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته.
روح اللَّه الموسوى الخمینى
[1] مسند احمد؛ ج 2؛ ص 309؛ کنزالعمال؛ ج 1؛ ص 45؛ ح 115
منبع: صحیفه امام؛ ج 14؛ ص 504
* ختم صلوات برای سلامتی
فرزند آیتالله العظمی بهجت با اشاره به همزمانی روزهای پایانی عمر پدر بزرگوارشان با سفر رهبر انقلاب به استان کردستان، در بیان حالت روحی ایشان، به حساسیت این مرجع تقلید نسبت به سلامت رهبری اشاره میکند و میگوید: این موضوع سبب شد تا معظمله برای سلامتی رهبر انقلاب چندین ختم ویژه صلوات و ذکر را گرفتند و مداومت بر این ختمها که برای سلامتی رهبر انقلاب بوده است تا آخرین ساعت عمر حضرت آیتالله بهجت ادامه داشته است. برخی نیز از پیشبینی رهبری آقا چند سال پیش از رهبری توسط ایشان خبر دادهاند.
* تضعیف شما را حرام میدانم
مرجع تقلید جهان تشیع، حضرت آیتالله العظمی گلپایگانی، برای رهبر معظم عبای ظریفی هدیه فرستادند و فرمودند: اگر دیدم کاری را شما انجام میدهید و خلاف مطلب اسلامی است، من تذکر میدهم، اگر تغییر دادید بسیار خوب، اگر تغییر ندادید من دیگر صحبت نمیکنم و تضعیف شما را حرام میدانم. عمده عظمت شماست. شما رهبر مسلمین هستید و نمیخواهم صحبتی کنم در یک فرعی که شما را تضعیف کردهام.(6)(به نقل از حجتالاسلام راشد یزدی)
* امید آینده اسلام
مرحوم آیتالله طالقانی تصریح میفرمودند: آقای خامنهای امید آینده اسلام است. آیتالله العظمی میلانی در سنین جوانی ایشان را مجتهد خطاب میکند.
* رهبری تالی تلو معصوم(ع)
علامه گرانقدر آیتالله مصباح یزدی میفرمایند: اگر امثال بنده شبانهروز تسبیح به دست بگیریم و فقط خدا را شکر کنیم که خدا چنین رهبری را به ما داده، والله معتقدم که از عهده شکر این نعمت برنمیآییم. رهبر عزیز ما تالی تلو معصوم(ع) است.
* مثل رهبر عظیمالشأن
شهید محراب، عارف عامل، آیتالله دستغیب میفرمایند: چیزی که بنده نسبت به این شخص بزرگ فهمیدهام این است که فردی است خدایی، هواپرست نیست، مقام نمیخواهد، قدرت نمیخواهد به دست بگیرد، امتحان خویش را پیش از پیروزی و بعد از پیروزی داده است. در هر پستی که بوده، امتحان خودش را داده است. کسی که امام جمعه تهران باشد، آن وقت در جبهه برود، در سنگرها از اسلام دفاع کند، این مرد بزرگ، مقامی برای خودش قائل نیست، به عینه مثل رهبر عظیمالشأن. امام فرموده: به من خدمتگزار بگویید بهتر است از اینکه رهبر بگویید. آقای علی خامنهای هم اینجوری است، مقام نمیخواهد، مقام روی او اثر نمیگذارد.
* گوششان به دهان حضرت حجت(عج) است
علامه عظیمالشأن حضرت آیتالله حسنزاده آملی، جلوی حضرت آقا دو زانو نشسته و ایشان را مولا خطاب میکنند. حضرت آقا ناراحت شده و به علامه میفرمایند این کار را نکنید. علامه حسنزاده میفرمایند: اگر یک مکروه از شما سراغ داشتم این کار را نمیکردم.
ایشان در جای دیگر فرمودهاند: گوشتان به دهان رهبر باشد. چون ایشان گوششان به دهان حجتبنالحسن(عج) است. این جملات وقتی بیشتر معنا پیدا میکند که بدانیم صاحب تفسیر المیزان، علامه عارف آیتالله طباطبایی درباره شاگردش علامه حسنزاده فرمودهاند: حسنزاده را کسی نشناخت جز امام زمان(عج). راهی که حسنزاده در پیش دارد، خاک آن توتیای چشم طباطبایی. جناب علامه حسنزاده در مقدمه یکی از کتابهای خود خطاب به حضرت آقا مینویسد: با سلام و تحیت خالصانه و ارائه ارادت بی پیرایه و درود نوید جاوید به حضور آن قائد ولی وفی و رائد سائس حفی، مصداق بارز "نرفع درجات من نشاء " تقدیم میگردد و عرض میشود "یا ایها العزیز جئنا ببضاعه مزجاه " دادار عالم و آدم، همواره سالار و سرورم را سالم و مسرور دارد.
(التمسک بذیل الولایه، حسن حسنزاده آملی)
آیتالله حسنزاده آملی میفرمایند: رهبر عظیمالشأنتان را دوست بدارید، عالمی، رهبری، موحدی، سیاسی، دینداری، انسانی، ربانی، پاک منزه، کسی که دنیا شکارش نکرده، قدر این نعمت عظما را که خدا به شما عطا فرموده، قدر این رهبر ولی وفی الهی را بدانید، مبادا این جمعیت ما را، مبادا این کشور ما را، مبادا این کشور علوی را، این نعمت ولایت را از دست شما بگیرند. خدایا به حق پیامبر و آل پیامبر سایه این بزرگمرد، این رهبر اصیل اسلامی حضرت آیتالله معظم خامنهای عزیز را مستدام بدار.
* سیدنا علی
در نامهای که شهید آیتالله مصطفی خمینی برای یکی از آشنایان نوشته بودند، آمده است: آقایان خامنهای را خصوصاً سیدنا علی را سلام برسانید. شهید محراب آیتالله العظمی صدوقی قبل از انقلاب به آقای خامنهای میگفتند: آیتالله.
* اللهم اید آیتالله العظمی خامنهای
شهید سپهبد علی صیاد شیرازی در قنوت دعاهای مختلف میخواند؛ ولی در پایان قنوت دعای "اللهم اید آیتالله العظمی خامنهای. اللهم حفظه و وفقه و ثبته " را همیشه قرائت میکرد.
* آقای خامنهای هست
آقای هاشمی رفسنجانی نقل میکند: من نسبت به حضرت امام روی بازتری داشتم و مسائل را بی پرده با ایشان مطرح میکردم. یک روز که خصوصی خدمت معظمله رسیده بودم، بیپرده در مورد قائم مقامی رهبری و مشکلاتی که احتمالاً پیدا میشود، صحبت کردم. حضرت امام(ره) در آن جلسه فرمود: شما در بن بست نخواهید بود، آقای خامنهای در میان شما هست؛ چرا خودتان نمیدانید؟!
این جلسه مربوط به اواخر عمر حضرت امام(ره) است. در همان روزها امام برای مقام معظم رهبری، کلمه برادر را به کار میبردند. قطعاً این تعبیر بیمعنا نبود. ما آن روزها از این تعبیرات، به موضوع رهبری حضرت آیتالله خامنهای منتقل نشدیم. اما گفتههای امام خمینی(ره) نشانگر این است که معظمله، آیتالله خامنهای را شایسته این کار میدانستند. چنانچه به حاج احمد آقا فرموده بودند: "الحق ایشان شایستگی رهبری را دارند. "
* آیتالله شاهرودی: علم اعطایی خدا را دیدم
چهارشنبه شبها، آقا جلسهای دارند که ده تن از علما جمع میشوند. آقایان محمدی گیلانی، خزعلی، بهجتی، امامیکاشانی، مؤمن، شیخ محمد یزدی، سیدجعفر کریمی، آقای شاهرودی و آملی لاریجانی حضور دارند.
گاهی هم ما آنجا میرویم. یکبار خیلی غوغا و سر و صدا شد. بحث پیرامون یک مسئله فقهی پیچیده بود. بعد از اتمام جلسه، آقای شاهرودی به من گفت، امشب من "العلم نور یقذف الله فی قلب من یشاء " را درک کردم. یعنی آقا مچ همه را پیچانده بود. (به نقل از حجتالاسلام راشد یزدی)
* هر چه ایشان گفت، گوش کنیم
در سال 69 بنده به حاج احمدآقا خمینی گفتم که شما طی یک سخنرانی اعلام کردید که "هر کس بین اطاعت از مقام معظم رهبری و امام راحل(ره) تفاوت قائل باشد، در خط آمریکاست " که ایشان با تأیید دوباره این سخن گفتند، بنده از روی اعتقاد این حرف را زدهام. بعد ایشان فرمودند: برخی از این افراد دور من را گرفتهاند که بنده را در مقابل حضرت آیتالله خامنهای قرار دهند که من متوجه شدم و توی دهنشان زدم.
حاج احمدآقا در ادامه فرمود: باید به این احمقهایی که میگویند آقای خامنهای نباید رهبر شود، گفت "پس چه کسی؟ " اگر نظر آنها بر روی فلانی است، او که حتی توانایی اداره خانواده خود را ندارد چه برسد به یک مملکت.
همچنین ایشان فرمودند: سه سال قبل از عزل منتظری، یعنی سال 1365، سران قوای سهگانه کشور در جماران جلسه داشتند که آن روز آقای منتظری نیز با امام راحل(ره) ملاقاتی داشت، آنها مشغول بحث و گفتوگو بودند که یکدفعه امام خمینی برخلاف معمول بدون زدن در، با ناراحتی وارد اتاق میشود.
بنا به گفته حاجاحمدآقا، در این جلسه خود ایشان، میرحسین موسوی با منصب نخستوزیری، موسوی اردبیلی رئیس قوه قضاییه، هاشمی رفسنجانی رئیس مجلس و آیتالله خامنهای نیز با سمت ریاست جمهوری حضور داشتند.
امام(ره) با ناراحتی تمام گفتند: بنده از اول گفتم منتظری به درد رهبری نمیخورد، مجلس خبرگان رأی بر شایستگی او داد و بنده به خاطر التزام به قانون پذیرفتم، ولی امروز به صورت صریح این سخن را تکرار میکنم.
در آن وضعیت سکوت عمیقی در جلسه حاکم شد که آیتالله خامنهای با طرح این سئوال که پس چه کسی عهدهدار رهبری شود؟ سکوت را شکستند که در همین لحظه امام بدون کوچکترین مکثی انگشت اشاره را به سوی حضرت خامنهای گرفتند و گفتند: "خود شما، مگر شما از دیگران چه کم دارید؟ "
وی گفت: سکوت بیشتر شد تا حدی که نفسها به شماره افتاد. خود مقام معظم رهبری خطاب به امام گفتند: "این مسئله که شما میفرمایید موضوع جدیدی است، بنده میخواستم شما به اعضای این جلسه حکم ولایی کنید که ما حق دم زدن از این جلسه را نداریم تا زمانی که خود شما حکم بفرمایید. " امام نیز این حکم را کردند. (به نقل از آیتالله خزعلی)
حاج احمد آقا میفرمایند: باید در کنار نظاممان پشت سر رهبری قرار بگیریم. رهبر ما شاگرد امام است. رهبر ما از چهرههای شناخته شده انقلاب که سالیان سال در زندانهای سفاک پهلوی به سر برده... هیچ کس حق شکستن حریم رهبری را ندارد. حرمت رهبری نظام اسلامی، از اصول خدشهناپذیر انقلاب اسلامی ماست. همه باید به دستور رهبری عمل کنند... ما امروز موظف هستیم پشت سر مقام معظم رهبری حضرت آیتالله خامنهای حرکت کنیم. هر چه ایشان گفت، گوش کنیم. اگر روزی حرکت ما با حرکت ولی نخواند، بدانید که نقص از ماست... قاطعتر پشت رهبری باشیم و نگذاریم رهبرمان احساس تنهایی کنند. همانطور که نگذاشتید امام احساس تنهایی کند. اطاعت از خامنهای، اطاعت از امام است. هر کس منکر این معنا شود، مطمئن باشید در خط امام نیست و هر کس بگوید که اطاعت از امام غیر از اطاعت از آیتالله خامنهای است، در خط آمریکاست.
من بعد از رحلت امام، با خدا و امام عهد کردهام که کوچکترین قدمی را علیه رهبری و بر خلاف رهبری و حتی بر خلاف میل رهبری بر ندارم. و اگر شما مردم هم چنین پیمانی را تجدید کنید، مطمئن باشید که ما در تمام زمینهها بر آمریکا پیروز میشویم... به حسن و برادرانش این توصیه را مینمایم که همیشه سعی کنند در خط رهبری حرکت کنند و از آن منحرف نشوند که خیر دنیا و آخرت در آن است و بدانند که ایشان موفقیت اسلام و نظام کشور را میخواهند. هرگز گرفتار تحلیلهای گوناگون نشوند که دشمن در کمین است.
مرحوم حاج احمد آقای خمینی میفرمودند: بر خود واجب میدانم شهادت دهم زندگی داخلی آیتالله خامنهای، نه از باب اینکه رهبر عزیز انقلاب ما به این حرفها نیاز داشته باشند، بلکه وظیفه خود میدانم تا این مهم را به مردم مسلمان و انقلاب ایران بگویم. من از داخل منزل ایشان مطلع هستم، مقام معظم رهبری در خانه، بیش از یک نوع غذا بر سر سفره ندارند. خانواده معظمله روی موکت زندگی میکنند. روزی به منزل ایشان رفتم، یک فرش مندرس آنجا بود، من از زبری فرش به موکت پناه بردم.
در ملاقاتی که مقام معظم رهبری با حاج احمدآقای خمینی داشتهاند، ایشان میفرماید: حضرت امام بارها از جنابعالی بهعنوان مجتهدی مسلم و بهترین فرد برای رهبری نام بردند.
* کسى را به لحاظ بىرغبتى به مقام و منصب دنیا، همپاى آقا ندیدهام
مرحوم بهلول میگوید: من در طول مدت عمرم، امرا و صاحب منصبان زیادى را دیدهام؛ اما کسى را به لحاظ بىرغبتى به مقام و منصب دنیا، هم پاى "آقا " ]آیت الله خامنهای [ ندیدهام. انسان وقتى زندگى روزمره او را از نزدیک مىبیند، حس مىکند که ذرهاى میل به دنیا در او وجود ندارد.
واقعاً در این مقطع، من هیچ کس را در تقوا و اعراض از مال و مقام دنیا، مثل او نمى شناسم. آخرین بارى که در خدمت وى بودم، به من گفت: آقاى بهلول! خاطرتان هست که قبل از انقلاب، یک شب در مسجد طرقبه منبر بودید؛ پس از اتمام مجلس، وقتى خواستید از مسجد بیرون بیایید، چون تاریک بود، من آمدم دستتان را بگیرم و کمکتان کنم؛ اما دستتان را کشیدید و گفتید: من چشمانم خوب مىبیند؛ تا جایى که هنوز زیر نور ماه، خاطره مىنویسم؛ حالا چطور؟ حالا هم بینایى تان در همان حد هست؟ من گفتم: آقا! حالا زیر نور خورشید هم دیگر نمى توانم بنویسم. بعد آقا گفت: اخیراً کمتر به ما سر مى زنید. گفتم: آقا! شما متعلق به همه مردم ایران هستید؛ من اگر وقت شما را بگیرم، مثل این است که وقت همه ایرانى ها را گرفتهام.
* مرحبا به سیدحسن
قبل از انقلاب، وقتی حضرت آقا جوان بودند، همراه شهید هاشمینژاد سفری به رشت داشتند، در زمان حضورشان در رشت درباره اینکه آیا شخص عالم و عارفی هست که برای کسب فیض به دیدار ایشان بروند از مردم میپرسند. نشانی شخصی به نام آقا سیدصفی را به آقا میدهند که گویا دارای کراماتی بودند. حضرت آقا به همراه شهید هاشمینژاد، قصد دیدار آقا سیدصفی را میکنند و به منزل ایشان میروند. آقا سیدصفی در حالی که عدهای شیخ و مرید دور ایشان حلقه زده بودند، هنگامی که چشمشان به حضرت آقا میافتد، بلند میشوند و با حالت استقبال به طرف آقا میآیند و آقا را اینگونه خطاب میکنند که: مرحبا به سیدحسن، این در حالی بوده که طرفین همدیگر را نمیشناخته و ندیده بودند. آقا میفرمایند من سید حسینی هستم نه حسنی، آقا سیدصفی اشاره میکنند که مادر شما سیدحسنی هستند و شما از طرف مادر حسنی هستید. سپس با حضرت آقا مشغول صحبت میشوند و اشاره میکنند که شما در آینده مقامی پیدا میکنید که امور این مملکت تحت امر شماست، حضرت آقا هم میپرسند: شما از آینده من گفتید، آینده خودتان را هم دیدهاید؟ آقا سیدصفی با تأمل و درنگ میگوید: من و همسرم یک سال بیشتر زنده نیستیم...
یکسال دیگر که حضرت آقا در طرقبه مشهد بودند، ماجرای تصادف خونینی را در روزنامه میخوانند که نام آقاسیدصفی نیز در بین کشتهگان بوده است.(به نقل از حجتالاسلام و المسلمین کاظم صدیقی)
* رهبر، خود شما
مرحوم حاج احمد آقای خمینی تعریف کردهاند: در سال 65، جلسات هفتگی سران قوا در دفاتر یکی از آنها یا در جماران، البته بدون حضور امام برگزار میشد. در یک جلسهای که در جماران تشکیل شده بود، من، آیتالله خامنهای، آقای موسویاردبیلی، آقای میرحسین موسوی، آقای هاشمی رفسنجانی حضور داشتیم. از قرار اتفاق، در همان روز آقای منتظری نیز با امام جلسه داشتند. در آن سال، هر وقت امام با آقای منتظری ملاقات میکرد، بعد از جلسه برافروخته و عصبانی بودند، بهطوری که در چهرهشان مشخص و نمایان بود. در وسط جلسه بودیم که ناگهان امام بدون در زدن، یکدفعه با حال عصبانیت شدید و برافروختگی وارد اتاق شدند و رو به ما فرمودند: "من از اول با قائممقامی آقای منتظری مخالف بودم، ایشان به درد رهبری بعد از من نمیخورد. " جلسه امام که تمام شد، همه سران قوا و من، در یک سکوت سنگینی فرو رفتیم و همه متحیر از این جملات بودیم؛ چون سابقه نداشت و حضور غیر منتظره امام هم نشان از اهمیت موضوع بود. بعد از مدتی سکوت، آقای خامنهای شروع به صحبت کردند که: آقای منتظری شاگرد شما بودند و در زمان شاه، مبارزات داشتند و زندان طولانیمدت رفتند و... و از آقای منتظری تعریف کردند و در آخر هم آقای خامنهای گفتند که خُب اگر ایشان نباشد چه کسی باشد: امام بلافاصله و با اشاره به حضرت آقا فرمودند: خود شما.(به نقل از آقای حبیبی دبیر کل مؤتلفه)
امام خمینی بعد از حادثه انفجار مسجد ابوذر در سال 60 که قبل از ریاست جمهوری حضرت آقا، اتفاق افتاد، فرمودند: "خداوند ذخیره انقلاب را حفظ کرد. " علیمحمد بشارتی نقل میکند: در تابستان سال 58 هنگامی که مسئول اطلاعات سپاه بودم، گزارشی داشتیم که آقای شریعتمداری در مشهد گفته بود: "من بالاخره علیه امام اعلام جنگ میکنم. " خدمت امام رسیدیم و ضمن ارائه گزارشی، خبر مذکور را هم گفتند. ایشان سرش پایین بود و گوش میداد. این جمله را که گفتم، سربلند کرد و فرمود: "اینها چه میگویند؟! پیروزی ما را خدا تضمین کرده است. ما موفق میشویم، در اینجا حکومت اسلامی تشکیل میدهیم و پرچم را به صاحب پرچم میسپاریم. " پرسیدم: خودتان؟ امام سکوت کردند و جواب ندادند.
حضرت امام میفرمایند: یک نفر را مثل آقای خامنهای پیدا بکنید که متعهد به اسلام باشد و خدمتگذار، و بنای قلبیاش بر این باشد که به این ملت خدمت کند، پیدا نمیکنید، ایشان را من سالهای طولانی میشناسم.
حضرت امام خمینی در پیامی به مناسبت ترور آیتالله خامنهای نوشتند: اکنون دشمنان انقلاب، با سوءقصد به شما که از سلاله رسول اکرم(ص) و خاندان حسین بن علی(ع) هستید... عواطف میلیونها انسان متعهد را در سراسر کشور، بلکه جهان، جریحهدار نمودند... من به شما خامنهای عزیز تبریک میگویم که در جبهههای نبرد با لباس سربازی و در پشت جبهه با لباس روحانی به این ملت مظلوم خدمت نموده و از خداوند تعالی، سلامت شما را برای ادامه خدمت به اسلام و مسلمین خواستارم.
* خامنهای، دنیا و آخرت ماست
حجت الاسلام سیدحسن نصرالله، رهبر مقاومت اسلامی لبنان می گوید: خداوند تعالی، پیامبر یا امام معصوم(ع) را ـ به آن خاطر که معصوماند ـ به ولایت امر برمیگزیند، صفاتی چون علم و زهد و حکمت و شجاعت و ابهت در او متجلی است و هنگامی که امام معصوم(ع)، غایب است بر ماست که به دنبال این صفات در شخصی بگردیم که بیش از دیگران آنها را در خود داراست. البته باید فقیهی عادل باشد و نه فقط کسی که از حرام الهی اجتناب میکند. او باید زاهد دنیا و شجاع و کاردان و حکیم و بصیر و مدبر باشد. در امتداد زمان و طول تاریخ ما، فقهایی از این نوع بودهاند و زمانه از فقهایی اینچنین خالی نبوده است. امانت را به دوش کشیدند و از آن به تناسب ظرف زمانی و شرایطی که در آن حضور داشتند محافظت کردند. تا اینکه خداوند تعالی به مرجع بزرگ و فقیه گرانقدر این زمانه، امام خمینی(ره) توفیق داد تا این پیروزی تاریخی مداوم را به وجود آورد. شخصیت امام خمینی(رحمت الله علیه) به نحوی در چشمها و عقلها و قلبها بروز یافت که هیچ کدام از ما تصور نمیکرد در طول تاریخ ما، فقهایی به این بزرگی بروز یافته باشند، البته در تاریخ ما فقهای بسیار بزرگی بودهاند اما ظرف زمانی و شرایط آنها متفاوت بوده است.
مسأله مهم آن است که در این زمانه، امام خمینی(ره) ظهور کرد که گر چه معصوم نبود اما این ویژگیها و اوصاف در او جمع بود: علم، شجاعت، اخلاص، زهد، ورع، عرفان و تدبیر. به این واسطه بود که بعد از قرنهای متمادی مظلومیتی که ابتدا داشت و انتها نداشت، به مدد الهی توانستیم در این زمان و به دست امام خمینی(ره) دولت آل محمد را برپا کنیم که این دولت نیز هر روز بیشتر از روز قبل خود، عزت و قوت و کرامت به دست آورد. سپس حضرت امام رحلت کردند و ولی فقیه جدیدی برای ما متجلی شد که شخصیت و صفات امام خمینی را دارا بود به نام آقای خامنهای که او همان امام خمینی است که اینک ولی امر ماست.
ای خواهران و برادران! برای ما و همه مسلمین در سراسر جهان یک ولی امر وجود دارد و حال اگر بیشتر مسلمانان نمیخواهند از ایشان تبعیت کنند مشکل خودشان است چنانچه پیشتر نیز بسیاری از مردم، از پیامبر و امامان معصوم تبعیت نکردند ولی این بدان معنا که امام، امام و پیامبر، پیامبر نبود نمیباشد. ما ولی امری داریم که نائب امام مهدی(عج) است. اطاعتش بر ما واجب است. ما از پاکی و صفات نیکو و پرهیزگاری و به طور همزمان، شجاعت، قدرت، حکمت، تدبیر و بصیرت او آگاهیم. او با آمریکا و اتحادیه اروپا و کشورهای تحت سلطهشان که منطقه خلیج را پر کردهاند به مبارزه برخاسته است. خدا بر ما منت نهاده که او را به ولایت امر ما برگزیده است. او مردی آگاه و شخصیتی استثنایی است که اگر همه حوزههای علمیه و کشورهای اسلامیمان را جستوجو کنیم، فقیهی از میان فقهای شیعه نمییابیم که اینچنین بزرگیها و صفات متعالی در او جمع شده باشند بدان پایه که در رهبر ما حضرت آیتالله خامنهای بهعنوان ولی امر جمع شدهاند.
اگر آخرت را بخواهیم، آخرت ما با ولی امر و نائب حضرت حجت(عج) است و همچنین اگر عزت و شرف و کرامت دنیا را نیز بخواهیم، به آن نمیرسیم مگر با ولی امر. حتی برای این جنبش مقاومت بزرگ که بدان توجه شده است و در جهان عرب یک پدیده استثنایی است و ما بهواسطه آن سرمان را بالا گرفتهایم و به آن افتخار میکنیم، اگر شخصی بهنام روح الله الموسوی الخمینی نبود، اثری از آن در لبنان نمیبود و بعد از آن نیز اگر شخصی به نام سیدعلی حسینی خامنهای نبود، استمرار نمییافت.
* در برابر نسیم، برکاتش ودیعة خداست
"عفاف الحکیم "، مسئول انجمنهای زنان حزب الله و رئیس انجمن حمایت از زنان در امور اجتماعی لبنان می گوید: ما در لبنان همیشه منتظر خطابهها و سخنان مقاممعظمرهبری هستیم و از تمام توصیههای ایشان در زمینههای مختلف بهرهمند میشویم، بهویژه در این برهه زمانی حساس که ما به رهبری مخلص و الهی نیازمندیم که توانایی راهبری جامعه اسلامی را داشته باشد و به جرأت میتوانم بگویم که این رهبری در شخصیت آیتالله سیدعلی خامنهای نمایان است؛ شخصیتی که فرزانگیاش طمأنینه و اعتماد را در وجود هر شخص وفادار به اسلام میکارد.
* در سیمایش نور قرآن پیداست
شیخ محمد احمد بسیونی، قاری مشهور و شناختهشدة مصری می گوید: از نظر توجه به قاریان و حافظان قران کریم، در میان حاکمان دولتهای اسلامی، نظیر و مشابهی نیست. رهبر انقلاب اسلامی ایران، توجه خاصی به قراء و فعالان عرصه قرآن دارند و قراء ایرانی و غیرایرانی را به یک میزان تکریم میکنند. بهعلاوه اینکه خودم تأثر شدید ایشان از قرائت آیات قرآن و جاری شدن اشک از چشمان ایشان در هنگام تلاوتها را دیدم و نور قرآن را در سیمای ایشان مشاهده کردم.
بسیونی، برقراری مسابقات سالانه قرآنکریم و حفظ آن، با عنایت خاص رهبر انقلاب اسلامی را از ویژگیهای خاص ایشان دانست و افزود: از زمانی که ایشان تصدی فعالیتهای مذهبی و قرآنی را به عهده دارند امکان گسترش مفاهیم و ارزشهای اسلامی در جمهوری اسلامی ایران در سطحی عالی و همچنین گسترش بیشتر اینگونه فعالیتها در سطح جهانی، میسر شده است.
شکی نیست که نقش و رهبری بارز امام خمینی و امام خامنهای، عنصری اساسی در تبیین چهره انقلاب اسلامی ایران داشته است. آیتالله خامنهای یکی از بارزترین رهبران جهان اسلام در گسترش موفق تعالیم اسلامیاند که در این راه پایداری و مقاومت کردهاند.
* اگر اهل بهشت باشم، دعایتان میکنم
شیخ محمود عید، مدیر مرکز اسلامی آرژانتین می گوید: مردم آرژانتین به انقلاب اسلامی ایران خیلی علاقهمندند؛ زیرا انقلاب اسلامی ایران در مقابل استکبار جهانی به سرکردگی آمریکا و صهیونیست ایستاده است.
پنج سال پیش با گروه 22 نفری از فارغالتحصیلان طلاب خارجی به محضر مقام معظم رهبری رفتیم و دو نفر از طلاب ـ یکی از ترکیه و دیگری از پاکستان ـ قرار بود سخنرانی کنند. بعد از طلبه ترکیهای، آن طلبه دیگر هنگام سخنرانی دچار اضطراب شد و دستانش به شدت میلرزید، حضرت آقا فرمود اگر به خاطر من است که من صفر و هیچ هستم، شما راحت باشید.
وقتی این سخن را شنیدیم، همگی به گریه افتادیم. بعد از مراسم به نوبت دست ایشان را بوسیدیم. در این میان یک طلبه آذربایجانی به ایشان گفت: در روز قیامت ما را دعا کنید. آیتالله خامنهای فرمود: اگر من اهل بهشت باشم، دعایتان میکنم و اگر شما اهل بهشت باشید، مرا دعا کنید. آن دیدار، شیرینترین خاطره عمر من است و همیشه دعا میکنم دوباره تکرار شود.
*پوتین: مسیح را در ایران دیدم
چند سال پیش پوتین، رئیسجمهور وقت روسیه، برای نخستین بار در طول سی سال انقلاب به ایران سفر کرد.
پوتین، شخصیتی بسیار چارچوبمند و منضبط بر اصول دیپلماسی است، اما با این حال چندبار پرسیده بود که دیدار با رهبر جمهوری اسلامی آیا انجام میشود یا نه. دیدار انجام شد. در این دیدار رهبری به نکاتی از تاریخ شوروی و قبل از آن اشاره میکنند که برای رئیسجمهور وقت روسیه جدید بوده است، پس از دیدار مسئولین دستگاه دیپلماسی میگفتند رفتار وی تغییر کرده بود و شخصاً و نه از طریق وزیر خارجة خود، به وزیر خارجه وقت کشورمان گفته بود که شما حتماً سفری به روسیه داشته باشید تا با هم گفتوگو کنیم.
در برگشت به کشور روسیه، خبرنگاری از وی درباره نظرش راجع به رهبری ایران میپرسد و وی در پاسخ میگوید: "من مسیح را ندیدهام، اما تعاریف او را در انجیل شنیده و خواندهام، من مسیح را در رهبری ایران دیدم ". (به نقل از حجتالاسلام مروی)
*کوفی عنان: با دیدنش همه را فراموش کردم
کوفیعنان، دبیر کل سازمان ملل متحد بود. هنگام خروج از تهران و در پاویون فرودگاه گفته است:
در دوران نوجوانی که بودهام در مورد شخصیتهای کاریزما مطاله میکردم و همیشه این سئوال برای من مطرح بود که اگر زمانی من روبهروی یک شخصیت کاریزما قرار گیرم چه عکسالعملی خواهم داشت. وی افزود: کسانی که مرا به سازمان ملل آوردند، شخصیتهای برجستة دنیا بودند و من به آنها علاقهمند بودم و هر کدام مثل ژاک شیراک، برای من امتیازاتی داشتند. من به شدت تحت تأثیر ژاک شیراک بودم. طوریکه وقتی ایشان صحبت میکرد بدون مکث حرفهایی صریح میزد. "گورباچف " و "هلموت کهل " هم همینطور بودند. اینها کسانی بودند که نیاز به مکث نداشتند. من اینها را دوست داشتم. در ملاقات با (حضرت آیتالله العظمی) خامنهای احساس کردم که کسی را مثل او ندیدهام. شخصیت معنوی ایشان چنان مرا گرفت که از خود پرسیدم چرا شخصیتی مثل من دبیر کل سازمان ملل باشد و از معنویات چیزی نداشته باشد! با دیدن آقای خامنهای هم آن شخصیتهایی که مرا جلب کرده بودند فراموش کردم و تحت تأثیر شخصیت معنوی ایشان قرار گرفتم. من شخصیتهای معنوی در دنیا زیاد دیده بودم، ولی از هیچیک، از مسائل سیاسی اطلاع نداشتند. با دیدن آقای خامنهای در من اوج قداست، آن شخصیتهای سیاسی از ذهن من پاک شد. من تعجب میکنم ایران با چنین شخصیتی چرا در بعضی جاها میلنگد. بعید میدانم به سازمان ملل هم بروم شخصیت ایشان از ذهن من پاک شود.
* دکوئیار: شخصیتی به هوشمندی او ندیدم
خاویر پرز دکوئیار دبیرکل سازمان ملل در بحبوحه جنگ تحمیلی به ایران آمد، دیداری هم با رئیسجمهور (آقای خامنهای) داشت.
دکوئیار پس از آن دیدار پرسیده بود: رئیسجمهور شما از کدام دانشگاه علوم سیاسی فارغ التحصیل شده است. دکوئیار افزوده بود من مدرک دکترای علوم سیاسی دارم و 30سال است کار سیاسی میکنم و چند سال است دبیرکل سازمان ملل هستم، در این مدت شخصیتهای سیاسی و رئیسجمهورهای بسیاری را دیدهام اما تاکنون شخصیتی به سیاستمداری و هوشمندی او ندیدهام.
* بنیصدر: اگر امام بود، صدها بار به او احسنت میگفت
ابوالحسن بنیصدر، اولین رئیسجمهور ایران بود که به حکم مجلس شورای اسلامی و تائید امام خمینی، به دلیل خیانتهای مکررش، از مقام خود عزل شد، در گفتوگو با آبزرور گفت:
اگر ایشان [امام خمینی(ره)] زنده بود، صدها بار به آقای خامنهای احسنت میگفت. دلیل این تحسین این است که آقای خامنهای به خوبی توانسته نظامی که آقای خمینی ایجاد کرد را حفظ کند.
بنیصدر در حالی این اعتراف را انجام داده که پیش از آن نیز وابستگان آمریکا و رژیم صهیونیستی بهصورت مستقیم و غیرمستقیم بارها تأکید کردهاند که مدیریت آیتالله خامنهای موجب شکست طرحهای آنان شده است.
** قدرتمندترین رهبر جهان
* گزارشی کوتاه از مقاله مؤسسه کارنگی برای صلح
نویسنده مقاله "بازخوانی آیتالله خامنهای، نگاه جهان به قدرتمندترین رهبر در ایران " گرچه خواسته آرای معظمله را از میان سه دهه سخنرانیها و اقدامات ایشان بررسی کند و به طور دقیق، جزء به جزء آنها را نیز مطالعه و بررسی نموده است، اما در خلال متن خویش نتوانسته، بغضش را از انقلاب اسلامی مخفی کند و تحلیلهای خود را بهعنوان یک ایرانی مقیم و مزدور آمریکا، به نحوی کینهتوزانه ارائه داده است که در این گزارش از ذکر عمده این کینهورزیها صرف نظر کردهایم.
بازخوانی این مقاله مفصل، از آنجا که یک مؤسسه آمریکایی با هدف برآورد روابط ایران و آمریکا در آینده، بدان پرداخته است، قابل توجه میباشد که اینک گزارشی از آن را تقدیم شما میداریم.
نکته قابل توجه آن است که روایت غرضمند این افراد نیز نتوانسته رهبری قدرتمندانه و اندیشه توانمند آیتالله خامنهای را پنهان کند. یُریدُونَ أَنْ یُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ یَأْبَی اللَّهُ إِلاَّ أَنْ یُتِمَّ نُورَهُ وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُونَ (توبه: 32)
با خواندن این مقاله بهتر میفهمیم که به راستی، عقول دنیایی مملو از هوسهای شیطانی، توان درک انسانهای بزرگ و الهی را ندارند و اینچنین است که عاقبت با مؤمنان و شکست برای کافران خواهد بود. خواندن این گزارش به خوبی اقتدار و صلابت و زیرکی آیتالله خامنهای را نشان میدهد و البته این سؤال را نیز ایجاد میکند که آمریکا از رابطه با ایران چه سودی میبرد که اینچنین در صدد دستیابی به آن است و رهبر انقلاب را مانع بزرگ آن میداند؟!