حضرت آقا میفرمایند: «برخى کارهاست که پرداختن به آنها، مردم را به خدا و دین نزدیک مىکند. یکى از آن کارها، همین عزاداریهاى سنّتى است که باعث تقرّبِ بیشترِ مردم به دین مىشود. اینکه امام فرمودند «عزادارى سنّتى بکنید» به خاطر همین تقریب است. در مجالس عزادارى نشستن، روضه خواندن، گریه کردن، به سر و سینه زدن و مواکب عزا و دستههاى عزادارى به راه انداختن، از امورى است که عواطف عمومى را نسبت به خاندان پیغمبر، پُرجوش مىکند و بسیار خوب است.» (بیانات مقام معظم رهبری؛ 1373/03/17)
این سخن صریح آقا در مورد ارزش دستههای عزاداری و آثار آن است. چه اثری از این بالاتر که عواطف عمومی نسبت به خاندان پیامبر پُرجوش شود؟! نه هیأتها وقتی در یک محیط بسته نشستهاند اینقدر اثر دارند، نه یک فیلم سینمایی خوب و نه یک فیلم مستند خوب و یا برنامه رسانهای خوب این اثر دستجات عزاداری را دارند. از سوی دیگر این دستجات عزاداری پیام امام حسین(ع) را به کسانی میرسانند که چه بسا هیچ راه دیگری برای رساندن پیام اباعبدالله الحسین(ع) به آنها نباشد.
حجت الاسلام علیرضا پناهیان، در آستانه فرا رسیدن ایام سوگواری اباعبدالله الحسین علیه السلام، در گفتگویی، به مباحث مهم و جالبی حول دستجات عزاداری اشاره کرده و در این زمینه گفت: دولتمردان و شهرداریها باید مهمترین بودجههای خود را به رونق بخشیدن به عزاداریها اختصاص دهند. هر کار فرهنگی دیگری در این کشور و در جهان اسلام و در جهان بشریت غیر از کار برای اباعبدالله الحسین(ع) ثمرات کمتری به ارمغان خواهد داشت. عقل اقتضا میکند بیشترین هزینه را انسان جائی قرار دهد که بیشترین بهرهبرداری را خواهد داشت.
- سابقه و قِدمت دستجات عزاداری در تاریخ اسلام و ایران به کِی و کجا باز میگردد؟
ریش? سنت دستههای عزاداری اباعبدالله الحسین(ع) به توصیهها و سفارشهای فراوانی بازمیگردد که ائم? اطهار(ع) برای پیادهروی به سوی حرم اباعبدالله الحسین(ع) داشتهاند. در روایات مربوط به پیادهروی به سوی حرم اباعبدالله الحسین(ع) به قدری اجر و ثواب برای این پیادهروی در نظر گرفتهاند که هر انسان مؤمن و علاقمندی را وادار میکند تا هر سال این عبادت عظیم را که مصداق بزرگی برای تعظیم شعائر الهی است، به انجام برساند.
به عنوان مثال، امام صادق(ع) میفرماید: «هر کس با پای پیاده به زیارت قبر امام حسین(ع) برود، خداوند به ازای هر قدمی که بر میدارد، ثواب آزاد کردن یک بنده از فرزندان اسماعیل را برای او مینویسد؛ مَنْ أَتَى قَبْرَ الْحُسَیْنِ ع مَاشِیاً کَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِکُلِّ خُطْوَةٍ وَ بِکُلِّ قَدَمٍ یَرْفَعُهَا وَ یَضَعُهَا عِتْقَ رَقَبَةٍ مِنْ وُلْدِ إِسْمَاعِیلَ» (کامل الزیارات/ص134) بنابراین اصل اینکه ما امروزه در شکل و هیأت یک «عزادار» حرکت کنیم و حرکت ما شبیه به دستههای عزاداری است به این سفارشهای ائمه هدی(ع) بازمیگردد.
همانطور که امروز میبینیم، با توجه به گسترش ارتباطات و افزایش اطلاعات مردم، بازگشت شیعیان به اصالتهای خودشان افزایش پیدا کرده است. به همین ترتیب پیادهرویهای ایام اربعین و اساساً پیادهرویهای ایام خاص مربوط به حضرت اباعبدالله الحسین(ع) افزایش یافته است. بنده تصور میکنم دستجات عزاداری اباعبدالله الحسین(ع) برگرفته از این سنت پیادهروی است.
شاید بتوان گفت اولین کسی که به منظور زیارت مزار شهدا برای خود یک برنام? هفتگی و منظم پیادهروی قرار داده بود حضرت صدیق? طاهره(س) بود که همراه با حسنین(ع) برای زیارت شهدای احد به ویژه سیدالشهدای مدینه - یعنی حمزه عموی پیامبر(ص)- حرکت میکردند. اینکه این حرکت در سیر? حضرت زهرا(س) به عنوان یک برنام? هفتگی قرار داده شده، خیلی قابل توجه است و اینکه ائمه هدی(ع) اینقدر بر پیادهروی شیعیان و زائران تأکید کردهاند خیلی معنا دارد. طبیعتاً آنها توجه به جلو? اجتماعی و تبعات فرهنگی چنین حرکتی داشتهاند که شیعیان خود را به این حرکت سفارش کردهاند.
یکی از حکمتهای روشنی که در این سفارش ائم? هدی(ع) وجود دارد، عمل کردن به توصی? صریح قرآن کریم در مورد مودّت اهلبیت(ع) است که میفرماید: «قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى» (شوری/23) مودت یعنی محبتی که ابراز شود و این پیادهرویها یقیناً بهترین محل ابراز محبت به اهلبیت(ع) است، خصوصا وقتی جمع کثیری از مؤمنین در کنار همدیگر به این پیادهرویها اقدام کنند.
تجمع مؤمنین برای پیادهروی یکی از نتایج طبیعی توصیههایی است که ائمه هدی(ع) دربار? رفتن به زیارت داشتهاند. از سوی دیگر وقتی این پیادهروی برای زیارتِ شخصیتی مانند اباعبدالله الحسین(ع) باشد که فوقالعاده شورآفرین است و محبت نسبت به او و سوگواری برای او از سوی مؤمنین یک امر بدیهی محسوب میشود - همچنانکه رسول الله(ص) فرمودند: «إِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ حَرَارَةً فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لَا تَبْرُدُ أَبَداً» - طبیعی است که این دستجات زائر، در مسیر پیادهرویِ خود به ابراز احساساتِ پُرشور برای اباعبدالله(ع) خواهند پرداخت.
به این ترتیب میبینیم که اصل حرکت زائران و عزاداران در هیأتِ یک عزادار، توسط ائمه هدی(ع) بنیانگذاری شده است. بعد به مرور زمان در ایام عزاداری اباعبدالله الحسین(ع) کسانی که نمیتوانستند به زیارت حرم امام حسین(ع) بروند، مقداری از این پیادهروی را تحت عنوان «دستجات عزاداری اباعبدالله الحسین(ع)» در شهر و دیار خود به صورت یک سنت حسنه درآوردند. برای اینکه ببینید این اتفاق چقدر عادی و طبیعی است.
شکلگیری دستجات عزاداری یک فرآیند طبیعی است که در بستر زمان برای عزادارای اباعبدالله الحسین(ع) ایجاد و تبدیل به سنت شده است. منتها در برخی از مواقع شیعیان برای اجرای این سنت فرصت بیشتری پیدا کردهاند. جاهلانهترین سخن و ظالمانهترین نظر آن است که انسان بگوید دستجات عزاداری را صفویه باب کردهاند! همچنانکه جاهلانهترین و ظالمانهترین نظر این است که کسی بگوید این آمریکاییها بودند که پیادهروی به سوی حرم ائم? هدی(ع) را در عراق باب کردند چون این پیادهرویها از زمان حضور آمریکاییها باب شده است!
- دستجات عزاداری در گسترش فرهنگ عاشورایی و حسینی چه نقشی داشته است؟
اولاً ابراز محبت به اهلبیت(ع) آثار بسیار سنگین معنوی، معرفتی و اجتماعی به دنبال دارد که میتواند عامل حیات یک جامعه و عامل سعادت دنیایی و آخرتی یک جامعه شود. اما چرا اینگونه است؟ پاسخ این سؤال به نگاه ما به انسان و نگاه ما به فطرت جامعه و نگاه ما به دین بازمیگردد. اگر کسی حقایق دینی را دقیق درک کند و فطرت انسانی و حیات اجتماعی انسان را بشناسد به سهولت میتواند این معنا را درک کند. معتقد شدن به چنین معنایی نیازمند به این نیست که شما حتماً مؤمن و مسلمان باشید. از راه مطالعات اجتماعی هم میتوان فهمید که چنین تظاهرات ایمانی و اعتقادی و محبتی برای سیدالشهداء(ع) که مظهر مبارزه با ظلم و قله شهادتطلبی است چقدر میتواند به یک جامعه عزت و قدرت بدهد.
حضرت امام(ره) میفرماید: «هر مکتبى هیاهو مىخواهد، باید پایش سینه بزنند، هر مکتبى تا پایش سینه زن نباشد، تا پایش گریه کن نباشد، تا پایش توى سر و سینه زدن نباشد، حفظ نمى شود.» این یکی از سخنان حضرت امام(ره) است درباره دستجات و سینهزنیها و هیاهویی که باید برای اباعبدالله الحسین(ع) شکل بگیرد.
همانطور که در کلام امام(ره) میبینید ایشان محبت پنهانی به اباعبدالله الحسین(ع) را برای حفظ اسلام ثمر بخش نمیدانند. باید به آن شکلی که حضرت امام(ره) میفرماید برای عزاداری اباعبدالله(ع) به خیابانها ریخت، باید داد و قال کرد، باید دستجات سینهزنی و عزاداری راه انداخت، باید هیاهو داشت. اینها تصریحات و بیّنات سخنان حضرت امام(ره) است.
حضرت امام(ره) در سخن دیگری که در جمع گروهى از وعاظ و خطبا در آستانه ماه محرم بیان فرمودند ضمن اشاره به سفارش امام محمد باقر(ع) که وصیت کرده بودند ده سال در موسم حج و در منا براى او گریه و نوحهسرایى کنند، میفرمایند: «حضرت باقر(ع) احتیاج به گریه داشت؟» و در ادامه میفرمایند: «اصلًا حضرت سید الشهداء(ع) چه احتیاج به گریه دارد؟ ائمه این قدر اصرار کردند، به اینکه مجمع داشته باشید. گریه بکنید. [ندبه] بکنید. براى اینکه این حفظ مىکند کیان مذهب ما را» (صحیف? امام/ج11/ص98)
توجه داشته باشید که اگر دینِ ما حفظ نشود مملکتمان هم باقی نخواهد ماند. این اسلام است که ما را احیا کرده است و این برای تمامی مردم جهان به مرور اثبات خواهد شد که دین عامل حیات فرد و عامل حیات و بقای یک جامعه است.
حضرت امام(ره) در ادام? کلام فوق میفرماید «این دستجاتى که در ایام عاشورا راه مىافتند خیال نکنند که ما این را تبدیل کنیم به راهپیمایى» در اینجا حضرت امام(ره) میفرماید مراقب باشید صورت دستجات عزاداری را به صورت راهپیمایها تبیدل نشود باید صورت خاص خود و هویت خاص خود را داشته باشد. این سخن را همان حضرت امامی میفرمایند که سیاسیترین فقیه تاریخ تشیع است، حضرت امامی که برای راهپیماییها و تظاهرات انقلاب بسیار ارزش قائل هستند و اصلاً به فرمان خود ایشان این راهپیمائیها در ایران ما شکل گرفت. همان حضرت امامی که ارزش راهپیمائیها را میداند و از آنها شدیداً حمایت میکند، میفرماید دستجات عزاداری را به راهپیمائی تبدیلش نکنید.
بعد میفرماید: «راهپیمایی است خودش، اما راهپیمائی با یک محتوای سیاسی. همان طورى که سابق بود بلکه بالاتر.» یعنی دستجات عزاداری ما دارای بُعد سیاسی است. ایشان ادامه میدهد: «همان سینه زنى، همان نوحهخوانى، همانها رمز پیروزى ماست. در سرتاسر کشور مجلس روضه باشد. همه روضه بخوانند. و همه گریه بکنند. از این هماهنگتر چى؟ شما در کجا سراغ دارید که ملتى این طور هماهنگ بشود؟ کى اینها را هماهنگ کرده؟ اینها را سید الشهداء(ع) هماهنگ کرده است... این دستجات با آن عظمت، با آن محتوا همه جا [راه مىافتند] کى مىتواند یک چنین اجتماعى درست کند؟ در کجاى عالم شما سراغ دارید که این مردم این طور هماهنگ باشند.» (صحیف? امام/ج11/ص99)
در توضیح این کلمات حضرت امام(ره) میخواهم این را عرض کنم؛ وقتی در یک شهری تمام مردم آن در دستجات عزاداری در خیابانها به اقامه عزا بپردازند و این هماهنگی را به نمایش بگذارند، چه قدرتِ عظیمی ایجاد خواهد کرد؟!
در اینجا به بخشی از سخنان مقام معظم رهبری در رابطه با دستجات عزاداری اشاره میکنم چون مخاطبان شما عموماً کسانی هستند که به کلمات حضرت امام و مقام معظم رهبری اعتقاد دارند و فکر میکنم اگر به جای بسیاری از حرفهای دیگر به همین کلمات شریف استناد کنیم، کفایت کند.
حضرت آقا میفرمایند: «برخى کارهاست که پرداختن به آنها، مردم را به خدا و دین نزدیک مىکند. یکى از آن کارها، همین عزاداریهاى سنّتى است که باعث تقرّبِ بیشترِ مردم به دین مىشود. اینکه امام فرمودند «عزادارى سنّتى بکنید» به خاطر همین تقریب است. در مجالس عزادارى نشستن، روضه خواندن، گریه کردن، به سر و سینه زدن و مواکب عزا و دستههاى عزادارى به راه انداختن، از امورى است که عواطف عمومى را نسبت به خاندان پیغمبر، پُرجوش مىکند و بسیار خوب است.» (بیانات مقام معظم رهبری؛ 1373/03/17)
این سخن صریح آقا در مورد ارزش دستههای عزاداری و آثار آن است. چه اثری از این بالاتر که عواطف عمومی نسبت به خاندان پیامبر پُرجوش شود؟! نه هیأتها وقتی در یک محیط بسته نشستهاند اینقدر اثر دارند، نه یک فیلم سینمایی خوب و نه یک فیلم مستند خوب و یا برنام? رسانهای خوب این اثر دستجات عزاداری را دارند. از سوی دیگر این دستجات عزاداری پیام امام حسین(ع) را به کسانی میرسانند که چه بسا هیچ راه دیگری برای رساندن پیام اباعبدالله الحسین(ع) به آنها نباشد.
- از لحاظ سیاسی همانطور که در قیام 15 خرداد و غیره دیده شده نقش دستههای عزاداری و زنجیرزنی از لحاظ سیاسی بسیار حائز اهمیت بوده است. کمی دربار? این مطلب توضیح دهید؟
مهمترین اثر دستههای عزادری اباعبدالله الحسین(ع) جنب? سیاسی آن است. وقتی یک جامعهای در کنار همدیگر اعتقاد راسخشان را به اباعبدالله الحسین(ع) نشان دهند، این بزرگترین قدرت سیاسی را برای آن جامعه تولید میکند. و بزرگترین عامل تثبیت دین در آن جامعه خواهد بود. و دین عامل ثبات سیاسی، رشد سیاسی، امنیت اجتماعی و تمام عواملی است که میتواند ما را در عرصه سیاست در داخل و خارج از کشورمان به پیش ببرد. بروز اعتقادات راسخ که احیاگر یک جامعه است و حیات سیاسی یک جامعه را تضمین میکند مهمترین عامل رشد و ثبات سیاسی یک جامعه است. در زیر سایه این رشد و این ثبات سیاسیِ جامعه است که میتوان به سایر منافع سیاسی رسید.
شما به رفتار دشمنان ما نگاه کنید. مهمترین راهبردی که دشمنان ما از اول انقلاب تا کنون دنبال میکنند (در کنار تمامی بحرانهای نظامی و سیاسی که سعی کردهاند برای ما ایجاد کنند)، این است که تلاش کردهاند اعتقاد مردم را نسبت به دین کم کنند و سیدالشهداء(ع) مهمترین عاملی است که این اجازه را به آنها نمیدهد. حتی پیوند قویتر ما با قرآن، با رمضان، با مسجد، با اعتکاف و امور معنوی دیگر مانند حجاب و رفتارهای دینی، همگی از ثمرات و نتایج پیوند ما با اباعبدالله الحسین(ع) خواهد بود. و این مسأله برمیگردد به اینکه ما عظمت اثر خون اباعبدالله الحسین(ع) را به صورت بسیار دقیق و انسانشناسانه بررسی کرده باشیم.
- از لحاظ بُرد بین المللی و رسانهای در جهان این دستجات عزاداری چه اثری دارد؟
یک نمونه را اشاره کنم. در همین ماه رمضان جوانی از روسیه به ایران آمده بود و من با ایشان ملاقاتی داشتم. ایشان از طریق اخبار یورونیوز که به صورت مختصر برای معرفیِ عاشورا، دستههای عزاداری روز عاشورا در ایران را نشان داده بود، با موضوع امام حسین(ع) آشنا شده بود. او حتی نمیدانست که این موضوع دقیقاً به کدام کشور مربوط است و آیا به مسلمانان ربط دارد یا نه؟ یعنی هیچگونه سمپاتی نسبت به اسلام یا انقلابهای اسلامی یا اباعبدالله الحسین(ع) نداشت. فقط وقتی آن شور و حال دستههای عزاداری اباعبدالله الحسین(ع) را دیده بود، با یک انگیزه و علاق? خاصی در اینترنت به جستجو پرداخته بود تا بفهمد این موضوع مربوط به کجاست. بعد هم عزاداریهای ایران را پیدا کرده بود و به سراغ نوارهای نوحه رفته بود.
ایشان تا یک سال با این نوحههای عزاداری زندگی کرده بود. زیباترین موسیقی برایش همین نوحههای عزاداری بود. با اینکه این نوحهها فارسی بودند و ایشان هیچ چیزی از این نوحهها نمیفهمیده و فقط همینقدر میدانسته که اینها مربوط به عزای شخصی به نام «حسین» است که مردم به خاطر او به سر و سین? خود میزنند. تعبیر ایشان این بود: «وقتی من در مسیر خود تا دانشگاه این نوحهها را گوش میکردم آنقدر تحت تأثیر قرار میگرفتم که روح بزرگ آن مرد (امام حسین-ع-) زمستان سرد سیبری را برای من تبدیل به بهار میکرد.» زمانی که آن جوان با من صحبت میکرد و این سخنان را میگفت هنوز به هیچ وجه تصمیم نگرفته بود که مسلمان شود. میگفت که من باید دربار? اسلام فکر کنم، اما من به امام حسین(ع) عشق میورزم.
به او گفتم تو که هیچگونه مطالعهای درباره اباعبدالله الحسین(ع) نداشتهای، دربار? او چه فکری میکنی؟ او میگفت: «من فکر میکنم که امام حسین(ع) یکی از دوستان خداست که باید برای رسیدن به خدا سختیهایی میکشیده و این سختیها را به زیبائی تحمل کرده است و ما به این دلیل باید به او عشق بورزیم.» آیا این سخن عمیق چیزی جز فریاد فطرت انسان است؟! شما یقین داشته باشید اگر یک روزی اسلام جهان را بگیرد به واسط? سیدالشهداء(ع) خواهد بود. همانطور که به فرموده حضرت امام اسلام در کشور ما هم به وسیله روضه سیدالشهداء باقی ماند. لذا جلوه جهانی عزاداری اباعبدالله الحسین(ع) آثار غیرقابل احصائی دارد.
من شما را دعوت میکنم به نوشته سردبیر یکی از مجلات روسی که مطالعه بفرمائید. این روزنامهنگار روسی در مقال? خود(1) میگوید که آمریکا واقعاً از چه چیزی در ایران میترسد؟ او برداشت خود را از دستههای عزاداری مینویسد و ضمن اشاره به سیمای معنوی جامع? ایران میگوید این قدرتی است که در نهایت ایران به وسیله آن جهان را فتح میکند.
- آخر مردم دنیا عزاداریای با این چنین شور و هیجان ندیدهاند!
اتفاقاً وقتی شدتِ محبت ما را نسبت به اباعبدالله(ع) میبینند، حسرتِ این را میخورند که چطور اینها چنین محبتی دارند. یک جوان ارمنیِ ایرانی میگفت: «من وقتی صحبتهای شما را شنیدم و از عشق و علاق? جوانهای شما به امام زمانتان مطلع شدم، شروع کردم به کلیسا رفتن تا من هم به مسیح علاقه پیدا کنم.» چرا ما نیمه پر لیوان را نگاه نکنیم؟! یقین داشته باشیم تمامی انسانهای سالم در سرتاسر دنیا با مشاهد? عزاداری امام حسین(ع) احترامشان نسبت به اباعبدالله الحسین(ع) و عزاداران او مضاعف خواهد شد.
- چرا هیئت های اصیل و با سابقه در حال حاضر کمتر دسته بیرون میبرند؟ تمرکز بسیاری از هیئات به خصوص هیئت رزمندگان بر داخل حسینیهها و مساجد است. آیا بیرون بردن دسته عزاداری به پر رنگ شدن عزاداری سالار شهیدان منجر خواهد شد یا بالعکس به کمرنگ شدن عزاداری در مساجد و حسینیه ها خواهد بود؟
یکی از دلایلش این است که جاذبه های درون جلسه اینقدر بالا است که دیگر احساس اقناع و اکتفا میکنند و احساس نیاز به دست? عزاداری نمیکنند. چون که معارف را یاد گرفتهاند، گریههای خود را هم که کردهاند، فریادهای خود را هم که زدهاند، لذت هم بردهاند، لذا این حالت اشباع و اقناع باعث میشود که آنها وادار نشوند وظیف? دیگری را انجام دهند.
- شاید برخی به علت راحتطلبی دسته بیرون نمی برند.
من بیشتر به غفلت تعبیر میکنم و آن را ناشی از یک نوع غفلت میدانم.
- آیا شما حرکت دسته عزاداری در ایام دیگر مانند فاطمیه را هم تأئید میکنید؟
ما فعلاً آن حرکتی که وظیفهمان است و آنرا به قدر کافی و صحیح انجام نمیدهیم دسته عزاداری برای حضرت اباعبدالله الحسین (ع) است. تا وقتی که دستههای عزاداری برای اباعبدالله الحسین(ع) به حد کمال نرسد نوبت به این بحثها نمیرسد.
- برخی آفتهایی که در این دستجات در حال حاضر وجود داردآفت هایی است که شاید برخی بگویند دستجات بیرون نیاید بهتر است. نظرتان در این باره چیست؟
قطعاً حضرت امام(ره) از آفات بسیار بیشتری که دستههای عزاداری در زمان طاغوت داشت آگاهی کامل داشتهاند ولی با این حال از دستههای عزاداری با این عظمت یاد میکنند و بدین نحو آنها را تأکید میکنند. ما باید ملاکی داشته باشیم که بر اساس آن بدانیم تا چه حدی باید به آفات احتمالی دستههای عزاداری اهمیت و اولویت بدهیم. اولویت ندادن حضرت امام به برخی از آفات، در پیامی که حضرت امام برای بیرون آوردن دستههای عزاداری در سالگرد 15 خرداد به «طیّب حاج رضایی» دادند معلوم میشود.
«طیّب» یک بچه مذهبی نبود که تمام دستورات دینی را رعایت کند. مبادرت به برخی از رفتارها داشت که شما ممکن است حضور چنین افرادی را در دستههای عزاداری حضور ناصحیحی بدانید. اما حضرت امام صریحاً به ایشان پیغام دادند و ایشان هم این دستور را اجرا کردند.
شما تصور میکنید که اگر در جامعه ما دستههای عزاداری بیرون نیایند هیچ زن و مردی با هم مواجه نمیشوند و این مواجهه فقط در مواقع بیرون آمدن دستههای عزاداری اتفاق میافتد؟! آیا در رفت و آمد به هیأتها این اتفاق نمیافتد؟ من نمیخواهم برخی آفاتی که بعضیها وقیحانه ذکر میکنند، را بیان کنم و درباره آنها به تفصیل صحبت کنم. اما این آفات، مختص دستههای عزاداری نیستند، بلکه مانند سایر امور رایج در خیابانها و زندگیهای ما، همیشه وجود دارد.
- اما میگویند به نام عزاداری تمام میشود.
نه این تصور درستی نیست. چطور احدی درباره روز سیزده بهدر و بسیاری از تفریحات مردم در پارکها چنین حرفهایی را نمیزند، درحالیکه همه میدانند آن محیطها بیشتر محل چنین آفاتی است. اما هیچ آدم عاقلی نمیآید پارکها را تعطیل کند که خدای ناکرده دختر و پسری در آن با هم قرار دیدار نگذارند.
- حال اگر این آفات در جائی مثل پارک بیشتر از حد معقول بشود پارک را تعطل میکنند.
محال است چنین شود. مگر اثر امام حسین(ع) قابل انکار است. وقتی محبت امام حسین و ذکر ایشان در میان باشد، همین فرهنگ و فضای آلوده به مرور اصلاح خواهد شد. حتی اگر مذهبیترها هم نیایند این بحث درست است.
- آیا حقیقتاً این آفات کمتر شده است؟
ببینید شما باید این را در جان افرادی که احیاناً آلودگیها و ناهنجاریهای رفتاری دارند، اما اهل عزاداری هستند بررسی کنید که آیا حضرت اباعبدالله الحسین(ع) دست آنها را گرفته است یا نه؟ ما معتقدیم که در غالب افراد این عزاداریها تأثیر خواهد گذاشت و رفتار آنها به مرور اصلاح میشود. به دلیل مبانی دینی و اعتقادی که داریم. یک نمونه مثال ذکر کنم. به پیامبر اسلام(ص) گفتند که پسری که پشت سر شما نماز میخواند اهل نگاه به نامحرم و چنین رفتارهایی است. پیامبر اسلام حتی آن جوان را دعوت نکردند که نصیحت کنند و فرمودند همان نماز جماعتی که میآید اصلاحش خواهد کرد.(رُوِیَ أَنَّ فَتًى مِنَ الْأَنْصَارِ کَانَ یُصَلِّی الصَّلَاةَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ یَرْتَکِبُ الْفَوَاحِشَ فَوُصِفَ ذَلِکَ لِرَسُولِ اللَّهِ ص فَقَالَ إِنَّ صَلَاتَهُ تَنْهَاهُ یَوْماً مَا فَلَمْ یَلْبَثْ أَنْ تَابَ؛ تفسیر صافی/ج4/ص118)
ما میدانیم عزاداری اباعبدالله الحسین(ع) دست خیلیها را گرفته است. آیا تصور این است که اگر دستههای عزاداری تعطیل شود مردم همه به خانه های خود میروند و در پای سجادههای خود به عبادت و عزاداری مشغول میشوند؟ این تلقی احمقانهای است. الان در خانهها ماهواره ها چه کار میکند؟ ما امیدواریم که دستههای عزاداری محیط ناسالم فرهنگی ما را به سوی سلامت سوق بدهد. معارف و مبانی دینی ما این را بیان میکنند. در ثانی آن چیزی که موجب میشود فضای دستههای عزاداری امام حسین(ع) بیش از پیش دچار آسیبهایی از این دست بشود عدم حضور دستههای عزاداری خوب و قدیمی در خیابانها است، که الگوی خوبی بشوند برای سایرین تا با ثلابت و نجابت به عزاداری برای اباعبدالله الحسین(ع) اقدام کنند.
- کلام آخر؟
امیدوارم در هر محلهای از محلههای تهران، چهارراهی یا میدانی به تجمع عزاداران عاشورایی اختصاص پیدا کند و شهرداری برای آن یکی دو روز خاص تاسوعا و عاشورا نمادهایی در نظر بگیرد، برای اینکه این رسم الهی باید احیا بشود و تقویت گردد. همچنین در شهرهای دیگر این اتفاق بیافتد. کما اینکه در شهرهای کوچک این امکان وجود دارد که هم? مردم در یک جا تجمع کنند.
نکته دیگر اینکه تنوع دستههای عزاداری، تنوع سلیقهها و سطوح اجتماعی را نشان میدهد که همه علاقمند به اباعبدالله الحسین(ع) هستند. این تنوع باید حفظ شود. ما نباید این انتظار را داشته باشیم که این عزاداریها یکپارچه بشوند. در برخی از شهرها به صورت سنتی این یکپارچگی وجود دارد، اما در شهرهای بزرگ با توجه به حضور مردم از فرهنگها و شهرهای مختلف اقتضا میکند که این تنوع در آنها حفظ شود و خود این تنوع زیباست.
نکته دیگر اینکه دولتمردان و شهرداریها باید مهمترین بودجههای خود را به رونق بخشیدن به عزاداریها اختصاص دهند. هر کار فرهنگی دیگری در این کشور و در جهان اسلام و در جهان بشریت غیر از کار برای اباعبدالله الحسین(ع) ثمرات کمتری به ارمغان خواهد داشت. عقل اقتضا میکند بیشترین هزینه را انسان جائی قرار دهد که بیشترین بهرهبرداری را خواهد داشت.
------
(1) الکساندر پروخانوف، سردبیر هفتهنامه زافترا چاپ روسیه، در مقالهای با عنوان «ایران بمب دارد»: «به تازگی از سفر به ایران بازگشتهام: ... در مراسم تعزیه مذهبی عاشورا شرکت کردم، مراسمی که هزاران مسلمان شب هنگام به خیابانهای شهرها ریخته و در عزاداری شهادت امام حسین شرکت میکنند. من در درون صدها هزار نفر از مردم عزادار ایران که ناله و گریه میکردند و همچنین در میان علمهای سنگین وزن که با پر شترمرغ تزیین شده بودند، حرکت می کردم. در کنار من جوانان، کودکان و پیرمردان ریش سفید حرکت میکردند و زنجیر میزدند تا غم و همدردی خود را نه تنها با امام شهید، بلکه با همه غمزدگان جهان، رنج دیدگان و تمامی کسانی که حقوق آنها به طور ناعادلانه پایمال شده است، ابراز کنند.
* ایران معاصر بمب دارد من اینگونه برای خود نتیجه گیری کردم که آری، ایران معاصر بمب دارد. این بمب، همان سیمای جامعه و همان نظام اجتماعی و معنوی است که ... من شب در میان انبوه مردم تهران حرکت میکردم. صدای طبلها و غریو شیپورها گوشم را پر کرده بودند. پرهای شترمرغ بر فراز من تکان میخوردند. در میان آتشها، چهره آیتالله خمینی به من مینگریست. میلیونها نفر که به خیابانها آمده بودند با همدیگر نفس میکشیدند و همزمان به شانه و قلب خود دست میکوبیدند. همه این صداها، ضربات و ریتمها، ضربات دایرهها و تپش میلیونها قلب، ارتعاش خاصی را به وجود میآوردند و کوههای پیرامون شهر و ستارههای آسمانی از آن میلرزیدند، آبهای دریاهای اطراف ایران موج میزدند و ملتها و کشورهای همسایه آن را میشنیدند. به نظرم آمد که این ارتعاش چهره جهان را دگرگون ساخته است. من سعادت دارم که بخشی از این جهان دگرگون یافته هستم. من در میان انبوه مسلمانان راه میرفتم و در همان حال با خدای خود راز و نیاز میکردم.»