وبلاگ بهار بیا در احوالات انتخابات بوِیژه دراردکان نوشت:
از حضور گرم مردم اردکان در انتخابات نیز تشکر می کنیم، اما مشکل شل شدن در برابر برخی از امتیازات کاذب و غیراسلامی، کمابیش در همه جا هست و ما باید در گام های بلندی که برای ظهور می خواهیم برداریم، خود را آماده کنیم که اختیار مطلق خود را به دست یک مردی بدهیم...
روز قیامت تک تک ما باید پاسخگوی آرایی باشیم که آخرت و برزخمان را به صورت سفید امضاء در اختیار نماینده مان گذاشتیم...
منبع: وبلاگ بهار بیا
که نه میبدی است نه تفتی نه اردکانی و نه حتی ایرانی؛ یک مرد عرب! جان ها فدای آن مرد عرب! تا ثابت نکنیم که میبدی و تفتی و اردکانی فرقی ندارد و معیار تقوا است، آن مرد عرب نمی آید! باور کنیم که اگر با معیارهای غیر اسلامی و غیرقانونی به کسی رای دادیم، در واقع به نیامدن امام زمان رای داده ایم. کار نداریم که نماینده ما به خاطر مواضع استانی، کشوری، منطقه ای و جهانی اش، نقشی در مظلومیت مردم بحرین، شعار نه غزه نه لبنان، دارد یا نه؟ نقش پیدا و پنهانی در جام زهر دادن به نائب امام زمان از رهگذر نامه 127 جاهل مجلس ششم دارد یا نه؟ نقشی در بی مهری به مستضعفین عالم، کشور، و حتی شهرهای محروم یا روستای آن گوشه کشور دارد یا نه؟ براستی مردمی بهتر از مردم ایران در زمان پیش از ظهور وجود نداشته است و نخواهد داشت، مرمانی که اسلام را با خون خود آبیاری کردند و برای ظهور امام دوازدهم، مادرانی فداکار با دستانی رنجور، فرش قرمزی از خون صدها هزار شهید و مجروح بافتند تا برای آمدن امام زمان، فرش قرمز بیندازند و شاخه شاخه شقایق نثارش کنند.
براستی در این کوران تحریم و تورم و دشواری ها، کسی باور نمی کرد که مردم چنین حماسه عظیمی در انتخابات 12/12 بیافرینند! و باید سراپا سپاس شد برای مردمی که آمدند و انگشتانی شتابنده تر از گلوله در چشم دشمنان امام زمان فرو کردند.
اما «12/12» برای امام 12، 12 است یا بیست؟ تا بیست، راهی است که باید پیمود! نگاهی به توزیع جغرافیایی آراء، ما را به یک مساله تلخ رهنمون می شود؛ براستی چرا نامزد «الف »در منطقه خودش، بیش از نامزد «ب» که اهل منطقه دیگری است رای می آورد؟ چرا در بفروئیه آقای امینی اول می شود، در شهیدیه آقای اعرافی، در یخدان آقای خلیلی و ...؟ شاید یکی از دلایل آن، شناخت بیشتر باشد. اما خوب شناختن کسی، به معنای خوب دانستن وی نیست. و چه بسا کسی را که شناخت خوبی از او داریم، اما او را آدم بدی می دانیم.
اگر آقای یحیی زاده تفتی بود آقای اعرافی رای نمی آورد؟ به نظر می رسد که اگر آقای یحیی زده با همین شناختی که از او داریم، اهل تفت بود و آقای حسین اعرافی میبدی بود، شاید وضعیت آرای آقای یحیی زاده و آقای اعرافی در شهرستان میبد خیلی تفاوت داشت؛ به احتمال 80 درصد، آقای اعرافی قریب به اتفاق آرای میبدی ها را می گرفت و به نظر بنده، حتی تعدادی از روحانیون و حتی بزرگان هم برای وی به صحنه می آمدند؛ اصلا فرض کنید که یحیی زاده اردکانی بود؛ اما دقیقا همین افکار و همین عملکرد و همین شخصیت و همین ... داشت؛ چه می شد؟ آیا آقای اعرافی رای نمی آورد؟ قضاوت با شما!
به نظر بنده، این مشکل در انتخابات اردکان که منجر به رای اوردن تابش شد، به شدت دخیل بود. یکی از دوستان می گفت: همین که در اردکان گفته شود آقای کلانتری روستایی است، و شما چطور می توانید به یک روستایی رای بدهید و بچه شهر اردکان را ول کنید، نصف آراء دکتر کلانتری پریده است.
از حضور گرم مردم اردکان در انتخابات نیز تشکر می کنیم، اما مشکل شل شدن در برابر برخی از امتیازات کاذب و غیراسلامی، کمابیش در همه جا هست و ما باید در گام های بلندی که برای ظهور می خواهیم برداریم، خود را آماده کنیم که اختیار مطلق خود را به دست یک مردی بدهیم که نه میبدی است نه تفتی نه اردکانی و نه حتی ایرانی؛ یک مرد عرب! جان ها فدای آن مرد عرب! تا ثابت نکنیم که میبدی و تفتی و اردکانی فرقی ندارد و معیار تقوا است، آن مرد عرب نمی آید! باور کنیم که اگر با معیارهای غیر اسلامی و غیرقانونی به کسی رای دادیم، در واقع به نیامدن امام زمان رای داده ایم. کار نداریم که نماینده ما به خاطر مواضع استانی، کشوری، منطقه ای و جهانی اش، نقشی در مظلومیت مردم بحرین، شعار نه غزه نه لبنان، دارد یا نه؟ نقش پیدا و پنهانی در جام زهر دادن به نائب امام زمان از رهگذر نامه 127 جاهل مجلس ششم دارد یا نه؟ نقشی در بی مهری به مستضعفین عالم، کشور، و حتی شهرهای محروم یا روستای آن گوشه کشور دارد یا نه؟
آیا هر کس هر چه برای شهر گرفت، خوب است؟ هر مردی هر مالی به خانه آورد، خوردنی است؟ براستی آن همه پول باید خرج زیرگذری در اردکان شود و در جایی دیگر، جاده پر رفت و آمد و سانحه خیز باشد که هر هفته کودکانی را به عزای پدر می نشاند؟ خدا با مردم اردکان نسبت خویشاوندی ندارد؛ و روز قیامت تک تک ما باید پاسخگوی آرایی باشیم که آخرت و برزخمان را به صورت سفید امضاء در اختیار نماینده مان گذاشتیم.
ظاهرا بیشترین دلیل برای رای آوردن آقای تابش، چیزی است که اردکانی های عزیز، آن را کار کردن تابش برای شهر می دانند؛ امری که قطعا جزء وظایف نمایندگی نیست. با چه منطقی، یک رفتار خارج از وظایف نمایندگی، باید عاملی تعیین کننده در انتخاب نماینده باشد؟ حامیان آقای تابش به جای پیامک شب انتخابات مبنی بر پول گرفتن مهندس تابش برای مسکن مهر، باید بگویند که اقای تابش چقدر وظیفه قانونی و شرعی نمایندگی در مجلس را انجام داده است؟ چقدر فتنه گران برانداز نظام جمهوری اسلامی ایران در سال 88 را محکوم کرده است؟ چقدر برای وظایف سنگین نمایندگی در قانونگذاری یا نظارت، وقت گذاشته است. اگر کسی وقت نمایندگی را به جای صرف کردن روی وظایفی که امام زمان انتظار دارد، روی مسائلی خرج کند که خودمان آن را مساله و توقع مردم کرده ایم، باید منتظر خشم خدا باشیم! و خوشا کسانی که اگر به مهندس تابش یا دکتر کلانتری یا حجت الاسلام یحیی زاده یا دکتر اعرافی یا ... رای داده اند، از سر معیارهای حقیقی بوده است؛ معیارهایی که امام زمان را آمدنی می کند!
و وای بر کسانی که آخرت و برزخ و شب اول قبرشان را در چکی سفید امضاء به دست معیارهایی سیاه داده اند؛ اینکه نامزدی اهل کجا باشد و برای شهر «من»، نه برای کشور امام زمان، چه کرده باشد. 12/12، برای برخی، 12 بود نه 20. باید به آن مرد عرب رای بدهیم، مردی که نه میبدی است نه اردکانی و نه تفتی و نه قرار است برای شهرمان کارخانه شیشه بیاورد، و نه کارخانه پتروشیمی، بلکه قرار است عدالت بیاورد و یک تکه نان حلال و دستور محکوم کردن محکم فتنه 88 و شمشیری برای نبرد با حامیان خارجی فتنه 88.
«یا ایها الناس انا خلقناکم من ذکر و انثی و جعلناکم شعوباً و قبائل لتعارفوا ان اکرمکم عندالله اتقیکم». حجرات،13. ای مردم، ما شما را از مرد و زنی آفریدیم و در گروهها و تیرههای بزرگ و کوچک جای دادیم تا یکدیگر را بشناسید؛همانا گرامی ترین شما نزد خدا، با تقوی ترین شماست.