مکه
 
 
 
نویسنده : مبین اردکان
تاریخ : جمعه 90/5/14
نظر

در خبر ها آمده بود که پس از گذشت خانم آمنه بهرامی(دختر جوانی که در سال 83 بخاطر اسید پاشی، بینایی خود را از دست داده و دچار جراحت و سوختگی شدید در ناحیه صورت و دست ها شده بود.) از متهم این عمل غیر انسانی ، محمد خاتمی در پیامی گذشت و عفو آمنه بهرامی را ستود و از وی قدردانی کرد. امّا نکات قابل تأملی در متن این نامه به چشم می خورد که بدان اشاره می شود:

در جایی از نامه آمده "امروز وقتی در خبرها آمد که «آمنه» در کمال بزرگواری، آموزگاری کرد و از حق قصاص خود گذشت بر همه ثابت شد که در برابر سنگدلی و بی‌آزرمی و نفرت‌پراکنی و خودخواهی و کین‌توزی هنوز می‌توان از مهربانی، شرافت و احترام به زندگی، دیگرخواهی و بزرگ‌منشی هم سراغ گرفت و زیبایی را در اوج آن به تماشا نشست. آنچه آمنه از خود نشان داد حکایت‌گر آن است که جان زیبا و شکوهمند را هیچ عاملی جز نفرت و نابردباری و خشونت نمی‌تواند زشت کند و یا زشت بنمایاند. ... آیا در عرصه زندگی سیاسی و اجتماعی نیز نمی‌توان از آمنه آموخت؟... "
امّا نکته اینجاست که گویا نگارنده این نامه فراموش کرده که سنگدلی ها و قساوت های طرفداران فرقه ایشان بود که در خرداد 88 دل مردم کشورمان را به درد آورد وعواطف انسانی مردم را بر انگیخت.
هنوز فراموش نکردیم آتشی را که به بهانه انتخابات در تهران بر افروخته شد و با شراره های آن آتش اموال عمومی و امنیت مردم به آتش کشیده شد.
آقای خاتمی!
هیچ گاه یادمان نمی رود که  دلسوزان نظام چگونه در آتش سنگدلی و خودخواهی و کینه توزی طرفدارانتان سوختند و به ناجوانمردانه ترین راهها توسط ایشان جان سپردند. ای کاش آن روزها هم "مهربانی، دیگرخواهی و بزرگ منشی" برایتان اهمیت می یافت تا نظاره گر آن همه خسارات جانی و مالی به مردم نباشیم.
هنوز برایمان سؤال است که آیا وقتی که تمام مقدسات آماج حملات و توهین های دار و دسته تان  شده بود هم حرفی از دیگر خواهی و مهربانی می زدید؟
ای کاش همان روزهایی که چند ده تن از بسیجیان و جوانان رشید میهن عزیزمان توسط طرفداران مهربان و بزرگوارتان(!) به شهادت رسیده یا مجروح شدند هم کسی بود که سراغی که رفتارهای انسان دوستانه بزند.
آقای خاتمی!
آمنه در آتش کینه توزی شخص دیگری سوخت و دل شما را به درد آورد؛ امّا آیا شده تا بحال حتی برای لحظه ای به یاد آمنه هایی بیافتید که برادران و پسران برومندشان قربانی خودخواهی و بی رحمی طرفداران شما شدند و حسرت جوانانشان تا ابد در دل ماند؟
برایمان جای تعجب دارد که کسی از امنیت اجتماعی و سیاسی سخن می گوید که هواخواهانش به نام خود او و با شعار "درود بر خاتمی" بزرگترین مختل کنندگان امنیت مردم بودند و بارها و بارها در ایام مختلفی مانند 25 و 29خرداد88 ، روز قدس، 25 بهمن و.... آرامش مردم عزیزمان را به هم زدند.
 جای شگفتی دارد که در حالی که پیروانتان در عاشورای88 با شنیع ترین اعمال و رفتارهای غیر انسانی و کینه توزانه شان، پاکترین و زلالترین احساسات و اعتقادات ملّت حسینی ما را هدف گرفتند  و حتی به دسته جاتی که برای مظلومیت سرور و سالار شهیدان مشغول عزاداری بودند حمله ور شدند نه از شما و نه از هیچ کدام از هم سنگران حامی مردمتان(!) هیچ صدای اعتراضی بلند نشد و نه تنها اعتراض نکردید،‌ بلکه آن دیوصفتان بی آزرم را ملّت خداجو خواندید.
آری جناب خاتمی!
کشور عزیز اسلامی ما هنوز هم غرق عطوفت و رحمتی است که از پیامبر مهربانمان به یادگار مانده است. که اگر اینچنین نبود فرماندهان سنگدل و بی رحم فتنه 88 نمی توانستند این قدر آزادانه روزگار بگذرانند و فتنه انگیزی کنند. و یقیناً بانیان جریانات تلخ و درد آوری مانند خرداد88، روز قدس، عاشورای حسینی، 25 بهمن و.... تا بحال بارها و بارها در آتش خشم ملّت سوخته بودند.
فراموش نکنید که هیچ گاه این تناقضات از خاطر ما نخواهد رفت و همیشه بخاطر تمام این رفتارها از شما و دار و دسته تان خشمگین خواهیم بود.