خادم نیز در ورودی پلههای منارهی مسجد را به رویشان باز میکرد آنگه شروع به بالا رفتن از پلههای یکی از منارهها میکردند. در هر پله گردو یا بادام زیر پایشان می شکستند تا به بالای مناره میرسیدند. وقتی به بالای مناره می رسیدند اگر گردو و بادام زیاد میآمد این را به فال نیک میگرفتند. بالای مناره کلید قفلی را که با خود آورده بودند گوشه چادرشان گره میزدند و بر بالای مناره دو رکعت نماز حاجت خوانده و از پلهها پایین میآمدند.
وی ادامه داد: آنگه از اولین مردی که با او مواجه میشوند خواهش می کردند که گرهی چادرشان را باز کند و با کلید قفل بسته را بگشایند. سپس به آن مرد نیز دهن شیرینی میدادند. با این کار معتقد بودند طولی نمیکشد که برایشان شوهر پیدا خواهد شد و چون عقیده داشتند که شوهرشان شبیه گشاینده قفل خواهد بود سعی می کردند قفل بدست جوانی که هنوز ازدواج نکرده است باز شود تا مبادا بختشان نصیب مرد زن دار شود.
رمضان خانی تصریح کرد: این رسم نه با تشریفات گذشته اما هنوز در یزد رواج دارد.
وی در پایان ابراز عقیده کرد: جای تاسف است که فرد حاجتمند متوسل به چیزهایی میشود که ریشه عقلانی و دینی ندارد و منشا آن خرافات است.