«بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ * اِنّا اَعطَیناکَ الکَوثَر * فَصَلِّ لِرَبِّکَ وانحَر * اِنَّ شانِئَکَ هُوَ الاَبتَر»
این نوشتار، مرکب از چهار بخش مهم است:
1. اثبات اینکه مناسبترین معنای کوثر حضرت زهرا(س) و نسل پاک او، و آن وجود گرامی از بارزترین و ملموسترین جلوههای اعجاز قرآن است.
2. طبق وعده قطعی قرآن، نسل آن حضرت - بر خلاف اندیشه شوم مخالفان - همواره رو به افزایش و مایه خیر و برکت در جامعه اسلامی بوده است.
3. نگاهی به فضایل حضرت فاطمه(س) و فرزندانش.
4. احترام به فرزندان حضرت زهرا(س) مشروط به این است که آنان خود را به گناه نیالایند و همیشه در احیای معارف اسلامی و تحقق منویات اجداد پاک و مطهرشان کوشیده و دنباله رو راستین خط فکری آنان باشند؛ و گرنه، نه تنها محترم نبوده؛ بلکه - طبق دستور قرآن و سنت - از جامعه اسلامی طرد خواهند شد.
حضرت زهرا(س) مصداق اتم سوره کوثر
ای فاطمه، ای عزیز داور
ای معنی جاودان کوثر
ای گنج هزار گونه گوهر
وی خوانده تو را خدای، کوثر
نسل تو، نگاهبان دین است
بر تاج تو، یازده نگین است
خداوند سبحان در این سوره، از اعطای کوثر به حضرت محمد(ص) سخن میگوید. بسیارى از مفسران قرآن، در تفسیر سوره کوثر، یکى از معانى کوثر را نسل پربرکت و ماندگار فاطمه(س) دانستهاند که علاوه بر امامان معصوم(ع)، شامل رهبران شایسته، علماى فرزانه و شخصیتهاى ممتاز از نسلِ پاکِ فاطمی میشود و در طول تاریخ، جوامع مختلف از آنها بهرهها بردهاند. سوره کوثر درباره حضرت زهرا(س) دو خبر غیبی بیان میکند که هر دو ملازم هم و از معجزات مهم کلام وحی هستند که در پاسداری از حریم فرهنگ قرآن نقش بزرگی ایفا کردهاند: 1. فراوانی و بقای نسل رسول الله(ص) از طریق فاطمه(س)؛
2. ابتر بودن نسل مخالفان پیامبر(ص) در مقابل نسل حضرت زهرا(س). به این سبب میتوان وجود مقدس حضرت زهرا(س) را یکی از بارزترین جلوههای اعجاز قرآن قلمداد کرد.
از منظر مفسران شیعی
گرچه برای کوثر، معانی مختلفی گفتهاند؛ از جمله اینکه «کوثر» حوضی معروف در رستاخیز یا سرای آخرت و یا نهر مشهوری در بهشت است یا به معنای شفاعت، قرآن، نبوت، خیر کثیر، خیر دنیا و آخرت و غیر اینهاست؛ اما قراین(1) نشان میدهد که «کوثر» بر وزن «فوعل» به مفهوم یک سرمایه ارزشمند و پایانناپذیر، یا خیر و برکت بسیار است، که از منظر مفسران معروف اسلامی میتواند، وجود حضرت فاطمه(س) و فرزندان آن گرامی، مصداق اتم کوثر باشد. برخی از نظریات مفسران را در این باره میخوانیم:
ـ شیخ طبرسی مشهورترین مفسر عالم تشیع در «مجمعالبیان» شأن نزول سوره کوثر را اینگونه آورده است: مفسّران از ابنعباس نقل کردهاند که سوره کوثر در باره عاص بن وائل سهمى نازل شده و این موقعى بود که رسول خدا(ص) از مسجد بیرون میآید که عاص؛ حضرت را در نزدیکى درِ بنیسهم دید و با آن گرامی، ملاقات و گفتگو کرد. این در حالى بود که عدّهاى از بزرگان قریش در مسجد نشسته بودند. چون عاص به جمع آنها پیوست، پرسیدند: «با کى صحبت میکردى؟» گفت: «با این ابتر. این ماجرا بعد از فوت عبد اللَّه، فرزند رسول خدا(ص) و خدیجه(س) بود و طبق رسم و عادت عربِ جاهلى، کسى را که پسر نداشت ابتر مینامیدند.» قریش هم در موقع مرگ عبداللَّه، آن بزرگوار را ابتر و صنبور نامیدند. (و صنبور به شخصى میگویند که برادر و فرزندى نداشته باشد). (2)
آنگاه «طبرسی» دربار? واژه «کوثر» مینویسد: برخی برآناند که کوثر به مفهوم خیر و نیکی بسیار است و برخی دیگر بر این باورند که به معنای زیادی و فراوانی نسل و فرزند است. این معنا در نسل پاک پیامبر(ص) و فرزندان فاطمه(س) آشکار شده است؛ به گونهای که امروزه، شمارش آنان امکانپذیر نیست و این برکت تا روز رستاخیز ادامه خواهد داشت. (3)
ـ شیخ ابوالفتوح رازی، مفسر بزرگ شیعی و از متکلمان امامیه در سده ششم هجری - که کهنترین و مشروحترین تفسیر شیعى به فارسى را در سالهاى 510 ـ 533 به جامعه قرآنی عرضه کرده است- بر این باور است که از مهمترین معانی کوثر، فرزندان پیامبر(ص) از نسل حضرت فاطمه(س) هستند. او در معنای سوره کوثر میگوید: «یعنى دل، تنگ مکن از آنچه تو را أبتر مىخوانند که ما تو را کثرتى دهیم در عقب و نسل و فرزندان، که بر زمین هیچ بقعهاى و خطهاى نماند و الا آنجا جماعتى از فرزندان تو باشند. نبینى که روز طفِّ کربلا که آن جماعت اهل البیت(ع) را بکشتند از فرزندان حسین(ع)، جز على اکبر- زین العابدین(ع) -(4) نماند. خداى تعالى تنها از نسل او، عالم را پرکرد. اکنون تو شکر کن خداى را و نماز بخوان و روز عید شتر بکش، که دشمنان و عَیّابان تو، ابتر و دنبال بریده خواهند بودن، تا از آنان که این گفتند، در جهان ایشان را و اعقاب ایشان را اثر نماند.» (5)
- علامه طباطبایى نیز مىفرماید: عبارات این سوره و قراین و دلالات آن روشن مىکند که مقصود از کوثر، فرزندان و ذریّههاى حضرت زهرا(س) است. و این سوره، یکى از معجزات قرآن در عرصه پیشگویى و آگاهیهاى غیبى است؛ زیرا اگر به دقت بنگریم متوجه خواهیم شد که هیچ نسلى به اندازه نسل فاطمه(ع) در طول تاریخ، اصیل، ریشهدار، ماندگار و فراوان نبوده است. با آن همه، مشکلاتى که برایشان پیش آوردند و اعمال فشار و اختناق و سرکوب که درباره فرزندان حضرت فاطمه به دست خلفاى ستمگر انجام شد، باز هم آمار فرزندان حضرت زهرا(س) از همه نسلهاى بشر در عالم بیشتر است. (6)
اینکه در آخر سوره فرمود: «إِنَّ شانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ» با در نظر گرفتن اینکه کلمه «ابتر» در ظاهر به معناى «اجاقکور» است و نیز با در نظر گرفتن اینکه جمله مذکور از باب قصر قلب است، چنین به دست مىآید که منظور از کوثر، تنها و تنها کثرت ذریهاى است که خداى تعالى به آن جناب ارزانى داشته، (و برکتى است که در نسل آن جناب قرار داده)، و یا مراد، هم خیر کثیر است و هم کثرت ذریه، چیزى که هست، کثرت ذریه، یکى از مصادیق خیر کثیر است. و اگر مراد، مسئله ذریه به استقلال و یا به طور ضمنى نبود، آوردن کلمه «انّ» در جمله «اِنَّ شانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ» فایدهاى نداشت؛ زیرا کلمه «انّ» علاوه بر تحقیق، تعلیل را هم مىرساند و معنا ندارد، بفرماید ما به تو حوض دادیم؛ زیرا بدگوى تو اجاقکور است و یا بىخبر است. (7)
و چون جمله «إِنَّا أَعْطَیْناکَ» در مقام منتنهادن است و با لفظ متکلم معالغیر آمده که بر عظمت دلالت مىکند و چون منظور از آن، خوشدلساختن رسول خدا(ص) است، مطلب را با واژه اعطا ـ که ظاهر در تملیک است ـ بیان کرد و فرمود: «ما به تو کوثر عطا کردیم» و این جمله از این دلالت خالى نیست که فرزندان فاطمه(س) ذریه رسول خدا(ص) هستند، و این خود یکى از خبرهاى غیبى قرآن کریم است؛ چون همانگونه که مىبینیم خداى تعالى بعد از درگذشت آن حضرت، برکتى در نسل آن جناب قرار داد، به طورى که در همه عالم، هیچ نسلى، معادل آن دیده نمىشود؛ آن هم با آن همه بلاها که بر سر ذریه آن جناب آوردند و گروه گروه از ایشان را کشتند. (8)
معنای «کوثر» از دیدگاه مفسران اهل سنت
- فخررازى، مفسر بزرگ اهلسنت نیز درباره یکى از معانى کوثر مىگوید: منظور از کوثر، فرزندان پیامبر(ص) (از طریق حضرت فاطمه(س)) است؛ زیرا این سوره در ردّ کسانى نازل شده است که پیامبر(ص) را به دلیل نداشتن فرزند، مورد طعن و شماتت قرار مىدادند؛ به این سبب معناى آیه، این است که خداوند براى تو فرزندان و نسلى عنایت مىکند که در طول تاریخ، جاویدان خواهند ماند. وقتى به تاریخ پرفراز و نشیب اسلام نگاه مىکنیم مىبینیم افراد زیادى از نسل خاتم انبیا(ص) به شهادت رسیدهاند؛ اما جهان، همچنان شاهد افزایش نسل پیامبر از طریق حضرت فاطمه(س) است. و چه تعداد از آنان از بزرگان و متفکران جهان بشریت هستند. کسانى همانند امام باقر، امام صادق ، امام کاظم، امام رضا(ع) و محمد نفس زکیه در میان آنان هستند. (9)
ـ سید محمود آلوسی بغدادی از مفسران نامدار اهل سنت، در تفسیر اجتهادی و عرفانی خود مینویسد: میتوان یکی از معانی کوثر را زیادی فرزندان رسول گرامی اسلام(ص) دانست؛ زیرا عیبجویی دشمنان به دلیلِ فقدان فرزند آن حضرت بوده است. او در معنای آیه میگوید: ای رسول ما! دشمن تو هر که باشد ابتر و دمبریده خواهد بود و نسل و یادش تداوم نخواهد داشت؛ امّا نسل و ذریه و یاد و نام و فضایل تو، توسط فرزندانت تا روز قیامت باقی خواهد ماند. (10)
ـ قاضى ناصرالدین عبدالله بن عمر بیضاوى از دیگر مفسران برجسته اهل سنت(11)، در تفسیر خود به نام أنوار التنزیل و أسرار التأویل که معروف به تفسیر بیضاوى است، به این معنای کوثر اشاره کرده و زیادیِ فرزندان و پیروان حضرت رسول(ص) را در شمار معانی کوثر ذکر کرده است. (12)
با توجه به سخنان فوق، پیام این سوره شریفه، خیلی روشن است که خداوند به پیامبرش نسل سرفرازی ارزانی خواهد فرمود که در طول قرون و اعصار به یادگار بمانند و همچنانکه در تاریخ مشاهده میکنیم با وجود اینکه چقدر از خاندان وحی و رسالت را برای دفاع از ارزشهای انسانی و اسلام به خاک و خون کشیدند و با این وصف جهان از نسل پیامبر(ص) آکنده است و در آسمان اسلام و جهان میدرخشند؛ در حالی که از دشمنان کینهتوز و بداندیش پیامبر(ص) همچون «امویان» کسی باقی نمانده است که شایسته نام بردن باشد.
همچنانکه مفسرین بزرگ گفتهاند آیه «إِنَّ شانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ» صریحترین قرینه است که مراد از کوثر، فاطمه زهرا(س) است؛ زیرا در مقابل ابتر، بهترین معنا برای کوثر فرزندان بیشمار است که در طول تاریخ، مصداق کامل خیر کثیرند که رسالت رسول(ص) از طریق فرزندان فاطمه و اوصیاء(ع) در جهان بشریت باقى مانده و خواهد ماند.
بسیجِ دشمن برای نابودی نسل کوثر
یعد از رحلت پیامبر گرامی اسلام(ص)، هنگامی که دخترش صدیقه طاهره(س)، سر در بستر شهادت نهاد، تنها دو پسر به نام «حسن» و «حسین» و دو دختر به نام «زینب» و «امکلثوم» از او به یادگار ماند. پس از مدتی هم رخداد غمبار عاشورا رخ داد و همه فرزندان حسین(ع)، جز امام چهارم و پنجم(ع) و از فرزندان امام «حسن»(ع) نیز - طبق برخی روایات - هفت تن و از «زینب» نیز دو فرزندش به شهادت و از دختر دیگر آن حضرت هم - طبق قول مشهور - فرزندی به یادگار نماند.
پس از حادثه دردناک و غمبار عاشورا، رخدادهای ناگوار دیگری پدید آمد و کشتارها و خونریزیها، از نسل پاک پیامبر ادامه یافت. رخداد سهمگین «حره» تا شهادت «زید شهید» و یارانش، و حادثه «فخ» تا تار و مار و آواره ساختن «علویان» یکی از پی دیگری به وقوع پیوست؛ اما با همه این جنایتها و سفاکیهای سیاهکاران اموی، نسل پاک و سرفراز پیامبر به حیات افتخارآفرین خویش ادامه داد.
پس از امویان نوبت به عباسیان رسید. آنان نیز در بیداد و شقاوت و پیکار بیرحمانه با فرزندان حضرت زهرای اطهر و تلاش در ریشهکن ساختن آنان، چیزی کم نگذاشتند. مبارزه آنها با خاندان وحی و رسالت به ظالمانهترین ابعاد و بدترین و بیرحمانهترین اشکال، به مدت دو قرن ادامه یافت. آنها جنایات هولناک خود را با شهادت حضرت عسکری(ع) به اوج رساندند؛ اما با همه شقاوتهای امویان و عباسیان، نسل پاک پیامبر(ص) از طریق حضرت فاطمه(س) رو به فزونی نهاد و بسان مشعل درخشانی نورافشانی کرد.
پس از عباسیان، «صلاحالدین ایوبی» و دار و دستهاش آمدند و آنان نیز در کشتار خاندان پیامبر و نابود ساختن راه و رسم شیعیان آنان، سیاست شوم امویان و عباسیان را پی گرفتند؛ برای نمونه در مغرب عربی به چنان کشتارهای دستهجمعی دست یازدیدند که انسان از شنیدن گزارش آن جنایتها در حق پیروان و بستگان اهلبیت(ع) به خود میلرزد؛ اما با همه این کشتارها خداوند در نسل پاک و سرفرازش بانوی برکت قرار داد و او را چشمهی جوشان خیر فراوان و برکات بسیار ساخت. (13)
آماری از فرزندان حضرت زهرا(س)
طبق همین نوید آسمانی قرآن، با یک نگرشی کوتاه متوجه میشویم که نسل پاک بانوی بانوان که همان نسل جاودانه پیامبر است در سراسر جهان حضور دارد و همه جا منتشر شده است.
به گواهی محققان، شمار این نسل سرفراز در عراق به یک میلیون نفر، در ایران به سه میلیون نفر، در مصر به حدود پنج میلیون، در مراکش و مغرب عربی به پنج میلیون نفر، در الجزایر و تونس و لیبی نیز همینگونه، در اردن، سوریه، لبنان، سودان، کشورهای خلیج و عربستان به میلیونها نفر، و در یمن، هند، پاکستان، افغانستان و جزائر اندونزی به حدود 02 میلیون انسان میرسد و کمتر کشور اسلامی است که در آن از این نسل سرفراز حضور نداشته باشد و امروزه شمار آنان بیش از چهل میلیون نفر است. و این، همان معجزه قرآن است که در ضمن الهام غیبی و وعدهای حتمی، خبر از الطاف خفیه خداوند به پیامبر(ص) و حضرت زهرا(س) داده است؛ البته اگر سرشماری دقیق و آمارگیری صحیح بینالمللی در سرتا سر گیتی انجام پذیرد، بیتردید شمار آنان از این هم افزونتر خواهد بود.
آری این شمار عظیم، همه از نسل سرفراز پیامبر(ص)، از طرف امیرمؤمنان(ع) و دخت فرزانه پیامبر فاطمه(س) است که در میان آنان، شخصیتهای برجستهای از رهبران بزرگ سیاسی، دانشمندان بزرگ، نویسندگان، زمامداران و وزیران، نوابغ و چهرههای برجسته در میدانهای گوناگون، وجود دارد. گفتنی است که اکثر این نسل جاودانه و ریشهدار، به این پیوند و خویشاوندی خود ارج نهاده و با آگاهی کامل بر آن میبالند و افتخار میکنند و تعداد اندکی هم توجهی به این راز شرافت و عظمت اجداد خود ندارند. (14)
فضایل فرزندان فاطمه(س)
در باره عظمت نسل پیامبر(ص) که از طریق حضرت فاطمه تداوم یافته است، روایات فراوانى به چشم مىخورد و علاوه بر وجود مقدس رسول خدا(ص) امامان معصوم نیز به فضایل نسل فاطمه(س) در مناسبتهاى مختلف پرداختهاند.
خداوند متعال به احترام رسول خدا(ص) و فاطمه زهرا(س) مقام ویژهاى براى فرزندان آن حضرت قرار داده است که از جمله آن تخصیص نصف خمس به سادات است. همچنین رسول خدا(ص) نسبت به اکرام فرزندان فاطمه فرمود: «أَکْرِمُوا أَوْلَادِی وَ حَسِّنُوا آدَابِی؛(16) فرزندان مرا گرامى بدارید و آداب و سنتهایم را خوب یاد بگیرید.» (17) و در روایتى دیگر فرمود: «أَحِبُّوا أَوْلَادِی الصَّالِحُونَ لِلَّهِ وَ الطَّالِحُونَ لِی؛(18) فرزندانم را دوست بدارید نیکان و صالحین را براى خدا و بدانشان نیز به خاطر من.»
درباره فضایل فرزندان حضرت فاطمه(س) روایات فراوانى وجود دارد که ما فقط به نقل چند روایت دیگر اکتفا مىکنیم:
- پیامبر اکرم(ص) فرمود: «مَنْ أَکْرَمَ أَوْلَادِی فَقَدْ أَکْرَمَنِی؛(19) هر کس فرزندان مرا اکرام کند، همانا که خودم را مورد تکریم قرار داده است و احترام فرزندانم همانند احترام من است.»
- آن حضرت در روایت دیگری فرمود : «حَقَّتْ شَفَاعَتِی لِمَنْ أَعَانَ ذُرِّیَّتِی بِیَدِهِ وَ لِسَانِهِ وَ مَالِهِ؛(20)شفاعت من، شایسته کسانی است که ذریه و فرزندانم را با دست و زبان و اموالش یاری کند.»
رسول اعظم اسلام(ص) در توضیح و تبیین آیه «قُل لا اَسَلُکُم عَلَیهِ اَجرًا اِلَّا المَوَدَّةَ فِى القُربى»؛(21) «اى پیامبر! بگو من هیچ پاداشى از شما درباره رسالت نمىخواهم، جز دوست داشتن اهلبیتم.» مىفرماید: «خداوند متعال ذریّه هر پیامبرى را از نسل و صلب خود او قرار داد؛ اما ذریّه مرا از صلب من و صلب على بن ابىطالب مقرر فرمود. در میان مردم، فرزندان هر دخترى را به پدرشان منتسب مىکنند؛ ولى فرزندان فاطمه(س) منسوب به من هستند.» (22)
- آن حضرت در روایت دیگری فرمود: «إِنَّ فَاطِمَةَ أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَحَرَّمَ اللَّهُ ذُرِّیَّتَهَا عَلَى النَّارِ؛(23) فاطمه پاکدامن است و خدا نیز آتش جهنم را بر فرزندان او حرام کرده است.»
- امام سجاد(ع) مىفرماید که در همان سالى که امام حسن(ع) به شهادت رسید، من کودک بودم و به دنبال عمویم امام حسن(ع) و پدرم امام حسین(ع) در کوچههاى مدینه مىرفتیم. جابر بن عبدالله انصارى و انس بن مالک انصارى در میان جمعى از مهاجر و انصار با آن بزرگوار برخورد کردند. جابر بىاختیار خود را به دست و پاى آن دو فرزند فاطمه(س) انداخت و غرق بوسه ساخت. مردى از بنى مروان به جابر اعتراض کرد که تو با این کهنسالى و مصاحبت پیامبر(ص) اینگونه عمل مىکنى؟! جابر گفت: «اگر آن اندازه که من از فضیلت و موقعیت آنان مىدانم تو نیز مىدانستى بر خاک قدمهایشان بوسه مىزدى! بعد از رفتن حَسَنین(ع)، جابر به جمع حاضر گفت که روزى نزد پیامبر(ص) سخن از عظمت این فرزندان فاطمه به میان آمد و رسولخدا(ص) فرمود: «خداوند بزرگ، وقتى که خواست مرا بیافریند، نطفه مرا در صلب پدرم آدم قرار داد و دائماً آن را از صلبى پاک به رحمى پاکیزه منتقل کرد تا نوح و ابراهیم و عبدالمطلب. هرگز از آلودگیهاى جاهلیت چیزى به من نرسید. در نهایت، آن نطفه دو بخش شد: یک قسمت در صلب عبدالله(پدرم) و قسمتى دیگر در صلب ابوطالب(عمویم) نهاده شد. از آن نطفه پاک و نورانى عبدالله، مرا به وجود آورد که خاتم پیامبرانم و از ابوطالب، على(ع) به وجود آمد که وصى آخرین پیامبر(ص) است. نطفه من و على جمع شدند و حسن و حسین پدید آمدند که آخرین سبط پیامبران هستند و خداوند، نسل مرا از آن دو (از طریق على و فاطمه(ع)) تداوم بخشید. از نسل حسین(ع) نیز در آخر الزمان مهدى(ع) بهپاخیزد که شهرها و سرزمینهاى کفار را فتح کند و زمین را بعد از آنکه از ظلم و جور پر شده است، از عدل و داد پر کند. حسن و حسین، پاک و مطهر و سرور جوانان اهل بهشتاند؛ خوشا به حال کسى که آن دو و پدر و مادرش را دوست بدارند و بَدا به حال کسى که با آنان دشمنى و کینهورزى کند.» (24)
مهمترین شرط احترام به سادات
آری مهمتر از احترام به سادات، شرطی است که امام رضا(ع) در ملاقات حسین بن خالد به او یاد آور شده و با بیان اهمیت دوستی واحترام به سادات، فرمود: «نگاه کردن به فرزندان و ذریّههاى ما عبادت است.» از امام سؤال شد: «اى پسر رسول خدا(ص)، آیا نگاه به امامان اهلبیت(ع) که از شما خانواده هستند، عبادت است یا نگاه به تمام کسانى که از نسل رسول خدا(ص) وجود آمدهاند؟! امام رضا(ع) در ادامه فرمود: «بَلِ النَّظَرُ إِلَى جَمِیعِ ذُرِّیَّةِ النَّبِیِّ(ص) عِبَادَةٌ مَا لَمْ یُفَارِقُوا مِنْهَاجَهُ وَ لَمْ یَتَلَوَّثُوا بِالْمَعَاصِی؛(25) بلکه نگاه به تمامى ذریّههاى پیامبر اکرم(ص) عبادت محسوب مىشود تا زمانى که خود را به گناه نیالایند و از راه پیامبر جدا نشوند.
-----------------------------------------------
(1) این قراین در کلمات مفسران خواهد آمد.
(2) مجمع البیان فی تفسیر القرآن، طبرسى فضل بن حسن طبرسی، انتشارات ناصر خسرو، تهران، 1372، ش ، ج10، ص836 در ذیل آیه.
(3) همان.
(4) و وجود مقدس امام محمد باقر(ع) که کودکی بیش نبود.
(5) رَوْضُ الجِنَان و رَوْحُ الجَنَان فی تفسیرالقرآن، ابوالفتوح حسین بن علىرازى، نشر بنیاد پژوهشهاى اسلامى آستان قدس رضوى، مشهد، 1408 ق، ج20، ص 428.
(6) المیزان فى تفسیر القرآن ، علامه سید محمد حسین طباطبایى، انتشارات اسلامى، قم، 1417 ق، ج 20، ص 371.
(7) همان، در تفسیر آیه.
(8) همان.
(9) القول الثالث: الکوثر أولاده قالوا: لأن هذه السورة إنما نزلت ردا على من عابه علیه السلام بعدم الأولاد، فالمعنى أنه یعطیه نسلا یبقون على مر الزمان، فانظر کم قتل من أهل البیت، ثم العالم ممتلئ منهم، و لم یبق من بنی أمیة فی الدنیا أحد یعبأ به، ثم انظر کم کان فیهم من الأکابر من العلماء کالباقر و الصادق و الکاظم و الرضا علیهم السلام و النفس الزکیة و أمثالهم القول (مفاتیح الغیب، تفسیر کبیر، فخر رازی، ، ج32، ص 313.)
(10) روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، آلوسى سید محمود، نشر دارالکتب العلمیه، بیروت، 1415 ق، ج15، ص 481 و 482.
(11) عبد الله بن عمر بن محمد بیضاوى شیرازى ، از دانشمندان و اساتید بزرگ آذربایجان و قاضى القضاة شیراز، وى در تبریز به سال 685 هجرى قمرى وفات کرد. وفات وى را 691 ق دانستهاند. وى در تبریز مدفون است.
(12) أنوار التنزیل و أسرار التأویل، عبد الله بن محمد بن على بیضاوى شیرازى، نشر دار احیاء التراث العربى، بیروت، 1418 ق، ج5، ص342.
(13) فاطمه الزهراء از ولادت تا شهادت، سید محمد کاظم قزوینی، نشرمرتضی، 1377ش، ص116.
(14) همان.
(15) الغیبة، شیخ طوسى، مؤسسه معارف اسلامى، قم، 1411 ق، ص 285و بحارالأنوار، علامه محمد باقرمجلسى، مؤسسة الوفاء، بیروت، 1404 ق، ج 53، ص 178، باب ما خرج من توقیعاته(ع).
(16) مستدرکالوسائل، میرزا حسین نورى، مؤسسه آل البیت(ع)، قم، 1408 ق، ج 12، ص 376، باب تأکد استحباب اصطناع المعروف الی العلویین و السادات.
(17) همان
(18) همان
(19) همان.
(20) همان.
(21) شورى/ 23.
(22) میزان الاعتدال، محمد بن احمد الذهبی، تحقیق: علی محمد البجاوی، 1382 ق، نشر دار المعرفة للطباعة والنشر، لبنان، ج 2، ص 586؛ مناقب آل ابى طالب(ع)، ابن شهرآشوب مازندرانى، مؤسسه انتشارات علامه، قم، 1379 ق، ج 3، ص 158.
(23) بحارالأنوار ،ج 43، ص20، باب مناقبها و فضائلها. البته در برخی روایات این سخن ادامه دارد که: وَ اللَّهِ مَا ذَلِکَ إِلَّا لِلْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ وَ وُلْدِ بَطْنِهَا خَاصَّة . (همان، ص23).
(24) امالى، شیخ طوسى، انتشارات دارالثقافة، قم، 1414 ق، ص 499، بحارالانوار، ج 37، ص 46.
(25) قَالَ النَّظَرُ إِلَى ذُرِّیَّتِنَا عِبَادَةٌ فَقِیلَ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ النَّظَرُ إِلَى الْأَئِمَّةِ مِنْکُمْ عِبَادَةٌ أَوِ النَّظَرُ إِلَى جَمِیعِ ذُرِّیَّةِ النَّبِیِّ(ص) قَالَ بَلِ النَّظَرُ إِلَى جَمِیعِ ذُرِّیَّةِ النَّبِیِّ(ص) عِبَادَةٌ مَا لَمْ یُفَارِقُوا مِنْهَاجَهُ وَ لَمْ یَتَلَوَّثُوا بِالْمَعَاصِی (عیون أخبار الرضا(ع)، ج2 ، 51، باب فیما جاء عن الرضا(ع) من الأخبار المجموعة).