پروژه الگو شدن ترکیه از ابتدای طرح آن، پروژه ای طراحی شده در سرویس های امنیتی و اتاق فکرهای غربی بوده است. ترکی کردن اسلام و سیاست ایرانی اگر بخواهیم بر پایه های انقلاب و مبانی امام و رهبر عزیزمان بمانیم ناممکن است.
چند روز پیش رسانه های کشور از تمایل برخی چهره های نزدیک به جریان فتنه سال 1388 به سوی مدل ترکیه به چرخش سیاست خارجی کشور بر اساس مدل ترکیه خبر دادند.
اظهارات این مقام سابق کشور در حالی بوده است که عملکرد دستگاه دیپلماسی کشور در چندماه اخیر و بخصوص پس از آنچه در اصطلاح بیداری اسلامی نامیده می شود، به باور کارشناسان غربی به شدت به مدل ترکیه نزدیک شده است. اظهارات اخیر علی اکبر صالحی وزیر امور خارجه درباره سوریه که شگفتی محافل کارشناسی دنیا را در پی داشت در همین چارچوب قابل پیگیری است. غربی ها اسلام و سیاست ترکیه را سیاستی واقع گرایانه و مصالحه جو و اهل زد و بند و متضاد با آرمانگرایی انقلاب ایران می دانند.
دوم- یکی از مهمترین چهره های نظام که تاکنون درباره ماهیت اسلام ترکیه سخن گفته است آیت الله هاشمی شاهرودی رئیس پیشین دستگاه قضایی کشور است. محمود هاشمی شاهرودی درباره نقش آفرینی ترکیه در تحولات منطقه هشدار داده و گفته است نقشآفرینی ترکیه در این رویدادها، به نفع مدیریت اسلام لیبرال مآب است. شاهرودی در جمع نمایندگان عضو فراکسیون بیداری اسلامی در مجلس شورای اسلامی گفت که ترکیه در تلاش است اسلام لیبرال مآب را با کمک غرب، جایگزین اسلام ناب در منطقه کند.
این عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، ترکیه و همپیمانان غربیاش را متهم کرده که درتلاشند "با ایجاد یک اسلام آمریکایی و لیبرال منش، مسیر بیداری اسلامی در منطقه را منحرف کنند.
سوم- غربی ها در سالیان گذشته و بخصوص پس از روی کارآمدن اسلامگرایان در ترکیه، تلاش فراوانی کرده اند تا مدل اسلام و سیاست ترکیه را به عنوان مدل قابل قبول اسلام در دنیا معرفی کنند. ترکیه ای که همزمان هم با اسرائیل رابطه دارد هم سفیر اسرائیل را اخرج می کند. ترکیه ای که در مقابل کشتار ملت مظلوم فلسطین سکوت کرده و در پشت پرده با زد و بندهای خاص سیاستمداران با جنازه های فلسطینیان هم امتیاز از غرب می گیرد.
این مدل مطلوب غرب است. اما ماجرا چیست و چرا غرب از این اسلام و سیاست ترکی استقبال می کند؟
چهارم- شرایط اقتصادی مناسب ترکیه و علاقه غرب به مطرح شدن مدل ترکیه در جهان اسلام سبب شده تا غرب اینگونه تبلیغ کند که کشورهایی که به سمت این مدل یعنی مردمی مسلمان و دین مدار و حکومتی سکولار و غیر دینی پیش بروند، می توانند به سطح قابل قبولی از توسعه برسند. به عبارتی کشورهایی چون ایران صرفا به دلایل ایدئولوژیک از جمله عدم همراهی با غرب در پروژه هایی چون فلسطین، جریان مقاومت، هسته ای و... نباید به جایگاهی برسند و باید با شیوه های چون تحریم مانع از توسعه یافتگی آنان شد و بطور طبیعی مردم مسلمان را به این نتیجه برساند که همکاری با غرب برای آنان مفید و ضروری است. البته هم ترکیه در این روند به دنبال منافع ملی و امنیتی خود است و هم شکی در ضرورت همکاری بین المللی نیست. مهم توجه به اهداف آمریکا در طراحی استراتژی اش نسبت به منطقه و ایران است.
پنجم- همانگونه که اشاره شد پروژه الگو شدن ترکیه از ابتدای طرح آن، پروژه ای طراحی شده در سرویس های امنیتی و اتاق فکرهای غربی بوده است. ترکی کردن اسلام و سیاست ایرانی اگر بخواهیم بر پایه های انقلاب و مبانی امام و رهبر عزیزمان بمانیم ناممکن است. از سویی نمی توان به سادگی از کنار طرح این پروژه در مراکز حساس کشور گذشت. چگونه می شود که پروژه ای در سازمان های امنیتی غربی طراحی شود، عده ای آن را در داخل پخته و طرح کنند و عده ای هم بخش اجرایی آن را برعهده بگیرند؟ این تقسیم کار و عمل را نمی توان تصادفی دانست و از کنار آن گذشت.
ششم- خدا رحمت کند پیر و مرادمان را. امام پیش بینی این روزها را کرده بود که بارها در سخنرانی های خود مرز اسلام آمریکایی و اسلام ناب محمدی را مشخص کرد. بخوانیم بار دیگر کلام نورانی آن پیر سفر کرده را که فرمود: راه مبارزه با اسلام آمریکایی از پیچیدگی خاصی برخوردار است که تمامی زوایای آن باید برای مسلمانان پابرهنه روشن گردد که متاسفانه هنوز برای بسیاری از ملت های مسلمان مرز بین اسلام آمریکایی و اسلام ناب محمدی و اسلام پابرهنگان ومحرومان و اسلام مقدس نماهای متحجر و سرمایه داران خدانشناس و مرفهین بی درد کاملا مشخص نشده است. و روشن ساختن این حقیقت که ممکن نیست در یک مکتب و در یک آئین دو تفکر متضاد و رو در رو وجود داشته باشد ، از واجبات سیاسی بسیار مهم است (صحیفه نور ، جلد 21 ، صفحه 8)