حامیان اصلاح طلبان در گروهک های معارض و رسانه های ضدانقلاب، تحلیل های جالب توجهی را درباره شرط گذاری اخیر خاتمی برای حضور در انتخابات مجلس منتشر کرده اند.
حسین باقرزاده عضو گروهک منافقین و از همکاران روزنامه زنجیره ای نشاط در دوران اصلاحات، درباره سخنان خاتمی در جمع اقلیت مجلس و شرط گذاری برای انتخابات نوشت: حکایت آقای خاتمی حکایت همان کسی است که به ده راهش نمی دادند او سه شرط آزادی زندانیان، پایبندی به قانون اساسی و انتخابات سالم و آزاد را مطرح کرده است این شرط ها آن قدر نامشخص و مبهم است که حاکمیت همواره می گوید آنها را محقق کرده است. علاوه بر این معلوم نیست آقای خاتمی در پاسخ به دعوت کدام مقام در جمهوری اسلامی برای شرکت اصلاح طلبان در انتخابات این شروط را پیش کشیده، و تضمین تحقق این شروط را از چه مقام یا مقاماتی خواسته است. آیا هنوز آقای خاتمی این پیام حاکمیت را در نیافته که دیگر جایی برای او در جمهوری اسلامی باقی نمانده است؟ آقای خاتمی! جمهوری اسلامی، تمامیت جبهه اصلاحات را بایک اُردنگی محکم از نظام سیاسی اخراج کرده است!
این منافق حامی اصلاح طلبان در روزگار حاکمیت آنان ادامه می دهد: از موفقیت های دولت و مجلس اصلاح طلبان اثری باقی نمانده است. در واقع نقش اصلاح طلبان از دولت دوم خاتمی و پس از آن ایجاد امید کاذب در مخالفان بوده در حالی که حرکت آنها از همان مجلس ششم نشان داد عقیم است و کارایی ندارد. پس از آن هم دیگر آب رفته به جوی بازنگشت، نه در دولت دوم خاتمی، نه در انتخابات مجلس هفتم با حضور اصلاح طلبان و نه در انتخابات سال 84 و .88 اکنون بسیاری از اصلاح طلبان به عقیم بودن پروژه شان پی برده اند. اکنون کسانی مانند موسوی به عقیم بودن جنبش اصلاحات پی برده اند.
به گزارش صراط وی در سایت ایران امروز اضافه کرد: اقلیت اصلاح طلب در مجلس مایل است دوباره به مجلس بازگردد و حاکمیت نیز ممکن است حضور برخی از آنان را در صورتی که با جنبش سبز مرزبندی کنند، تحمل کند اما بدون توبه و فاصله گرفتن از جنبش سبز، حاکمیت دیگر هیچ اصلاح طلبی را در حاشیه امن قرار نخواهد داد... اکنون خاتمی شروط مبهمی را مطرح می کند از جمله آزادی زندانیان سیاسی، مگر خود او نبود که سال 78 در برابر شعار زندانی سیاسی آزاد باید گردد در دانشگاه تهران گفت که ما در ایران زندانی سیاسی نداریم. حاکمیت هم بازداشت شدگان حوادث سال گذشته را زندانی سیاسی نمی داند. شرط گذاشتن های خاتمی در حالی که رژیم او را به جنایت و خیانت متهم می کند، داستان همان کسی است که او را به ده راه نمی دادند.
در همین حال «گویا نیوز» هم در تحلیل رویکرد خاتمی نوشت: سخنان خاتمی در حالی مطرح شده که هنوز افسردگی از میان اصلاح طلبان رخت برنبسته است. این سخنان از چند منظر قابل بررسی است اول اینکه آیا اساساً اصلاح طلبانی که بیشتر آنها پس از حوادث سال گذشته دارای پرونده های امنیتی شده اند می توانند برخلاف قانون انتخابات در انتخابات نامزد شوند؟ آیا شورای نگهبان چنین اجازه ای را می دهد؟ دوم اینکه بر فرض محال به آنها اجازه شرکت هم بدهند. مگر مجلس ششم در اختیار آنها نبود چه کردند؟ سوم اینکه در سال های 79 تا 83 مجلس و دولت (هر دو قوه) در اختیار اصلاح طلبان بود. پس چرا نتوانستند کاری از پیش ببرند.
گویانیوز اضافه می کند: مگر نه آن که خاتمی در دوره ریاست جمهوری، خود را بی اختیار و تدارکاتچی می نامید. حال سخنان جدید او به چه معناست.
«بالاترین» دیگر رسانه ضد انقلاب بود که در تحلیل گفته های خاتمی تأکید کرد: هر چه قدر هم خاتمی شرط بگذارد، به نظر نمی رسد شرایط برای رونق مجدد بازار اصلاح طلبان مناسب باشد. موسوی هم سوخت رفت. آیا اصلاح طلبان هنوز سرباز دیگری که در پس پرده نهان باشد دارند که بتوانند به میدان بفرستند؟
سایت گروهکی اخبار روز هم اگرچه در فتنه و آشوب سال گذشته از حامیان دو آتشه فتنه گران بود اما این بار نوشته است: اخیراً محمد خاتمی که نمی دانیم بگوییم خدا چه کارش بکند و می ترسیم بالاخره کاری دست جنبش بدهد، کف خواسته های خود را در مورد شرکت در انتخابات اعلام کرده است. اما کسی نیست به او بگوید که کار از کف که سهل است، از سقف هم گذشته است و حالا صحبت بازداشت موسوی و کروبی و خود خاتمی است.
سایت رادیو زمانه ارگان اپوزیسیون مقیم هلند نیز خاتمی را فردی متناقض معرفی کرد و به نقل از «امین بزرگیان» (از روزنامه نگاران زنجیره ای فراری) نوشت: هیچ کس به اندازه خاتمی در میان چهره های سیاسی تا این میزان پارادوکسیکال نیست: تکلیف ما با همه چهره های سیاسی روشن است غیر از خاتمی. او از سویی سمبل موفقیت ما و از سویی دیگر سمبل شکست و ناکامی اپوزیسیون است. در واقع پروژه اصلاحات شکست خورد و از دل آن مهم ترین مخالفان دموکراسی ]!؟[ بیرون آمدند و رئیس دولت شدند. این تناقض به شخصیت خود خاتمی برمی گردد. ما نباید انتظار نابجایی از خاتمی داشته باشیم او همین است و در نظر نگرفتن تناقض های وی و انتظارات نابجا از او باعث عکس العمل های هیستریک در ما می شود.
این ضد انقلاب پاریس نشین همچنین گفت: جریان و سران جنبش سبز اصولاً باید از اپوزیسیون شدن جلوگیری کنند تا بتوانند از حاکمیت یارگیری کنند و اختلاف و دو دستگی ایجاد نمایند، کاری که با اپوزیسیون شدن نمی توانند.
وی در عین حال چند سطر بعد خط بطلانی بر ادعای قبلی خود کشید و گفت: این حرف من به این معنا نیست که فکر کنیم تنها راه، پروژه اصلاح طلبان و راهی است که خاتمی می رود. این حرف من نباید ما را نسبت به پروژه «پوچ» خاتمیون بی تفاوت کند. مهم ترین مشکل به نظر من در پروژه جدید خاتمی این است که او بین دوران پیش از جنبش سبز و پس از آن تمایزی قائل نمی شود. خاتمی نسبت به ماهیت جنبش سبز- هر چند که از درون جنبش اصلاحات زاده شده اما هویت مستقلی دارد- دچار کوررنگی است. اکنون تغییرات اساسی در بازی ایجاد شده و اگر خاتمی به گونه قبلی به مسئله نگاه کند، مشکلات عمده ای در نقش سیاسی او ایجاد می شود که برای همه ما فقدانی بزرگ است.
یادآور می شود تدارک جریان های ضد انقلاب جهت فاتحه خوانی و گرفتن ختم خاتمی در حالی است که پریروز سایت جرس تصریح کرده بود خاتمی برای نقش آفرینی، باید نماز میت بر جنبش سبز بخواند! بدین ترتیب سؤال طنزآمیز این است که آیا مرده می تواند بر مرده نماز میت بخواند؟! و اگر می تواند، آیا این خاتمی است که باید نماز میت بر فتنه سبز و موسوی و کروبی بخواند یا کروبی و موسوی باید برای خاتمی و هم قطارانش نماز میت اقامه کنند؟!