برخی از اظهارات تابش در واکنش به سخنان اخیر محمد خاتمی(یکی از سران فتنه) بسیار قابل تامل می باشد.
محمدرضا تابش در گفت و گو با روزنامه روزگار: فکر میکنم پیشنهاد آقای خاتمی بسیار خوب است. در هر صورت «اگر» ظلمی به حاکمیت شده، حاکمیت باید از ظلمهایی که به زعم آقایان بر آنها شده است، بگذرد و بعد از آن در این طرف هم ملت ما در هر صورت همواره بر مدار تساهل و تسامح امور خود را پیش برده و میتواند بگذرد تا بتوانیم به یک نقطه مشترک برسیم و آن وقت حرفهایمان را بزنیم.
این نقطه مشترک کجاست که اگر به آن برسیم میتوانیم حرفهایمان را بزنیم؟ برای اینکه در آینده بتوانیم مشارکت جدی داشته باشیم، اولین مرحله انتخابات است. انتخابات میتواند تجلی وحدت مردم باشد «اگر» درست و عادلانه برگزار شود. اگر گروهها و دستههای مختلف بتوانند در آن حضور داشته باشند و محدودیتهای خودساخته مانع مشارکت آنها نشود. اگر نهادهای حاکمیتی ما مانند قوای سهگانه از ابتدا به نحو موثری عمل میکردند و از بعضی جاها به آنها سفارش نمیشد که اینجا را شل بیایید و آنجا را سفت بیایید، این وضعیت در کشور ایجاد نمیشد.
محمدرضا تابش در گفت و گو با روزنامه روزگار
صحبتهای اخیر آقای خاتمی با واکنشهای متفاوتی از طرف جناحهای مختلف سیاسی مواجه شده. نظر شما در مورد این صحبتها چیست؟
بنده چند بار صحبتهای ایشان را مرور کردم و هیچ نقص و ضعفی در آنها ندیدم. این صحبتها مبتنی بر عقلانیت و واقعگرایی بود و برای برونرفت از وضعیتی که عرصه سیاسی کشور با آن مواجه است، عمل به این توصیهها از سوی هر دو طرف میتواند گرهگشا باشد لذا عقیده دارم صحبتهای ایشان کاملاً درست و منطقی بود.
اکثر اصلاحطلبان در روزهای اخیر از این گفتهها استقبال کردهاند ولی در عین حال برخی افراد هم نسبت به بخشی از این صحبتها واکنش منفی نشان دادند. در مورد این موضعگیریها چه نظری دارید؟
باید توجه داشت که بسیاری از سران اصلاحات به واسطه پایبندی به اصول انقلاب و حفظ و رعایت حقوق شهروندی، در تمام این سالها فعالیت کردهاند و بعضاً در این راه تحقیر شدهاند و هزینه دادهاند. البته من قصد تخطئه افراد خارج از کشور را ندارم چرا که آنها هم بعضاً هزینه دادهاند و به خاطر برخی محدودیتها مجبور به ترک وطن شدهاند اما خواهش من این است که با توجه به فضای درون کشور و واقعیتهای موجود در عرصه سیاسی اظهارنظر کنند چون این نوع واکنشها در تفکر اصلاحطلبی دور از انتظار است. ضمن اینکه به واسطه پشتوانه اجتماعی بسیار وسیعی که جبهه اصلاحات و طبیعتاً آقای خاتمی در میان مردم دارند، این حرفها بر دل کسانی که قصد اصلاح دارند، مینشیند و انشاءالله مفری شود
برای نجات کشور و برونرفت از این بنبست.
فکر نمیکنید برخی تندرویها باعث شده افراد یا گروههایی به این نتیجه برسند که نظام ظرفیت اصلاح ندارد و بر این اساس از موضع اصلاحطلبانه آقای خاتمی استقبال نمیکنند؟
ممکن است برخیها این تفکر را داشته باشند ولی ما هنوز به این موضع نرسیدهایم. ما معتقدیم هنوز در چارچوب همین قانون اساسی که البته مکانیسم تغییر هم در آن پیشبینی شده، میتوانیم حرکتهایمان را سامان بدهیم. همین قانون اساسی اگر به نحو صحیح اجرا شود، دستاوردهای بسیار عظیمی برای ملت خواهد داشت. در هر صورت نمیتوانیم بگوییم چون ما اینگونه میخواهیم پس نقش دیگران را نادیده بگیریم و بخواهیم افکار و عقاید خود را به کرسی بنشانیم. کشور ما پهنهای گسترده از اقوام مختلف است و در ساختار حاکمیت هم یک فکر و سلیقه و نظر حاکم نیست. بنابراین با توجه به تنوع آرا و افکار فکر میکنم بهترین راه همین حرکت بر مدار عقلانیت است تا بتوانیم دلها و قلبها را به هم نزدیک کنیم و از تمامیت ارضی کشورمان که در این مقطع حساس مورد تهدید است و از دین و اعتقاداتمان حفاظت کنیم.
آقای خاتمی در صحبتهای خود به اتفاقاتی که در این دو سال افتاد، اشاره کرده بودند و پیشنهاد گذشت داده بودند. این گذشت از کجا باید شروع شود؟
فکر میکنم پیشنهاد آقای خاتمی بسیار خوب است. در هر صورت «اگر» ظلمی به حاکمیت شده، حاکمیت باید از ظلمهایی که به زعم آقایان بر آنها شده است، بگذرد و بعد از آن در این طرف هم ملت ما در هر صورت همواره بر مدار تساهل و تسامح امور
خود را پیش برده و میتواند بگذرد تا بتوانیم به یک نقطه مشترک برسیم و آن وقت حرفهایمان را بزنیم.
این نقطه مشترک کجاست که اگر به آن برسیم میتوانیم حرفهایمان را بزنیم؟
برای اینکه در آینده بتوانیم مشارکت جدی داشته باشیم، اولین مرحله انتخابات است. انتخابات میتواند تجلی وحدت مردم باشد «اگر» درست و عادلانه برگزار شود. اگر گروهها و دستههای مختلف بتوانند در آن حضور داشته باشند و محدودیتهای خودساخته مانع مشارکت آنها نشود. اگر نهادهای حاکمیتی ما مانند قوای سهگانه از ابتدا به نحو موثری عمل میکردند و از بعضی جاها به آنها سفارش نمیشد که اینجا را شل بیایید و آنجا را سفت بیایید، این وضعیت در کشور ایجاد نمیشد.
شما خود عضو یکی از قوای سهگانه هستید. با این تعریف شما عملکرد قوه مقننه هم مورد سوال قرار میگیرد. مجلس چه نقشی در رسیدن امور به این وضعیت داشته؟
به عنوان نمونه من یک موضوع را شرح میدهم. بعد از جریان انتخابات که بحث «تقلب» مطرح شده بود، من شخصاً اعتقادی به نحوه بیان مساله نداشتم. اما اعتقاد داشتم گردش مالی و پولی وسیع، تاثیر بسیار زیادی در روند انتخابات داشته است. به همین دلیل ما بلافاصله طرح «تحقیق و تفحص از چگونگی واگذاری سهام عدالت» را دادیم. اما جو در آن زمان آنقدر سنگین بود که اجازه طرح این مساله در مجلس داده نشد. در همین مجلس شورای اسلامی که خاستگاه رای و اراده و نظر مردم است، این طرح تحقیق و تفحص با تعلل مواجه شد و به ما فشار آوردند که طرح را پس بگیرید و در نهایت از دستور کار خارج شد. حالا امروز که این مشاجرات شکل دیگری پیدا کرده، بعد از دو سال میگویند میخواهیم آن تحقیق و تفحص را به جریان بیندازیم. اگر مجلس آن روز توانسته بود کارکرد واقعی خودش را داشته باشد، ما امروز با این مسائل و مشکلات در عرصه مدیریتی و اجرایی کشور مواجه نمیشدیم. من نمیگویم حتماً تخلفی انجام شده ولی اگر آن مساله رسیدگی میشد و نمایندگان مردم تحقیق و تفحص میکردند و نتیجه آن را به مردم گزارش میدادند یا دهها موضوع دیگری که مجلس و قوه قضائیه میتوانستند پیگیری کنند یا حتی قوه مجریه متناسب با اختیاراتی که دارد، کارهایی که باید را انجام میداد و به طور کلی اگر کارکرد صحیح و مطلوب نهادهای حاکمیتی را داشتیم، کمتر شاهد بروز و تجلی این مسائل و مشکلات در کشور بودیم. امیدواریم وقایعی که اتفاق افتاد، مجموعه حاکمیت را به این نتیجه برساند که آن حق و گذشتی که آقای خاتمی گفتند به جای خود، ولی به نقطهای برسند که محور اصلی، قانون اساسی باشد و نهادهای حاکمیتی هم بتوانند متناسب با شرح وظایفی که در قانون برای آنها پیشبینی شده، بدون اغماض مسوولیتها و کارکردشان را در جهت ایفای حقوق مردم داشته باشند.
شما حرفهایی زدید که تاکنون بارها گفته شده. سوال من این بود که شروع این حرکت از کجا باید باشد؟
قبل از این حرفهایی بود که زده میشد و هشدارهایی بود که داده میشد ولی جدی گرفته نمیشد اما الان اتفاقاتی افتاده و تجربههایی شده است. ما الان داریم در مورد واقعیتهایی که تجربه شده، حرف میزنیم. الان فکر میکنم دیگر بر همه واضح و مبرهن شده باشد که اتکا به قانون و عملکرد دستگاهها بر مدار قانون یک ضرورت بسیار محرز است که باید به آن توجه کنیم و به آن پایبند باشیم.
لازمه این کار این است که هر دو طرف به این صحبتها روی خوش نشان دهند. الان در چنین وضعی هستیم؟
بعد از این همه وقایع و اتفاقات تلخ و ناگوار و این همه هزینههایی که ملت هم به لحاظ مادی و هم به لحاظ معنوی پرداخته، اگر کسانی هنوز به این نقطه نرسیده باشند باید خدمتشان عرض کنم «این ره که تو میروی به ترکستان است».
یعنی معتقدید جناح مقابل نیز الان به برخی اشتباهات خود پی برده و قصد جبران دارد؟
من نمیخواهم روی این مساله جوری تاکید کنم که باعث شود جناح مقابل هم روی مواضع خود پافشاری کند. همان بحث عفو و اغماض و گذشت در باطن امر حتی اگر در ظاهر نخواهند به زبان بیاورند اما باید در عمل نشان دهند که قبول دارند اشتباهاتی صورت گرفته. اما پافشاری روی اینکه ما اشتباه کردیم یا شما اشتباه کردید، ضرورتی ندارد. مسائل گذشته در حافظه ملت و تاریخ کشور خواهد ماند. اینکه چه گذشت و چه کسی برحق بود و چه کسی ناحق بود و چه مظالمی اتفاق افتاد، در حافظه ملت خواهد ماند. چیزی که مهم است، وحدت در کشورمان است که امروز آماج تهدیدهاست و ایران عزیز را تهدیدهای مختلفی مورد هجمه قرار داده است. لزوم این یکپارچکی و وحدت برای حفظ انقلاب و اسلام و ایران باعث میشود دیگر به دنبال گروکشی نباشیم. باید راه مصالحه بر مبنا و مدار قانون را در پیش بگیریم و البته باید همواره اتکا به رای مردم داشته باشیم. حاکمیت باید کاری کند که رای و اراده مردم تجلی داشته باشد.
*ما قبلاً هم سابقه اتکا به رای مردم را داشتهایم ولی به وضعیت کنونی رسیدهایم بنابراین همه چیز در رای مردم خلاصه نمیشود. برای رسیدن به نقطه مطلوب که مد نظر شماست، چه راهی را باید در پیش بگیریم؟
با توجه به اینکه در آستانه دوم خرداد قرار داریم، به همین روز اشاره میکنم. دوم خرداد یک «نقطه عطف» در تاریخ ایران است که در آن مردم آمدند و با تمام وجود در صحنه حضور پیدا کردند و آنچه را خواسته قلبیشان بود و اعتراضاتی را که داشتند با انتخاب فردی که روی آن شناخت زیادی نداشتند، به منصه ظهور رساندند. حتی اگر در انتخاباتهای بعدی، تعداد شرکتکنندگان بیشتر هم بوده است، به هیچ وجه نمیتوانیم آنها را نقطه عطف بخوانیم. تمام انتخاباتهای بعدی در هر صورت مهندسی شده بود به این معنا که از طرف مردم یا از طرف جناحها و گروههای سیاسی یا از طرف مجموعه حاکمیت زمینههای حضور گسترده مردم فراهم شده بود ولی دوم خرداد تنها نقطه عطفی بود که ملت ایران بعد از انقلاب در مسیر انتخابات به وجود آورد. اگر ما در همان زمان به رای و نظر و اراده مردم تمکین کرده بودیم و خواستهها و مطالباتشان را مورد نظر قرار داده بودیم، مملکت بسیار خوب اداره میشد و دلبستگی مردم به نظام و انقلاب اسلامی بیشتر میشد. مطالبات و خواستههای مردم به خصوص جوانان را که امروز در کشورهای دیگر به صورت انقلابهای مردمی تجلی پیدا میکند، ما با کمترین هزینه متجلی کرده بودیم. اگر به خواستههایشان احترام گذاشته بودیم و در جامعه ما هم شرع و دین و هم خواستههای رایج در یک جامعه مدنی نظیر حقوق شهروندی مراعات شده بود، میتوانست با کمترین هزینه، بیشترین دستاورد را برای ما داشته باشد. ولی از جایی که به رای و خواسته مردم تمکین نشد و مساله را جور دیگری تلقی کردند، به اینجا رسیدیم که تبعات سوء آن، گریبانگیر کشور شده و به این سادگیها هم نمیشود جمع و جورش کرد اما باز هم معتقدم حرکت بر مدار عقلانیت و دین و علم و در پیش گرفتن راه تساهل و تسامح و گذشت و صبوری از طرف مردم میتواند ایران عزیز را در این مقطع حساس از آسیبها مصون نگه دارد. امیدواریم این کار انجام شود و بازگشتی باشد به اصل انقلاب اسلامی و شعارها و آرمانهای امام و مردم که برای آن آرمانها قیام کردند و جان خود را فدا کردند.