مکه
 
 
 
نویسنده : مبین اردکان
تاریخ : سه شنبه 90/10/13
نظر

در خانواده با معیارهای اسلامی، مرد احساس مسؤولیت عمیقی در قبال اعضای خانواده‌ی خود دارد اما در برنامه‌های ماهواره‌ای مرد خانواده به عنوان یک فرد مطرح می‌شود که امیال فردی‌اش معیار رفتارهای او هستند و برای تأمین امیال و نیازهای خود می‌تواند روابط مقدس خانوادگی را زیر پا بگذارد.

زدن زیر آب بنیان خانواده در شبکه های صهیونیستی

در خانواده با معیارهای اسلامی، مرد احساس مسؤولیت عمیقی در قبال اعضای خانواده‌ی خود دارد اما در برنامه‌های ماهواره‌ای مرد خانواده به عنوان یک فرد مطرح می‌شود که امیال فردی‌اش معیار رفتارهای او هستند و برای تأمین امیال و نیازهای خود می‌تواند روابط مقدس خانوادگی را زیر پا بگذارد.

 

فرهنگ هر جامعه‌ای از مناسبات زندگی روزمره‌ی آن سرچشمه می‌گیرد و بدیهی است فرهنگ در مقام نرم‌افزار، با امکانات و مقدورات سخت‌افزاری خاص سازگار است. به این معنا که جامعه و فرهنگ در تناظر با هم قرار دارند و همدوش هم تغییر می‌کنند و تحول می‌یابند.

ورود هر عامل بیگانه به این مناسبات باعث جابجایی غیرکارکردی(معیوب) عناصر فرهنگی و اجتماعی خواهد شد و موجد آسیب‌هایی می‌شود که زندگی روزمره را در ذهن و عین دچار مشکل خواهد کرد.

از این منظر، ماهواره‌ها از جمله عناصر بیگانه‌ای هستند که با ورود به مناسبات فرهنگی جامعه‌ی اسلامی ایران، ممکن است اثرات زیانباری بجا بگذارند. محمل ماهواره در ایران، خانواده‌ها هستند که به نوبه‌ی خود مهمترین نهاد اجتماعی و بنیان انتظام اجتماعی به حساب می‌آیند. بر این اساس مهمترین اثر ماهواره متوجه مهمترین بنیان اجتماع است و آسیب‌های آن در گام اول متوجه خانواده‌‌ها و اعضای آن است.

خانواده نهادی فرهنگی است و مهمترین عنصر آن را عناصر فرهنگی تشکیل می‌دهند و لذا تغییرات فکری که تحت تأثیر ماهواره- در افراد خانواده ایجاد می‌شود، سرآغاز آشفتگی در ترکیب این نهاد خواهند بود. فرهنگ نیز در رابطه‌ی متقابل با واقعیات زندگی قرار دارند و لذا واقعیات زندگی هستند که مناسبات فرهنگیِ ضروری برای بقای خانواده را فراهم می‌آورند.

برنامه‌های ماهواره‌ای فرهنگی را معرفی می‌کنند که متناسب یا ترکیب متفاوتی از خانواده‌هاست که مطلوب سنت ایرانی و اسلامی نیست و لذا کاربست آنها به تغییر ترکیب اسلامیِ خانواده‌ی ایرانی می‌انجامد. خانواده‌ای که در ذهنِ زن و مرد دارای تقدس و احترامی لایزال است و تغییر در آن به اغتشاش ذهنی، ناآرامی و نارضایتی از زندگی منجر می‌شود.

از منظر منطقی میان ایده‌ و ماده پیوندِ متقابل برقرار است. یعنی مناسبات زندگی اجتماعی در یک جامعه با عقاید جاری در آن دارای هماهنگی بنیادی است. بر همین اساس- «اینجا و اکنون»- به معنای زمان و مکان در تلاطم با هم قرار دارند. رسانه‌های ماهواره‌ای این تطابق را مختل می‌کنند و ایده‌هایی را که بر اساس واقعیات زندگی «دیگر» ساخته‌ شده است، بعنوان واقعیات زندگی ما ارائه می‌کنند. این گسست باعث سردرگمی و ایجاد اغتشاش ذهنی افراد می‌شود و میان واقعیات زندگی خود با ایده‌های ارائه شده در برنامه‌های ماهواره‌ای دچار تردید و تردد می‌شوند.

تلویزیون‌های ماهواره‌ای با حضور در خانه‌‌ی ایرانیان به خصوصی‌‌ترین حوزه‌های زندگی آنان دسترسی پیدا کرده و با نمایش مناسبات و روابط ناسازگار با زندگی ایرانی، الگوهای مختلف زندگی خانوادگی را معرفی می‌کنند. این در حالی است که محتویات چنین روابط و ارتباطاتی بر اساس واقعیات زندگی ایرانی بنا نشده و با عناصر دینی و آیین اسلامی فاصله‌ای پرناشدنی دارد.

در خانواده با معیارهای اسلامی، مرد احساس مسؤولیت عمیقی در قبال اعضای خانواده‌ی خود دارد و خود را موظف به حفظ حریم خانواده می‌داند و این تلقی باعث تعهد مرد به بانوی خانه‌ی خود و فرزندان برای تأمین نیازهای آنها می‌شود. در برنامه‌های ماهواره‌ای مرد خانواده به عنوان یک فرد مطرح می‌شود که امیال فردی‌اش معیار رفتارهای او هستند. چنین فردی خود را متعهد به دیگر اعضای خانواده نمی‌داند و خودِ او مقدم بر تمام مناسبات خانوادگی است و برای تأمین امیال و نیازهای خود می‌تواند روابط مقدس خانوادگی را زیر پا بگذارد. چنین مردی مطلوب زن ایرانی و غیرتِ زنانه‌ی او نیست و لذا مرد خانواده را تکیه‌گاه محکم خود و فرزندانش می‌خواهد.

از سوی دیگر برنامه‌های ماهواره‌ای زن را نیز به همین ترتیب یک فرد تعریف می‌کند که امیال او مقدم به هر فرد دیگر از جمله اعضای خانواده است. چنین زنی نیز مطلوب مرد در خانواده‌ی ایرانی با آموزه‌های اسلامی نیست که زن را مدیر منزل و مسؤول تربیت فرزندان و تنظیم ارتباطات اجتماعی تلقی می‌کند.

بر همین قیاس فرزندان در خانواده‌ی اسلامی دارای نقش‌ها و موقعیت‌های تعریف شده هستند که حقوق و تکالیفی را در رابطه با پدر و مادر و خانواده بعنوان یک نهاد بعهده دارند. برنامه‌ها و سریال‌های ماهواره‌ای این نقش‌ها را دگرگون معرفی می‌کنند و برای مثال یک دختر یا پسرِ جوان در خانواده‌ی غربی را آزاد از تعهدات به پدر و مادر و نهاد خانواده نشان می‌دهند. چنین تصویری باعث تعارض نقشی در فرد می‌شود و در حالی که فرهنگ و واقعیات زندگی او تکالیف دیگری برای او تعریف کرده‌اند و البته متناسب با این تکالیف، حقوقی نیز برای او در نظر گرفته‌اند که فرزند یک خانواده‌ی غربی از آنها محروم است.

بر این اساس برنامه‌های ماهواره‌ای با تعقیب یک خط سیر فکری که مهمترین مفهوم آن «فردگرایی» است، سعی در بازاندیشی مناسبات خانوادگی دارد. اولین گام در این مسیر تعریف مجدد نقش‌های اعضای خانواده است. در حالی که این نقش‌ها و حقوق و تکالیف تعریف شده برای آن، حاصل پیشینه‌ی دیرین خانواده در ایران بر اساس تعالیم اسلامی است و اجزای آن با هم انطباق یافته‌اند و به هماهنگی رسیده‌اند.

بر این مبنا برخی از مهمترین آسیب‌های ماهواره برای خانواده و اعضای آن در کشور ما عبارتند از؛ ترویج فردگرایی، بازاندیشی نقش‌ها، تعارض فرهنگی، ناآرامی ذهنی و نارضایتی، که خود در میان زنان و مردان و فرزندان خانواده و نهایتاً بعنوان اعضای اجتماع، اثرات متفاوتی دارد. با تضعیف خانواده، تکیه‌گاه فرد و پایگاه اجتماعی و اقتصادی‌اش تضعیف می‌شود و باید پیش از نهادهای فرهنگی یا سیاسی، خود فرد جلودار مبارزه با عناصر بیگانه و متعددی به حریم خانواده‌اش باشد. اثرات و تبعات رسانه‌هایی نظیر ماهواره دامنه‌ی بسیار گسترده‌ای دارد و هر یک مجال متفاوتی می‌طلبد که به آنها خواهیم پرداخت.

 

یاسر حسینی