چرا ارزش پول ملی ما نصف شد؟
آیا دولت نمی تواند و یا نمی خواهد وارد عمل شود؟
1- ریشه بحران: سو مدیریت و یا برنامه ریزی از پیش طراحی شده
یکی از مسائل مهم درباره این مساله این است که عوامل شکل دهنده این موضوع از کجا شکل می گیرد. در این باره سه منظر وجود دارد:
الف) ضعف و بی برنامگی اقتصادی دولت: بر مبنای این نظر به علت سیاستهای غلط اقتصادی اتخاذ شده مانند پمپاژ نقدینگی به جامعه طی سنوات گذشته و به ویژه در هدفمندی یارانه ها و هم چنین سیاست غلط کاهش سود بانکی، نقدینگی سهمگینی در جامعه در حال شکل گیری است که تمام بازارهای مالی کشور را تحت تاثیر قرار داده است. اصرار دولت بر تداوم سود بانکی پایین تورم و افزایش یارانه ها به تشدید این شرایط منجر خواهد شد.
اگرچه سکه و طلا خوردنی نیست اما ارزش طلا یکی از فاکتورهای مهم اندازه گیری ارزش پول ملی کشور و قدرت خرید مردم است
ب) تعمد دولت برای افزایش در آمدهای ریالی خود: از سوی دیگر گفته می شود افزایش قیمت دلار و سکه به نفع دولت است، چرا که درآمد دولت از فروش ارز به خاطر انحصارش بر این حوزه ، افزایش می یابد و این چیزی نیست که بتوان از آن چشم پوشی کرد . برای همین اگر دولت عجله ای برای متوقف کردن سرعت نور قیمت ارز و سکه ندارد ، قابل درک است . چرا که وسوسه درآمد بیشتر، آن هم در شرایطی که تحریمهای غربی دائما در حال تشدید است ، شیرین می باشد .
ج)
دکتر خوش جهره- اصولگرای منتقد-، هم بر مبنای این گونه نظریات می گوید: مد خوشچهره با بیان این مطلب افزود: نواقص مدیریت کلان اقتصادی از سوی مسئولان دولت، وزیر اقتصاد و رئیس بانک مرکزی در جای خود، اما نقص اصلی را باید در مجلسی جستجو کرد که فشل است و نخواسته یا نتوانسته مسئولانه با این مسائل برخورد کند. آن قدر فضا تعجببرانگیز است که شائبه تعمدی بودن برخی سیاستهای اقتصادی در جهت دامن زدن به فضای سوداگری را تداعی میکند. مخصوصاً در سالی که توسط مقام معظم رهبری به عنوان جهاد اقتصادی نامگذاری شده و اولویت تصمیمگیری، سیاستگذاری، قانونگذاری، برنامهریزی و بخصوص اجرا باید معطوف به حوزه اقتصاد باشد.
سیاستهای یک بام و دو هوا و ناتوانی و یا عدم علاقه به اجرای سیاستهای اعلامی دولت، موجب می شود افکار عمومی اعتماد خود به نظام اجرایی کشور که سرمایه مهمی است را از دست داده و میدان را برای رسانه ها ی خارجی و شایعات خالی کنند
اما محسن رضایی در این زمینه نظر دیگری دارد و می گوید: فکر نمیکنم تعمدی در کار باشد، بیشتر از روی نادانی و عدم تخصص است. از کارشناسان و متخصصان اقتصاد باید بیشتر استفاده شود. در کشور ما اقتصاددانان بسیار برجسته و کارشناسان بسیار خوبی وجود دارند که برای مدیریت مباحث اقتصادی باید از همه ظرفیتهای کارشناسی کشور استفاده کنیم.
2-نتایج این چالش اقتصادی
به نظر می رسد این مساله ، امری کوتاه مدت نبوده و دراز مدت سیاست و اقتصاد کشور را تحت تاثیر قرار خواهد داد. به نظر می رسد از دو منظر می توان به نتایج این آشفتگی نگریست:
1- کاهش ارزش پول ملی و عواقب اقتصادی آن:
2- کاهش سرمایه اجتماعی: علاوه بر مساله سرمایه اقتصادی و مالی کشور این بحران به کاهش سرمایه اجتماعی درون نظام سیاسی و اجتماعی ما منجر خواهد. سیاستهای یک بام و دو هوا و ناتوانی و یا عدم علاقه به اجرای سیاستهای اعلامی دولت موجب میشود افکار عمومی اعتماد خود به نظام اجرایی کشور که سرمایه مهمی است را از دست داده و میدان را برای رسانه ها ی خارجی و شایعات خالی کنند. غربی ها هم اکنون موج تحریمهای خود را با موج تبلیغاتی سهمگینی علیه ما به راه انداخته اند. اگرچه تحریم نفتی و یا بانک مرکزی مربوط به 6 ماه آینده است اما عدم پایبندی دولت به و عده هایش زمینه را برای میدان داری آنها فراهم می کند. ابزار اجرای این برنامه شوم در داخل بازارها و محیطهای اقتصادی ما، تولید و پخش شایعات و اخبار دروغ است. اخباری که به بیننده القا کند دست ایران برای دور زدن تحریمها بسته است، همه دنیا علیه ایران بسیج شدهاند، بانک مرکزی ایران اسکناس و طلا برای تزریق به بازار ندارد، ارزش واقعی پول ملی ایران، بسیار کمتر از این حرفها است و...
در این شرایط افکار عمومی با مقایسه سخنان مسوولین دولت در ماههای قبل و مقایسه آن با نتایج عملی آن در این روزها از یکسو و سکوت خبری صدا و سیما و تعمد این رسانه بر بحرانی نشان دادن اقتصاد اروپا و آمریکا برای پذیرش شایعات آماده تر می شود. به نظر می رسد سکوت صدا و سیما و خلف وعده مسوولین زمینه را برای کاهش سرمایه اجتماعی در کنار سرمایه های اقتصادی کشور ایجاد می کند.منبع : تبیان