مکه
 
 
 
نویسنده : مبین اردکان
تاریخ : پنج شنبه 90/4/16
بدون نظر

این نظر که در واقع شبهه‌ای به چگونگی شیوه‌ی ابلاغ و اجرای یکی از احکام اسلامی است، تا کنون به اشکال متفاوتی مطرح شده است: باید مدتی بگذرد تا مردم یاد بگیرند و عادت کنند – ما نباید اجبار کنیم، با اجبار کسی مؤمن و محجبه نمی‌شود – این حجاب ظاهری است وگرنه ... – بگذاریم مردم خودشان برسند و ...!

این ساده انگاری است که گمان کنیم هیچ اتفاقی نمی‌افتد اگر دختری با بدن نیمه‌عریان در کنار دختری محجبه در خیابان راه برود، نهایت آزادی اعمال شده است و هیچ اتفاقی نمی‌افتد. اگر بد حجابی و نمایش بدن نقشی در تحقق بسیاری از اهداف شخصی (نفسی) – اجتماعی – سیاسی – رفتاری – اقتصادی و فرهنگی نداشت، نه یک دختر حاضر می‌شد که زیبایی‌های جسمی و بدنش را جهت جلب توجه به منظور رسیدن به خواسته‌ها به نمایش بگذارد و نه نظام‌های کفر این همه با حجاب مخالفت می‌کردند. بر کسی پوشیده نیست که جهان غرب آن قدر که با حجاب مخالف است، با نماز یا روزه‌ی مسلمین مخالفتی ندارد! آیا این به خاطر نقش حجاب در اصلاح فرد و جامعه و تأثیر آن در تمامی زمینه‌ها و تعاملات سیاست داخلی و خارجی نیست؟!

الف: یک موقع می‌خواهیم تصمیم بگیریم که مثلاً در وسط شهر میدانی بسازیم. بدیهی است که باید نظرات متفاوت را جمع‌آوری نموده، جمع‌بندی و نتیجه‌گیری کنیم. اما یک موقع است که راجع به یکی از احکام اسلامی و شیوه‌ی اجرای آن و یا روش برخورد با خاطیان تصمیم‌گیری می‌کنیم، در اینجا دیگر «به نظر من!» نقش چندانی ندارد، مگر آن که در بیان حکم یا چگونگی اجرا مخیر باشیم و یا امکان بسیاری برای اجرا ـ و نه عدم اجرا – در اختیار داشته باشیم و موضوع تفاوت سلایق در اجرا مطرح باشد.

باید در نظر داشت که «حجاب» یکی از اوامر الهی و دستورات اسلام است و خداوند به هنگام وضع یک قانون از هیچ کس نظر نگرفته است. خواه همه بپسندند و یا بندگانی نپسندیده و در اجرا نیز نه تنها سرپیچی، بلکه مخالفت کنند.

ب: در خصوص آزادی یا اختیار در عمل نیز همین‌گونه است. اگر حکمی واجب شد، اجرای آن برای همگان ضرورت داشته و الزامی است. البته ممکن است مطرح گردد که بسیاری از احکام اجباری است، ولی همگان آن را انجام نمی‌دهند! در اینجا باید دقت داشت که درست است، واجب‌تر از ایمان به خداوند نداریم، اما بسیاری کافر یا مشرک هستند! اما اگر حکمی جنبه‌ی اجتماعی داشت و جامعه‌ی مسلمان موفق شدند تا حکومتی اسلامی برقرار نمایند، انجام آن حکم اجتماعی که جنبه‌ی حقوق مردم «حق‌الناس» دارد، اینک به عنوان یکی از مطالبات مردم از حکومت و دستگاه‌ اداره و اجرای کشور مطرح میگردد و حکومت موظف است آن را به اجرا گذاشته و مطالبات مردم را محقق نماید. به همین علت است که امروزه شاهدیم میزان معترضین به دستگاه‌های قانون‌گذاری، اجرایی و قضایی کشور به علت بی‌توجهی یا اهمال در برخورد با خاطیان و نشر دهندگان فساد در جامعه، به مراتب بیش از مخالفین حجاب اجباری است. امروزه اکثریت معترضند که چرا با این همه فساد و بی‌بند و باری برخوردی جدی صورت نمی‌پذیرد.

 ج - برخی ضرورت گذشت زمان برای آشنایی یا عادت را بیان می‌دارند! باید توجه داشت که این ملت مسلمان حدود 1400 سال است که دقیقاً با معارف و احکام اسلامی آشنا هستند و به آن ایمان آورده‌اند و اتفاقاً بدحجابی پدیده‌ی جدیدی است که طول سابقه‌ی آن در ایران نهایتاً به دوره‌ی رضا شاه می‌رسد. بعد از انقلاب نیز حدود یک دهه رعایت حجاب در حد مطلوب بود و بعد هجمه‌ی گسترده‌ی فرهنگی از خارج و داخل شروع شد. حال چرا باید عده‌ی کثیر مسلمان معطل بمانند تا عده‌ای قلیل که به رغم آشنایی کامل میلی به رعایت ندارند، یک روزی معتقد و مقید شوند؟!

زنان ایرانی که حتی قبل از اسلام و دوره‌ی هخامنشیان با حجاب بودند. چرا این عده‌ی قلیل سعی دارند به اذهان عمومی القا کنند که ما همه بی‌حجاب بودیم و به واسطه‌ی نظام اسلامی مجبور هستیم که حجاب را رعایت کنیم و زمان لازم است برای آشنایی ما با حجاب و .... ؟!

د – در باره‌ی اوضاع جاری کشور ترکیه، همان طور که اشاره نمودید آنجا کشوری «لائیک» است و اینجا «جمهوری اسلامی» و فرق یک نظام اسلامی با هر نظام دیگری، همان رعایت و اجرای احکام اسلامی است. اگر قرار باشد فقط اشخاصی که اسمشان مسلمان است بر سر کار بیایند ولی در قانون‌گذاری و اجرای قوانین «لاییک» باشند، چه فرقی میان این دو باقی می‌ماند؟! امتیاز یک نظام اسلامی این است که مردم مسلمانش حکومت اسلامی را برگزیده‌اند و اجرای احکام الهی جهت تحقق اهدافشان را از حکومت و نظام سیاسی کشور مطالبه می‌کنند.

ه – در مورد کم‌رنگ شدن ارزش عفت و حجاب در جامعه به خاطر اجباری شدن حجاب، مطمئن باشید که چنین نیست. چه کسی گفته که ارزش هر چه اجباری شود، کم رنگ می‌گردد. مگر ارزش سایر قوانین مدنی به خاطر اجبار کم‌رنگ شده است؟ مگر بیمه‌اجتماعی، بیمه شخص ثالث، قوانین ترافیک، تحصیلات دوره‌ی ابتدایی و متوسطه، برخورداری از شناسنامه یا کارت ملی، برخورداری از گذرنامه برای سفر به خارج، پوشیدن لباس فرم برای اقشار و اصناف مختلف و هزاران قانون دیگر که در سطح جهان اجباری شده است، بی‌ارزش و کم‌رنگ شده‌اند؟! چه شد نوبت به اجرای احکام اسلامی که می‌رسد، اگر مخالفتشان رنگ و بویی در جامعه‌ی اسلامی نداشته باشد، از در علاقه و ایمان مردم وارد شده و می‌گویند: اجبار سبب می‌شود که ارزش و رنگ‌ و بویش را از دست بدهد؟!

و – درباره‌ی اجتماع با حجاب یا بد حجاب در کنار یک‌دیگر (مانند ترکیه‌ی لاییک)، دقت شود که نه تنها به هیچ وجه بی‌تأثیر در اسلام‌زدایی نیست، بلکه بالعکس پاسخ معکوس می‌دهد. این قانون طبیعت و خلقت است که بدون توجه به قدرت کثرت، اگر باطل با حق ممزوج شود و تباهی در کنار صلاح و رستگاری قرار گیرد، حتماً حق و رستگاری از میان می‌رود و عکس آن هیچ وقت اتفاق نیافتاده است ـ که ترکیه نمونه‌ی بارز آن است.

اگر در میان میلیون‌ها سلول بدن انسان، یک سلول دچار اختلال گردیده یا فاسد شود و مورد معالجه یا حذف قرار نگیرد، تمامی سلول‌ها را به فساد می‌کشاند و در این جا دیگر قانون اکثریت حاکم نیست. این طور نیست که اگر دانش‌آموزان مدرسه‌ای همگی سالم بودند و فقط یک نفر آنها فاسد (معتاد – دزد – و ...) بود، حتماً آن یک نفر آگاه و اصلاح شود. بلکه همان یک نفر دیگران را به فساد می‌کشاند.

امروزه فقط در استانبول ترکیه 40 هزار فاحشه‌خانه‌ی غیر رسمی در کنار فاحشه‌خانه‌های رسمی فعالیت دارد. به طور قطع فاحشه‌های این مراکز از اروپا نیامده‌اند، بلکه دختران همان جامعه‌ی مسلمان هستند و شکی نیست که هیچ دختری در سرتاسر دنیا، ابتدا میلی به فاحشه‌گی و بدن فروشی ندارد، بلکه به علت مجاورت با فساد و ظلم و مصادیق آنها، از طرق مختلف و متفاوت به فساد کشیده می‌شود.

این ساده انگاری است که گمان کنیم هیچ اتفاقی نمی‌افتد اگر دختری با بدن نیمه‌عریان در کنار دختری محجبه در خیابان راه برود، نهایت آزادی اعمال شده است و هیچ اتفاقی نمی‌افتد. اگر بد حجابی و نمایش بدن نقشی در تحقق بسیاری از اهداف شخصی (نفسی) – اجتماعی – سیاسی – رفتاری – اقتصادی و فرهنگی نداشت، نه یک دختر حاضر می‌شد که زیبایی‌های جسمی و بدنش را جهت جلب توجه به منظور رسیدن به خواسته‌ها به نمایش بگذارد و نه نظام‌های کفر این همه با حجاب مخالفت می‌کردند. بر کسی پوشیده نیست که جهان غرب آن قدر که با حجاب مخالف است، با نماز یا روزه‌ی مسلمین مخالفتی ندارد! آیا این به خاطر نقش حجاب در اصلاح فرد و جامعه و تأثیر آن در تمامی زمینه‌ها و تعاملات سیاست داخلی و خارجی نیست؟!