دوست عزیزم جناب آقای ابوالفضل امامی در وبلاگ بهار بیا این روزها درعرصه تحلیل انتخابات بویژه انتخابات در اردکان مطالبی می نگارند که بنا به توصیه دوستان و به جهت تذکر به خودم و دیگر همشهریان عین مطالب ایشان را در اینجا می آورم :
در پی انتشار مقاله «12/12 برای امام 12، 12 است یا 20» یک برادر اصلاح طلب اردکانی، در بخش نظرات عمومی وبلاگ بهاربیا، مطالبی را نگاشتند که همراه با جوابهایی، در پی می آید؛ پیشنهاد بنده آن است که ابتدا مقاله مورد نقد برادرمان را بخوانید. امید انکه مردم شریف اردکان، تراز شرافت و تشیع و دینداری خود را به رخ اصلاح طبان بکشند و اجازه ندهند رای به تابش، رای به اصلاح طلبی تفسیر شود.
اصلاح طلب اردکانی طرفدار جناب سید محمد خاتمی: «ولی خودمانیم مردم اردکان خوب تودهنی به امثال شما زدند. ضربه آنقدر کاری و شدید بوده که به اراجیف نویسی روی آوردی.»
طرفدار آیت الله سید روح الله خاتمی رحمة الله علیه: اول سلام به شما؛ اما بعد، از معیار حق سخن گفتن اراجیف است؟ همان بهتر که امام زمانمان غایب باشد و گرنه به او هم توهین مستقیم می کردیم.
اصلاح طلب اردکانی طرفدار جناب سید محمد خاتمی: «آخه مردک تو نماینده امام زمانی که این راجیف را به هم میبافی؟ همین دفاعیات بد امثال شما، و خود را محور دین و دیانت حساب کردن بوده که وضع دین و دینداری را در مملکت ما به این روز انداخته و هر روز دین گریزی جوانان ما بیشتر شده.»
طرفدار آیت الله سید روح الله خاتمی رحمة الله علیه: یعنی اصلاح طلبها معتقد به غیرت دینی هستند که حالا شما به عنوان یک اصلاح طلب، غصه دین مردم و امام زمان را بخوررید؟ بزرگان اصلاحات چنین می گویند: «نظریه غیرت دینی ویران کننده اندیشه و فرهنگ و تمدن است!» عطاءالله مهاجرانی، در روزنامه آریا، 16 فروردین 79.
علیرضا علوی تبار در اقتدا به نیچه، می گوید: «جامعه ایران فاز سنتی خود را پشت سر گذاشته و می خواهد مدرن و صنعتی شود. اما در این جامعه هنوز خدا نمرده است. بنابراین ما چگونه می توانیم به این وضعیت چیره شویم.» یالثارات، 4 خرداد 79.
اما، شما از کدام دین گریزی حرف می زنید؟ آیا مجلس اصولگراتر نشده است؟ آیا رئیس جمهور اصولگرا نشده است، آن هم با آن رای بالا و بی نظیر؟ آیا ایران الگوی جهان اسلام نشده است؟
می بینید که «مهندس تابش»، رئیس فراکسیون اقلیت است نه اکثریت؛ آن هم پس از آنکه در مجلس ششم، جزء اکثریت بودند؛ پس مردم در انتخابات مجلس هفتم و هشتم و نهم ثابت کردند که از اصلاح طلبان گریزانند نه از دین. جناب آقای خاتمی اصلاح طلب، اینک در نظام تحت مدیریت نائب امام زمان، مشغول قایم باشک است و در اقلیت مطلق به سر می برد؛ آن هم بعد از انکه تفکر اصلاح طلبانه امثال شما، در اکثریت و ریاست جمهوری بود؛ پس مردم از شما اصلاح طلبان گریزانند نه از دین و تفکری که آیت الله خاتمی از افتخارات آن است و بنده هم بدان می بالم!
اما رای بالای یک نماینده فراکسیون اقلیت، در اردکان، به دلیل این نیست که مردم مسلمان اردکان، اصلاح طلبند، بلکه به همان دلایلی است که در مقاله گفته شد.
اصلاح طلب اردکانی طرفدار جناب سید محمد خاتمی: «برو بابا آخه تورو چه به تحلیل رأی 26 هزاری تابش؟ بنده خدا 26 هزار نفر اشتباه قومیتی کردند؟ چرا شما نمی خواهید قبول کنید تابش اصلح بود؟ تا دیروز می گفتید اگر کلانتری روستاییه تابش هم میبدیه! همین امثال شماها این حرفها رو می زدید و گرنه اون 26 هزار نفر که به تابش رای دادند و به کلانتری رأی ندادند فقط چون عملکرد تابش رو دیده بودند [به او رای دادند]. چرا تفکر و عقیده 26 هزار نفر را زیر سؤال می بری؟»
طرفدار آیت الله سید روح الله خاتمی رحمة الله علیه: من برای آن 26 هزار نفر حرمت قائلم ولی نقد تصمیم آنها، به معنای بی حرمتی نیست، مگر اینکه تصمیم آنها را معصوم از خطا و اشتباه بدانیم. البته شما اصلاح طلبان، حتی اگر مردم شریف میبد و اردکان را معصوم هم بدانید، حق ندارید که به نقد و حتی اعتراض ما، اعتراض کنید زیرا اصلاح طلبان و دوستان خاتمی معتقدند که: «مردم حق دارند همه مسئولین را به سوال کشیده و از آنها انتقاد کنند حتی اگر آن مسئوول، پیامبر و امام معصوم باشد، بلکه به خود خدا هم می توان اعتراض کرد و او را فتنه گر نامید.» روزنامه ایران 24 تیر 79.
برادر من، یکی از بزرگان اصلاح طلب، جناب محمد رضا خاتیم، حق استیضاح امام زمان را برای خودش محفوظ می داند، شما اگر امام زمان را قبول دارید و از سر اطلاع ادعای اصلاح طلبی خود و نسبت دادن این تهمت به مردم مسلمان اردکان می کنید، عنایتی هم به جناب رضا خاتمی دبیرکل حزب منحلَه و نامشروع مشارکت، بکنید: «حتی اگر امام غایب و معصوم در رأس حکومت قرار بگیرد، باید بتوان از او انتقاد کرد و از عملکردش ایراد گرفت و در ملأ عام استیضاحش کرد». پنجشنبه بیستم آوریل، روزنامه اقبال.
اما، مگر هر تصمیمی که رای مردم، پشتش باشد، لزوما حرمت دارد؟ این منطق را از کدام گزاره عقلی یا آیه و روایت دینی گرفته ایدید، کجای اندیشه های آیت الله خاتمی، چنین حرف مشرکانه ای را تایید می کند؟ مگر حضرت ابراهیم، حرف بت پرستان و خود بتها، یعنی معبودهای قومش را محترم شمرد؟
اصلاح طلب اردکانی طرفدار جناب سید محمد خاتمی: «شما چکاره اید که در مورد آمدن و نیامدن آقا به خاطر نوع و جهت رأی مردم اردکان نظر بدهید؟ پس اگر اینگونه است که شما می فرمایید، تا مردم اردکان بر روی زمین باقی اند، آقا تشریف فرما نمیشوند!»
طرفدار آیت الله سید روح الله خاتمی رحمة الله علیه: خدا به ما گفته است که دین را بفهمیم و بر اساس آن اگر برادران دینی مان نیاز به تذکر داشتند، تذکر بدهیم؛ پس تذکر و تواصی به حق، در قرآن و سروه عصر آمده است: "والعصر... و تواصوا بالحق..."، هر چند در منشور اصلاح طلبان (لیبرالیزم) دخالت تلقی شود.
روزگاری مردم شریف ایران هم 20 میلیون رای به خاتمی دادند ولی حالا به سایه اش هم پشت می کنند؛ اگر غیر از این است هم به نتایج ریاست جمهوری سال 84 نگاه کنید هم به نتایج ریاست جمهوری سال 88؛ هم به مشارکت مردم در انتخابات مجلس هفتم، هشتم و نهم و هم به ترکیب رای آورندگان این سه مجلس که اصلاح طلبان در اقلیت بوده اند. و هر چه پیش رفته است، از اقلیت تر شده اند. و شاید در مجلس بعدی، تعدادشان، از تعداد نماینده های اقلیت های دینی هم کمتر شوند.
ضمنا ما این گفتمان را نقد کردیم که و نشان دادیم که شاید یکی از مصادیقش اردکان باشد و یک مصداق دیگرش هم میبد! بحث دین است و امام زمانی که بزرگان اصلاح طلب مثل اکبر گنجی در تلویزون آمریکای جنایت کار و شیطان بزرگ گفتند دلیلی بر وجود امام زمان نیست!! و ما نهیبی از جناب آقای خاتمی و خواهرزاده اش آقای تابش در دفاع از امام زمان ندیدیم و حالا شما اصلاح طلب عزیز می گویید که چرا برای نام امام زمان (عج) نگذاشته ام؛ واقعا شما صادقید؟ امامی که از نظر دوستان شما نیست، چطور برای عج نگذاشتنش اعتراض می کنید ولی برای نفی وجودش نهیبی نمی زنید؟
مگر یکی از سربازان فراماسونها به نام ابراهیم اصغرزاده، از دوستان سید محمد و رضا خاتمی با وقاحت تمام نگفت که «حتی علیه خدا هم میتوان تظاهرات کرد.» کیهان، 6 اردیبهشت 77. و یا محمد کاظم محمدی اصفهانی، از اصلاح طلبان و دوستان خاتمی: «مردم حق دارند همه مسئولین را به سوال کشیده و از آنها انتقاد کنند حتی اگر آن مسئوول، پیامبر و امام معصوم باشد، بلکه به خود خدا هم می توان اعتراض کرد و او را فتنه گر نامید.» روزنامه ایران 24 تیر 79.
کجا دیدید که سید محمد آقا، فریاد برآورد در دفاع از خدا یا امام زمان؟ حالا شما یک تذکر جزء به مردم میبد و اردکان را بر نمی تابید؟ این رفتار دوگانه، به شدت شما را در معرض شائبه تظاهر و ریاکاری و مردم فریبی می دهد. مردم میبد و اردکان که بالاتر از خدا نیستند؟ چطور آن وقت سکوت کردید و حالا صدا شده اید؟
به این جملات کفرآمیز اصلاح طلبان که فقط گوشه کوچکی از شناعت و دین ستیز آنان است، نگاه کنید و بعد درباره آخرت خود و دشنام اصلاح طلب دانستن مردم شیعه اردکان سخن بگویید:
1. سید محمد خاتمی در اولین سالگرد دوم خرداد در دانشگاه تهران: «اگر دین هم در برابر آزادی قرار بگیرد این دین است که باید محدود شود نه آزادی!».
2. اکبر گنجی در مصاحبه روزنامه تاگس اشپیگل آلمان: «دین یک قسمت از فرهنگ است، حرکت اصلاح طلبان ما عاقبت به جدایی دین از سیاست خواهد انجامید. در یک جامعه مدرن جدایی دین از سیاست یک امر بدیهی است. وقتی شما جامعه را مدرنیزه کنید این جدایی بالاخره پیش خواهد آمد. ایران در حال حاضر از فاز قبل از مدرن به فاز مدرن پیش میرود.» کیهان؛ 24 فروردین 79.
3. سخنرانی آغاجری، ساختمان مرکزی دفتر تحکیم، 25 فروردین 81: «اینکه مارکس میگوید دین افیون تودههاست، تنها بخشی از حقیقت است. من میگویم در حکومتهای دینی، نه تنها دین افیون تودههاست که افیون حکومتها نیز هست.»
4. جناب سید محمد خاتمی در مجلس پنجم: «سروش ملا صدرای زمان است. آیندگان به عظمت وی پی خواهند برد!»
5. سروش: «ولایت، منحصر در شخص نبی اکرم است و با رفتن او ولایت نیز خاتمه می یابد او خاتمه نبوت و خاتم ولایت بود، ولایت پیامبر بعد از او به کسی منتقل نشده است.» کیان، بهمن 77.
6. سروش: «حق اطاعت شدن، زاییده و مشروط به پذیرش مطیع است و الا برای کسی حق طاعتی نیست.» هفته نامه مبین، 3 مهر 78.
7. سروش: «کار اساسی پیامبر آن بود که اعراب را دچار بحران هویت نمود و آنها را هویت نو بخشید، امروز نیز تمدن متجدد غرب، ما مسلمانان را دچار بحران هویت نموده و دین توان رویارویی با تمدن غربی را ندارد. تنها منجی، عقلانیت مستقل است.» کیان، مهر و آذر 78.
8. سروش، : «در تعارض تکالیف دینی و حقوق بشر، حقوق بشر مقدم است؛ متأسفانه فقهای ما اطلاعات برون دینی ندارند و متوجه این نکات نیستند.» صبح امروز، 16 شهریور 78.
9. سروش: «ارزشهای دینی دائما در تغییرند، اگر روزی فاطمه (س) میگفت، بهترین زنان کسی است که نامحرم او را نبیند، امروز کسی نمی تواند این را بپذیرد. اگر آن روز سعادت دختر این بود که در خانه پدر حیض نبیند، ولی امروز این امر خلاف سعادت است و شوهر دادن دختر نه ساله خلاف ارزش است، اینها همه داد می زند که این کلمات مقطعی و مخصوص جامعه ای خاص بوده است.» ماهنامه زنان، دی 78.
10. حمیدرضا جلائی پور: «شهادت طلبی را مرحوم شریعتی به جامعه یاد داد و این تفکر از پای منابر شکل نگرفته است.» کیهان، 26 خرداد 79.
11. آقای کدیور در دانشکده فنی دانشگاه تهران در سال 79: «یک زمانی مردم می گفتند چون عیسی (ع) این سخن را گفته پس درست است اما امروز عیسی که سهل است خود خدا هم اگر حرفی بزند و آن حرف با عقل مردم منطبق نباشد نخواهند پذیرفت. امروز خدا در جامعه هیچ کاره است همه کاره مردند.»
12. سید محمد خاتمی، جلسه شاخه زنان جبهه مشارکت: «این سخن عبدالکریم سروش و مجتهد شبستری که وحی الهام بر پیامبر بوده و ماهیت قرآن بر ما آشکار نیست و نمیتوان به آن استناد کرد درست است… ! در حال حاضر مطالب قرآن با برخی دریافتهای بشری سازگار نیست؛ چرا که احکام آن متناسب با زندگی قبیلهای است و اگر بپذیریم احکام کتاب آسمانی مسلمانان قطعی و جاودانه است، باید بگوییم که زندگی مورد نظر اسلام زندگی قبیلهای است! در زمان حاضر بنابر ادلهای که ذکر کرده، قرآن کریم برای ما قابل استناد نیست.»
13. سید محمد خاتمی: «شما برای این که بتوانید پیشرفت بکنید، راهی جز راه غرب ندارید و راه غرب یعنی پذیرش خرد غربی.» آریا 28 شهریور 78.
14. رجبعلی مزروعی: «حضرت علی مشروعیت خود را از مردم گرفته، همانطور که معاویه مشروعیت خود را از مردم گرفته است.» حریم، 23بهمن 78.
15. محمد رضا خاتمی: «مبنای مشروعیت هر کاری رای مردم است و قرائتی از اسلام در جمهوری اسلامی پذیرفته شده که همه چیز را بر اساس رای مردم می داند.» روزنامه جمهوری، 8 شهریور 79.
16. سخنرانی آغاجری، ساختمان مرکزی دفتر تحکیم، 25 فروردین 81: «امام علی (ع) با رفراندوم طبیعی قدرت را به دست گرفت. با این همه از نظر شیعیان امام معصوم بود... منطقی که میگوید رضایت خدا خارج از رضایت مردم است، مبنای استبداد است. و فلسفه سیاسی اموی – یزیدی بر همین استوار است.»
17. سخنرانی آغاجری، مجتمع فرهنگسرای کوثر: «... نوینسدگان نامه به امام حسین ع میگویند: این حکومت (حکومت یزید) بدون رضایت مردم است و لذا نامشروع است. اگر حسین (ع) هم در راس باشد ولی رضایت مردم در آن نباشد نامشروع است». 10 اردیبهشت 81. [به فرض که آنان چنین نوشته باشند، آیا ما باید اسلام و معیار مشروعیت حکومت را از حرف آنان بگیریم یا از حرف قرآن و اهل بیت؟]
18. تقی رحمانی: «اگر امامان برای خود مشروعیت حکومت قائل بودند، چرا همواره از مردم برای حکومت کردن خود مشروعیت میطلبیدند؛ همچون بیعت امام علی(ع) و صلح امام حسن(ع) و دعوت اهل کوفه از امام حسین(ع) و قبول ولایتعهدی امام رضا(ع) با اصرار مأمون عباسی.» روزنامه فتح، 17 فروردین 79، ص 3.
19. غلامرضا سالار بهزادی: «تفکر شیعه گری موجب انحطاط مملکت ما و مانعی برای دموکراسی است.» روزنامه صبح امروز، 23 آبان 78.
20. مرضیه آذرافزا: «اینکه پیامبر را ابوالقاسم لقب دادهاند نه ابو فاطمه حاکی از غلبه فرهنگ جاهلی مردسالاری است.» پیام هاجر، 13مهر 78، ش 286، ص 8.
آیا مردم مسلمان اردکان به این کفریات رای داده اند؟ هرگز!
مگر شما نمی گویید که زنده باد مخالف من! پس علت نوشتن با این ادبیات سخیف چیست؟ البته شما تعدیل شده ادبیات رضا خاتمی هستید، آنگاه که در مشهد در تبلیغات انتخابات دوره هشتم می گوید: «هرکس پیام دوم خرداد را درک نکرده است، باید کنار برود. هرکس که با اصلاحات نیست، نابود شود.» شما فکر می کنید که مردم اردکان منطق شما را قبول دارند؟ پس چرا آقای تابش همه اش می گفتم چه کرده ام و چه می کنم و نمی گفت که عملکرد وی در سطح کلان، مورد به به و چه چه چه کسانی است؟ چرا نمی گفت که افکارش لیبرالی و دموکراتیک است؟ و نسب آن اندیشه ها به هابز می رسد نه آیت الله خاتمی رحمة الله تعالی علیه؟ چرا نمی گفت که مهاجرانی و سازگارا و اکبر گنجی و... از هم پیاله های وی هستند و رای به ایشان، به معنای رای به اصلاح طلبانی است که 127 نفرشان در مجلس ششم، نامه جام زهر به نائب امام زمان نوشتند؟ و حالا شما نگران ننوشتن عج در پی نام شریف ایشان هستید!
نه برادرم! مردم مثل شما فکر نمی کنند. مردم، مسلمانی را با اصلاح طلبی و لیبرال دموکراسی هابرماس عوض نمی کنند و معتقدند امام زمان هست و حاکم مطلق است و کسی که حاکمیتش را قبول نکند و بخواهد علیه خدا قیام کند، کله اش کنده می شود و به درک واصل می شود؛ و شما هم حق هیچ اعتراضی در برابر نظر امام زمان ندارید؛ چون منطق این کار، اختصاص به شورای دموکراتیک! جنال عمر دارد. سلام بر فاطمه (س)
اصلاح طلب اردکانی طرفدار جناب سید محمد خاتمی: «... چون چه شما خوشتان بیاید و چه نیاید اصلاح طلبی و دوستی خاندان خاتمی و به ویژه آسیدمحمدآقا خاتمی در گوشت و پوست این مردم نهفته است و الحمدالله باز هم دیشب در جشن پیروزی تابش آن را نشان دادند و شما بهتر است که دعا کنید خداوند این مردم را محو کند هر چند به دعای گربه سیاه باران نمی آید.»
طرفدار آیت الله سید روح الله خاتمی رحمة الله علیه: مردم اردکان اگر علاقه ای به سید محمد دارند که دارند، به خاطر اصلاح طلب بودن و لیبرال منشی وی است یا به خاطر اینکه پسر آیت الله خاتمی (نمونه اصولگرایی و وفاداری به دین و ولایت) است؟
اگر صادق هستید بروید از همان مردم شریف اردکان بپرس! اگر نه، همان خدایی که دوستان اصلح طلب شما گفتند می شود علیه او راهپیمایی کرد، عذابش را برای گردن کشان گذاشته است. خدا مردم شریف اردکان را از همه بلیات، از جمله پناه گرفتن جناب سید محمد خاتمی زیر لوای زیبای آیت الله خاتمی نجات دهد. اگر جناب خاتمی راست می گوید، نشان دهد که کدام گوشه از آثار آیت الله خاتمی، با افکار توماس هابز، پوپر و جان هیگ و ولتر و امبرتو اکو، هابرماس و فوکویاما و... که منبع اندیشه های اصلح طلبان و به قولی، قرآن و سنت آن ها است، تطبیق می کند؟
اصلاح طلب اردکانی طرفدار جناب سید محمد خاتمی: «البته بنده نیز به شما توصیه ای دارم و آن این است که تا دیر نشده و اگر واقعا خداترسید بروید و ار درگاه ایزد منان طلب عفو و بخشش کنید به خاطر چنین چرندیاتی که به امام زمان نسبت داده اید. علی علی یا علی! هم تابش هم خاتمی».
اصولگرای طرفدار آیت الله سید روح الله خاتمی رحمة الله علیه: لطفا بفرمایید که کدام جمله بنده چرند بود و آن را به امام زمان نسبت دادم؟ یک مورد کافی است. از درس اخلاق شما ممنون؛ اما، شما که این همه ناروا به بنده نثار کردید، چطور مرا لایق توصیه هم می دانید؟
شعر شما هم مثل شعور بعضی اصلاح طلبها نه وزن دارد و نه معنا؛ آخر این علی ع که جناب خاتمی و دوستان اصلاح طلبش می گویند مشروعیت1 امامتش به رای مردم است، چه سنخیتی دارد با آن علی ع که آیت الله خاتمی، با ترنم نامش عبادت می کرد؟
دوره سلام بر سه سید فاطمی خمینی، خامنه ای خاتمی، و مردم فریبی به سر آمده است. دوران فریب مردم در کشور گذشته است و در اردکان هم به زودی به سر می رسد.
بنده صمیمانه به شما برادر حلال زاده نان حلال خورده توصیه می کنم که اسلام را از اسلام شناسی مثل آیت الله خاتمی بگیر نه از فرنگ زده ای مثل سید محمد خاتمی که همه آبرویش به خاطر پدرش است؛ ولی افکارش بر عکش پدرش.