مکه
 
 
 
نویسنده : مبین اردکان
تاریخ : شنبه 92/3/18
نظر

از آنجایی که مسأله مدیریت یکی از مسائل پراهمیت عصر حاضر می باشد، دانستن این نکته که مدیر شایسته جامعه اسلامی چه کسی است و باید چه ویژگی هایی داشته باشد، اهمیتی دو چندان پیدا کرده است و رعایت اهلیت در انتخاب افراد و واگذاری کارها، از مهمترین مسائل مدیریت جامعه اسلامی است.

به عبارتی فردی که قرار است مدیریت افراد جامعه را بر عهده بگیرد، باید شایستگی های لازم را جهت احراز آن مسئولیت دارا بوده و به اصطلاح اهلیت داشته باشد.

مطالعه ی آیات قرآن کریم و تأمل در سیره و شیوه رهبری و هدایت انبیاء الهی از آدم (علیه السلام) تا خاتم پیامبران حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) ما را به این نتیجه می رساند که سنت الهی چنین است که خداوند هیچ کس را جز بر اساس شایستگی ها و اهلیت های لازم، مسئولیتی نمی دهد و ما با الگوگیری از اصول و ویژگی هایی که قرآن کریم برای رهبر، و مدیر برشمرده است می توانیم مدیری توانمند برای جامعه ای شایسته انتخاب کنیم و به این ترتیب مسیر رشد و پیشرفت آن را هموار نماییم.

توانمندی در اجرای امور

یکی از ویژگی هایی که برای انتخاب مدیر شایسته یک جامعه اسلامی باید لحاظ شود، توانمندی اوست.

البته هر پست و مقامی قدرت و توان متفاوتی می طلبد، گاهی توانایی فکری و گاهی جسمی. اگر کار مدیر در رابطه با جنگ و نبرد است، ضرورت دارد که او نیز مانند بقیه سربازان در صحنه جنگ حضور داشته باشد که در این صورت توان جسمی، لازم است؛ اگر حوزه مدیریت وی، امور طرح و برنامه و شور و مشورت و امثال آن است، توان فکری بالایی لازم است.

قرآن کریم در این رابطه به توان جسمی و فکری طالوت اشاره کرده و می فرماید: «... إِنَّ اللّهَ اصْطَفَاهُ عَلَیْکُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِی الْعِلْمِ »؛ (بقره، 247) گفت: بى‏تردید خدا او را بر شما برگزیده و او را در دانش و نیروى بدنى فزونى بخشیده،...

بدیهی است که وقتی سخن از قدرت به میان می آید، تنها قدرت جسمانی مطرح نیست، بلکه مراد قدرت و قوت بر انجام مسئولیت است. لذا در این آیه به دو عنصر توان جسمی و علمی اشاره شده و با این وصف، طالوت بر جالوت ـ که دشمن بنی اسرائیل آن روزگار بوده ـ پیروز گردیده است. بنابراین اسلام به مدیری که توان جسمی و روحی مناسبی ندارد، روی خوش نشان نمی دهد.

فردی که قرار است در مقام مدیریت قوه مجریه کشور قرار گیرد باید آموزش ها و مهارت ها و صلاحیت های علمی لازم را کسب کرده باشد و گرنه مدیریت وی در واقع جلوس بر کرسی خیانت خواهد بود

تخصص و مهارت یک رکن اساسی در اداره قوه اجرایی کشور

تخصص، آگاهی و دانش، ویژگی مهمی است که باید در پرونده هر مدیر شایسته ای یافت شود.

فردی که قرار است در مقام مدیریت قوه مجریه کشور قرار گیرد باید آموزش ها و مهارت ها و صلاحیت های علمی لازم را کسب کرده باشد و گرنه مدیریت وی در واقع جلوس بر کرسی خیانت خواهد بود.

الگوی ما در این ویژگی حضرت آدم (علیه السلام) است؛ یعنی آنجا که خداوند برای اولین بار مدیری از نسل ما انسان ها برگزید که قبلا او را به دانش و آگاهی های لازم مجهز کرده و واقعیت هستی و رابطه خدا با مخلوقاتش را به وی آموخته بود.

آفرینش فرشتگان و خلقت نظام کیهانی در شش دوره و تقریر روزها در فصول چهارگانه و خلقت سایر موجودات با روح و بی روح در پهنه گیتی، مجموعه ی منسجمی را تشکیل داده است که می توان آنرا م?سسه منظمی نام نهاد.

اما برای اداره ی این مجموعه ی منسجم، نیاز به مدیری است که خلیفه خدا باشد! خداوند آن مدیر را آدم نام نهاد: «وَإِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلاَئِکَةِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الأَرْضِ خَلِیفَةً...» (بقره، 30) همانطور که نسل کنونی بشر با آفرینش آدم (علیه السلام) شروع شد، مسائل انسانی هم با خلقت وی آغاز گردید که مهمترین آنها تعلیم و تزکیه است؛ تعلیم وی با تعلیم اسماء شروع شد و تزکیه ی وی همان جهاد اکبر و مبارزه با شیطان بود: «وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء کُلَّهَا …»؛ (بقره، 31) خداوند تمامی اسماء (علم اسرار آفرینش) را به حضرت آدم (علیه السام) آموخت. خداوند همه حقایق جهان امکان را به آدم (علیه السلام) تعلیم داد و بعد، آن حقایق و معارف را در معرض همه ملائکه قرار داد و به آنان فرمود: «اگر از آنها آگاهید، گزارش دهید»

خلیفه خدا کسی است که به همه ی اسما و حقایق جهان عالم باشد.

بنابراین آن خلیفه با دانش و آگاهی های لازم به سوی حیات اجتماعی آمد و با آن پیشینه ی علمی توانست معلم و مسجود ملائکه قرار گیرد.

اگر یک مدیر دانش و تخصص نداشته باشد، برای مدیریت اهلیت ندارد. تفاوتی نمی کند که این آگاهی و تخصص را از راه علم به دست آورده است یا از راه تجربه.

حضرت یوسف

بنابراین افراد باید بر مبنای تخصص خود و ضرورت جامعه در مسیر پذیرش مدیریت قدم بردارند.

با تأملی بر داستان حضرت یوسف (علیه السلام) ظرافت این مطلب بیشتر مشخص می شود.

زمانی که حضرت یوسف (علیه السلام) را از زندان مصر آزاد کردند و به او پیشنهاد منصب نمودند وی مسئولیت کشاورزی و اقتصاد را از میان پست های دیگر پذیرفت. در این باره قرآن کریم می فرماید: «قَالَ اجْعَلْنِی عَلَى خَزَآئِنِ الأَرْضِ إِنِّی حَفِیظٌ عَلِیمٌ »؛ (یوسف، 55) [یوسف‏] گفت: «مرا بر خزانه‏هاى این سرزمین بگمار، که من نگهبانى دانا هستم.»

 

 منظور از خزائن زمین، بهره وری خوب و مناسب از زمین بوده است، به گونه ای که حضرت یوسف (علیه السلام) هفت سال پی در پی، گندم می کاشت و آن را با خوشه انبار می کرد بدون اینکه از کاه جدا کند و هنگامی که خشکسالی و قحطی فرا رسید، آن را به مرور از انبارها به مقدار حاجت بیرون آورد و مردم را از گرسنگی و هلاکت نجات داد.

تعبیر حضرت که می فرماید: «إنّی حَفیظٌ عَلیمٌ» دلیل بر اهمیت دانش و تخصص در کنار امانت است و نشان می دهد که پاکی و امانت به تنهایی برای پذیرش یک پست حساس اجتماعی کافی نیست، بلکه علاوه بر آن آگاهی و تخصص و مدیریت نیز لازم است.

قرآن کریم این نکته مدیریتی را در داستان یکی دیگر از پیامبران الهی نیز بیان می کند و علم و دانش را لازمه مدیریت هر اجتماعی می داند. آنجا که داستان «طالوت» را متذکر شده و یکی از معیارهای انتخاب وی را «علم و دانش» معرفی می کند: «إِنَّ اللّهَ اصْطَفَاهُ عَلَیْکُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِی الْعِلْمِ »؛ (بقره، 247) گفت: بى‏تردید خدا او را بر شما برگزیده و او را در دانش و نیروى بدنى فزونى بخشیده، ...

قرآن با رد معیار های باطل بنی اسرائیل برای رهبری، از «دانش و تخصص» به عنوان یکی از مهمترین شاخصه های رهبری و مدیریت جامعه تعبیر می نماید.

به خطر عمل کردن بدون علم و آگاهی در روایات بسیاری نیز مورد اشاره واقع شده است به گونه ای که آنرا یکی از موجبات فساد و انحطاط جامع می داند.

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می فرمایند: «مَن عمل غیر علمٍ کان ما یفسد اکثر ممّا یصلح»؛ (حر عاملی، 1403 ق، ج 18، ص12) کسی که بدون آگاهی و دانش کاری انجام دهد، فسادش بیشتر از صلاحش خواهد بود.

قرآن کریم با بیان اصول و ویژگی های اساسی رهبران و مدیران جامعه انسانی، برآیند مثبت چنین مدیریتی را در سیره ی انبیای الهی ذکر می نماید و ما نیز چنانکه به دنبال انتخاب مدیران شایسته و جامعه ای رشد یافته هستیم، باید همین اصول و شاخصه ها را مبنای عملمان قرار دهیم تا در بیابان مکتب های مدیریتی جدید، سرگردان نشویم

ما در جوامع گذشته و کنونی بسیار شاهد بوده ایم که خطر ناشی از عدم آگاهی و مدیریت، کمتر از خطرهای ناشی از خیانت نیست بلکه گاهی از آن هم بدتر و بیشتر است.

امام صادق (علیه السلام) در این باره فرموده اند: «العامل علی غیر بصیره کالسّائر علی غیرالطریق لایزیده سرعه السیر إلاّ بعداً» (حرعاملی، 1403 ق، ج18، ص12) انجام دهنده ای که به غیر از بصیرت و آگاهی حرکت نماید، مانند رونده ای که در بیراهه می رود و چنین شخصی سرعت حرکتش جز دوری بیشتر از مقصد، چیز دیگری نیست.

اگر بر خلاف سیره روش انبیای الهی و امامان معصوم علیهم السلام و شیوه مدیریت آنان مدیریت جامعه را در اختیار افرادی که فاقد آگاهی و تخصص لازم هستند، قرار دهیم، از مسیر درست فاصله ی بسیاری خواهیم گرفت.

 

خلاصه سخن اینکه

قرآن کریم با بیان اصول و ویژگی های اساسی رهبران و مدیران جامعه انسانی، برآیند مثبت چنین مدیریتی را در سیره ی انبیای الهی ذکر می نماید و ما نیز چنانکه به دنبال انتخاب مدیران شایسته و جامعه ای رشد یافته هستیم، باید همین اصول و شاخصه ها را مبنای عملمان قرار دهیم تا در بیابان مکتب های مدیریتی جدید، سرگردان نشویم.

منبع : تبیان