بشر پیوسته در زندگی خویش در جستجوی یافتن الگوها و نمونه های کمال یافته ای است که پله های ترقی را در جنبه های مختلف ظاهری و معنوی طی کرده اند تا او نیز با تأسی به شیوه های زندگی و نوع عملکرد آنها بتواند به کمال مطلوبش نایل آید. در کتاب انسان ساز قرآن کریم، آیاتی به چشم می خورد که ویژگیها و اوصاف انسانهای نمونه را به اجتماع بشری معرفی می کند و در واقع، به مدح و ستایش صاحبان آن ویژگیها می پردازد.در همین راستا در این پست به معرفی 4 الگوی اخلاقی و اجتماعی از بانوان در قرآن کریم می پردازیم.
1. حواعلیها السلام جلوه ای از ادب در توبه
2. مادر موسی علیه السلام جلوه ایمان و تسلیم
3. ملکه سبأ نمونه هوش و درایت
4. دختران شعیب علیه السلام، نماد حیا و عفت
1. حواعلیها السلام جلوه ای از ادب در توبه
آنچه در حکایت آدم و حوّاعلیهما السلام جلوه ای ویژه دارد و می تواند برای همه مؤمنان درس آموز باشد، ادب توبه و انابه حواعلیها السلام به همراه همسرش آدم علیه السلام است. آنان بر خلاف ابلیس که با سرپیچی از فرمان الهی بر آدم علیه السلام سجده نکرد و سپس خطایش را با بیان "فَبِمَا اَغْوَیْتَنِی..."اعراف /16
2. مادر موسی علیه السلام جلوه ایمان و تسلیم
مادر حضرت موسی علیه السلام که به تصریح قرآن کریم، مورد وحی الهی (الهام) قرار گرفته و بر ایمان و آرامش قلبی او به امداد ربوبی تأکید شده، یکی از زنان نمونه قرآنی است که می تواند الگوی اطاعت و تسلیم در برابر فرمان الهی باشد.
حضرت موسی علیه السلام پا به عرصه هستی نهاد و با تولد خویش، دنیایی از دلشوره و نگرانی را در وجود مادر افکند؛ اما در این هنگام، یک الهام غیبی، آرامش و اطمینان قلبی را به او باز گرداند؛ الهامی که مشتمل بود بر:
الف. نوزادت را شیر ده: "أَنْ أَرْضِعیهِ" و چون بر جان او ترسیدی، وی را در دریا (نیل) بیفکن: " فَإِذا خِفْتِ عَلَیْهِ فَأَلْقیهِ فِی الْیَمِّ"؛
ب. ترس به دل راه مده و غمگین مباش: "وَ لا تَخافی وَ لا تَحْزَنی "؛
ج. ما طفل را به تو باز می گردانیم: "إِنَّا رَادُّوهُ إِلَیْکِ" و او را از رسولان و پیامبران قرار می دهیم: "وَ جاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلینَ".
3. ملکه سبأ نمونه هوش و درایت
بلقیس، نمونه قرآنی زنانی است که با تدبیر هوشمندانه و ژرف اندیشی، پیروی از آیین حق را انتخاب می کنند و زمینه هدایت و سعادت ملتی را فراهم می سازند.
وی ملکه سرزمین سبأ (یمن) بود و بر قومی مشرک و خورشید پرست حکمرانی می کرد؛ که با تهدید پادشاه بنی اسرائیل، حضرت سلیمان علیه السلام، رو به رو شد و حکومت و مملکت خویش را در خطر دید. از این رو، با اشراف و بزرگان دربار خویش به مشورت نشست و از آنان نظرخواهی نمود.
"قالُوا نَحْنُ أُولُوا قُوَّةٍ وَ أُولُوا بَأْسٍ شَدیدٍ وَ الْأَمْرُ إِلَیْکِ فَانْظُری ما ذا تَأْمُرینَ"؛(نمل 33) "[اشراف ]گفتند: ما دارای نیروی کافی و قدرت جنگی فراوان هستیم، ولی تصمیم نهایی با توست، بنگر که چه دستوری می دهی."
با این وجود، بلقیس جنگ را به صلاح ندید و بسیار حسابگرانه عمل کرد و گفت: "إِنِّی مُرْسِلَةٌ إِلَیْهِمْ بِهَدِیَّةٍ فَناظِرَةٌ بِمَ یَرْجِعُ الْمُرْسَلُونَ"؛(نمل /34) "هدیه گرانبهایی برای آنان می فرستم تا ببینم فرستادگان من چه خبر می آورند."
4. دختران شعیب علیه السلام، نماد حیا و عفت
در جریان هجرت حضرت موسی علیه السلام از مصر به سوی شهر مدین در ایام جوانی، قرآن کریم از دو دختری سخن می گوید که به خاطر سالخوردگی پدر پیرشان مجبور بودند خودشان گوسفندان را از آب چاه مدین سیراب کنند؛ اما تا زمانی که مردم در کنار چاه در حال آب دادن به چارپایانشان بودند، به سبب حیا و عفتی که در وجودشان قرار داشت، در گوشه ای به انتظار می ماندند؛ چنان که وقتی موسی علیه السلام به نزد آنان رفت و علت دوری گزیدن ایشان را جویا شد، در جواب گفتند: "لا نَسْقی حَتَّی یُصْدِرَ الرِّعاءُ"؛(قصص 23) "ما گوسفندان خود را سیراب نمی کنیم تا چوپانان همگی [حیوانات خود را آب دهند و] خارج شوند."