ادامه حیات برنامههایی که در قالب گفتوگو تولید می شوند به چالشی بودن آنها بستگی دارد و الا در غیر این صورت مخاطبی نخواهند داشت؛ چرا که مخاطب انتظار به چالش کشیده شدن شخصیتهای مهم را دارد نه اینکه یک گفت وگوی کاملا کلیشه ای را ببیند!
گفت وگوی چالشی و رودرو، دراغلب موارد مستقیم با شخصیتهای مهم و مشهور همیشه در تمام رسانههای تصویری دنیا یکی از ابزار مهم برای جذب بیننده به شمار می روند. به ویژه که گفت وگوهای زنده به دلیل حساسیت و هیجان زنده بودن برنامه به صورت خاصی مورد توجه قرار میگیرند. این جذابیت تا حدی است که بسیاری از کانالهای تلویزیونی برای اینکه به برنامه های خود رونق بخشند تمام تلاش خود را به کار میگیرند تا افراد معروف در همه زمینهها را به برنامه های خود دعوت کنند و با مصاحبه با آنان بینندگان را یا با زندگی خصوص آنان آشنا کنند و یا این افراد مهم را در معرض سوالاتی قرار دهند که برای بینندگان درباره آنان و مسئولیتهایشان مطرح است.
درهمین راستا هم چند سالی می شود که سیمای ملی ما تلاش کرده تا با اجرای چنین برنامه هایی در طول هفته از سوی شبکه های مختلف توجه بینندگان را جلب کند.
اما نکته مهمی که باید به آن توجه کرد این است که بسیاری از گفت وگوهای مستقیم سیمای ملی با شخصیتهای مختلف در حال حاضر دیگر از فضایی که بتواند جذابیت داشته باشد خارج شده و تا حدودی برای بیننده خسته کننده شده است. این موضوع به گونه ای می باشد که ما دیگر شاهد آن فضای هیجانی در این گفت وگوها نیستیم. حتی بسیاری از بینندگان با تصور اینکه این گفت وگو یک مصاحبه بسیار معمولی تلویزیونی می باشد به تماشای آن می نشینند.
این موضوع در حالی است که اگر به برناهه هایی که درحال حاضر با چنین سبکی در کانالهای مختلف تلویزیونی جهان پخش می شود نگاهی بیاندازیم متوجه خواهیم شد که ادامه حیات این برنامه ها به چالشی بودن آنها بستگی دارد والا در غیر این صورت مخاطبی نخواهند داشت؛ چرا که مخاطب انتظار به چالش کشیده شدن شخصیتهای مهم را دارد نه اینکه یک گفت وگوی کاملا کلیشه ای را ببیند!
نمونه این برنامه ها را می توان در برنامه هایی مانند برنامه های لری کینگ که در سی ان ان پخش می شود مشاهده کرد.این برنامه تمام شهرت خود را به دلیل صراحتی که برفضای برنامه حاکم است دارد.اگر از محتوای سیاسی وجهت گیریهای خاص این برنامه بگذریم ونگاهی به نوع اجرای مجری و به طور کلی فضای حاکم بر این برنامه داشته باشیم به این نکته مهم پی خواهیم برد که این برنامه تمام تلاش خود را میکند تا درباره شخصی که با او مصاحبه می شود اطلاعات جدیدی به بیننده بدهد. این درحالی است که برخی برنامه های زنده سیمای ملی در حال حاضر نه تنها چنین ویژگی ندارد،بلکه به طور کلی این برنامه به شکلی درآمده اند که درآن حرفهای تازه ای گفته نمی شود و بیننده تنها همان حرفهایی تکراری را میشنود که تا دیروز در روزنامه ها خوانده است.
در این بین باید به این موضوع هم اشاره داشت که این فضای رخوت آمیز در برنامه های گفت وگوی رو در رو باعث سلب توجه بیننده شده است. از سوی دیگر برخی نمونه ها تا حدودی هم که توانسته بود در این سبک درسیمای ملی حرفهایی برای گفتن داشته باشد هم ادامه پیدا نکرد.
در همین رابطه باید توجه کرد که رمز پیروزی هر رسانه جلب مخاطب بیشتر است واگر رسانه ای تولید برنامه های پرمخاطب خود را متوقف کند درواقع به نوعی خودزنی دست زده است. چرا که برای این برنامه ها هزینه و وقت زیادی صرف شده تا توانستهاند این حجم بالای مخاطب را به دست آورند و اگر پس از موفقیت در بدست آوردن مخاطب تولید آنها را متوقف کنیم در واقع تمام آن هزینه ها را به دور ریختهایم. اکثر برنامههای گفت وگوی مستقیم و رودرو که درحال حاضر در شبکه های مختلف دنیا طرفدار دارند،دارای عمر بسیار زیادی هستند. مصداق بارز این موضوع را میتوان در برنامه های مختلف گفت وگو درشبکه های سراسری مشاهده کرد و اصلا اعتبار آنها از همین زمان پخش طولانی است. جدا از محتوای این برنامه ها که به هر صورت در راستای اهداف فرهنگی غرب است، اما به هر صورت رمز پیروزی این برنامه ها در عمر زیاد پخش آنها و فضای جذاب آنهاست.
دراین بین باید به این مسئله مهم توجه کرد که بینندگان تلویزیونی در حال حاضر به دنبال جذابیت هستند که بدون تردید این جذابیت را نمی توان با گفت وگوهای تکراری وکلیشه ای به آنها داد.
رضافرخی