مکه
 
 
 
نویسنده : مبین اردکان
تاریخ : دوشنبه 90/1/29
نظر

این روزها فضای سیاسی کشور در حالی که تصور می‌شد روانه آرامش و سکون خواهد بود، بیش از هر زمان دیگری درگیر  هیاهوهای انتخاباتی و سیاسی شده است و در این میان علاوه بر دو طیف همیشگی یعنی اصلاح‌طلبان و اصولگرایان ، دولتمردان هم تبدیل به ضلع سومی شده‌اند که به نظر میرسد بیش از دو ضلع دیگر، فعالیتهای انتخاباتی خود را در نهان آغاز نموده‌اند.

حذف برخی چهره‌های قدیمی به بهانه ترمیم کابینه و ظهور چهره‌های جدید همه گواه تلاش دولت برای تصاحب کرسی‌های بیشتر در بهارستان و حفظ پاستور است اما در این میان پاستور نشینان از اصل وحدت و یکپارچگی غافل هستند که نمی‌توان به طور قاطع نام غفلت را بر آن گذاشت چرا که  شاید یکی از استراتژی‌های پاستور برای انتخابات‌ بعدی باشد! شرایط کنونی پاستور به این صورت است که حداقل سه طیف در درون آن فعال هستند که هر سه نیز چشم به پیروزی در انتخابات دارند.

طیفی موجه با شعار دولت «معیار»

طیف نخست پاستور طیفی است که بیش از دو طیف دیگر شانس ماندن در قدرت و تصاحب کرسی‌های بهارستان و پاستور را دارد. مشهورترین فرد این طیف، مجتبی ثمره هاشمی است که در کنار او چهره‌هایی مانند زریبافان و سعید جلیلی هم حضور دارند. از ویژگی‌های این طیف محبوبیت آنهاست یعنی اصولگرایان سنتی همواره پذیرای آنها بوده‌اند و اصولگرایان جدید یا منتقد ایرادی به مواضع و رویکرد آنها وارد نمی‌دانند و اگر هم ایرادی باشد، آنچنان حساسیت برانگیز نیست که به عنوان نقطه ضعف آنها تلقی شود. این گروه از امتیاز دیگر هم نسبت به دو طیف دیگر برخوردار است که همان توان ارتباط با مراجع تقلید و علمای قم است. در آخرین سفری که دولت برای دیدار با مراجه به قم رفت، ثمره هاشمی از غایبان بزرگ بود که در پاسخ به سوال تهران امروز مبنی بر اینکه چرا به این سفر نرفته است؟ کارهای مهم در تهران را دلیل عدم سفر به قم عنوان کرد در حالیکه در آن تاریخ نه مهمان خارجی به تهران آمده بود که ثمره بخواهد به عنوان دستیار ارشد رییس جمهور پذیرای او شود و نه موضوع مهمی در دولت مطرح بود تا ثمره به ساماندهی آن بپردازد لذا احتمال قوی این است که او با اطلاع از نارضایتی برخی مراجع از عملکرد دولت، از همراهی دولت خودداری کرده تا با انتقادات مواجه نشود. نام این طیف را می‌توان اعتدالیون دولت گذاشت که در حواشی‌ای که دولت در طی ماهها با آنها درگیر بوده است، هیچ نقشی نداشته‌اند و اگر هم نقشی داشتند، هیچگاه علنی نشده است.اعضای این طیف علاوه بر رابطه مستحکم با دولت، رابطه خوبی هم با دو طیف دیگر برقرار کرده‌اند. ثمره هاشمی به عنوان لیدر این طیف از زمانی که بحث دولت «معیار» را مطرح کرد، خبر داد که برای آینده برنامه‌هایی دارد. سعید جلیلی هم وضعیت مشابه ثمره دارد و هیچگاه به منازعات حزبی و سیاسی ورود پیدا نکرده است. جلیلی از افراد معتمد است و علمای قم  از او به عنوان سخنران نشستهایشان دعوت می‌کنند.

 

طیف برخوردار از حمایت رییس‌جمهور

طیف دیگری که در پاستور حضور دارند، طیف اسفندیار رحیم مشایی است. این طیف بر خلاف طیف ثمره هاشمی نسبتی با سکوت و آرامش ندارد و کمتر روزی است که خبری از این طیف به بیرون درز پیدا نکند. به نظر می‌رسد طیف مشایی برنامه اصلی خود را از سازماندهی درونی آغاز کرده است یعنی به مهره‌چینی نیروهای خود در تمام سطوح دولتی پرداخته است چنانکه از اعضای این طیف می‌توان به جوانفکر اشاره کرد که جایگزین کاوه اشتهاردی در موسسه ایران شد یا محمدباقرخرمشاد که به سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی رفت و بر مسند مصطفوی تکیه زد. همایون حمیدی هم سرپرست سازمان ملی جوانان شد. بقایی که در قامت دست راست مشایی است هم به معاون اجرایی رییس جمهور رسید و در پستهای دیگر هم افرادی که خود را از اردوگاه مشایی می‌دانستند ، حضور یافتند اما این انتصابها بخشی از ماجرا است که به نظر نمی‌رسد آنچنان تاثیری در ارای مردمی داشته باشد. این طیف ا زامتیازات طیف ثمره هاشمی هم برخوردار نیست چرا که اصولگرایان سنتی به عنوان سنگین‌ترین وزنه اصولگرایی حاضر نیستند کوچکترین حمایتی از این طیف داشته باشند چرا که می‌دانند کوچکترین صحبت و موضع حمایتی برابر با از دست دادن جایگاهشان است. از سویی اصولاً اصولگرایان سنتی هیچ نقطه اشتراکی با این طیف ندارند که زمانی بخواهند با آنها وارد گفتمان شوند. از سویی اصولگرایان منتقد و اصولگرایان جوان هم حاضر نیستند ادامه فعالیت سیاسی خود را قربانی طیف مشایی کنند چراکه به اعتقاد آنها این طیف فاقد پایگاه سیاسی و اجتماعی مستحکمی است. اکنون این طیف تنها از حمایت محمود احمدی‌نژاد در قامت رییس‌جمهور برخوردار است و تعدادی از افرادی که بواسطه مشایی صاحب مقام و پستهایی شدند. هر چند به گفته نماینده شهر بابک در مجلس شورای اسلامی مشایی برای 150 کرسی بهارستان برنامه دارد اما به نظر می‌رسد تعداد حامیان طیف مشایی به اندازه‌ای نیست که بتوان بر پیروزی آنها سرمایه‌گذاری کرد.

 حضوری برای تلافی

طیف سوم پاستور هم احتمال پیروزی کمتری در رقابتهای انتخاباتی نسبت به دو طیف دیگر دارند. آنها افرادی هستند که هر یک به بهانه‌ای از پاستور بیرون رفته یا دارای سمتهایی شدند که انتظار آن را نداشتند. جالب است که اعضای این طیف عمدتا در سال 84 از اعضای اصلی ستاد انتخاباتی احمدی‌نژاد بودند. کلهر، بذرپاش و .... از اعضای این طیف هستند که شرایط آنها به طیف ثمره هاشمی شباهتهایی دارد چنانکه ازحاشیه‌های دولت خود را کنار کشیدند و مانعی در ارتباط آنها با مراجع بیان نشده است. این طیف پس از خروج از پاستور تبدیل به منتقدان بزرگ دولت شدند و از هیچ موقعیتی برای به چالش کشیدن عملکرد دولت بی‌بهره نمی‌مانند. البته بحث دیگری هم در مورد این طیف مطرح است یعنی برخی معتقدند که اخراجی‌های پاستور مانند کلهر که این روزها به نقد صریح دولت می‌پردازند، در زمان انتخابات با چهره‌ای جدید و در حمایت از دولت با نام منتقدان در انتخابات حضور خواهند یافت و شانس دولت را برای تصاحب کرسی‌های قدرت افزایش می‌دهند. این طیف هم از گزند منتقدان مشایی در امان هستند و هم از امتیاز همراهی بخشی از طیف اول و روحانیت می‌توانند برخوردار شوند. به غیر از سیاسیون احساس می‌شود گروهی از طبقات اجتماعی هم در این گروه قرار می‌گیرند که از جمله آنها می‌توان به منصور ارضی اشاره کرد که در سال 84 از حامیان جدی احمدی‌نژاد بود اما در دولت دهم به شدیدترین عبارات به مشایی انتقاد کرد و شدت این انتقادات به جایی رسید که مشایی از او شکایت کرد. اکنون هیچ کس تصور نمی‌کند که ارضی بخواهد از حمایت احمدی‌نژاد دست بکشد اما با ابراز مخالفت با نزدیکترین یار رییس‌جمهور درصدد است افکار عمومی را برای پذیرفتن فردی که قرار است در انتخابات یازدهم ریاست‌جمهوری بر کرسی احمدی‌نژاد تکیه بزند  آماده کند که برای موفقیت در این عرصه نیازمند جلب نظر مردمی است که اقدامات طیف دوم را به حساب رییس‌جمهور می‌گذارند.

 

معضلی به نام تشتت ‌آرا برای پاستور

با بررسی رویکرد انتخاباتی سه طیفی که اکثر آنها در درون پاستور حضور دارند، می‌توان حدس زد که نهاد ریاست جمهوری در آینده‌ای نزدیک دچار معضلی به نام تشتت آرا خواهد شد و هر سه طیف که فعالیتهای انتخاباتی خود را به بهانه‌ها و نام‌های گوناگون آغاز کرده‌اند، به رقابت با طیف دیگر خواهند پرداخت که در این میان خطر طیف سوم برای دو طیف دیگر پاستورنشین بیشتر است چرا که آنها زخم خورده طیف‌های دیگر و بویژه طیف دوم هستند و علت خروج خود از نهاد ریاست جمهوری را مشایی می‌دانند. از سویی پیش بینی می‌شود که امکان دارد طیف سوم که شانس کمتری برای حضور مجدد در قدرت دارد، بازی انتخاباتی دو طیف دیگر را بر هم بزند.