ظهور موفور السرور امام عصر عجل اللّه تعالى فرجه و تشکیل حکومت عدلآفرین او از آن جهت است که جامعه بشر به آرمان آفرینش خویش که گستردگى عدل و گرفتن داد هر مظلوم از ظالم و جلوگیرى از شکمبارگى زورگویان و گرسنگى مظلومان است، رسد که میثاق مأخوذ خداوند از عالمان راستین دین است.
مفاد " هُوَ اَلَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بالْهُدى? وَ دِینِ اَلْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى اَلدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ اَلْمُشْرِکُونَ " (1) وعده تخلف ناپذیر الهى است؛ یعنى دین مرضىّ او بر همه ادیان فائق مىشود و ظفرمندانه بر عالم و آدم فروغ توحید مىافکند، به گونهاى که فرزندان آدم دینى جز دین واحد نداشته باشند؛ همان دینى که پسند او باشد و چنین دینى جز اسلام نیست: وَ رَضِیتُ لَکُمُ اَلْإِسْلا?مَ دِیناً. (2) این وعده حتمى و قطعى، هنگامى محقق مىگردد که ولىّ اللّه الاعظم عجل اللّه تعالى فرجه ظهور و تجلى کند.
آن روز که یکتاپرستى و توحید، سراسر گیتى را فرا مىگیرد و طومار شرک برچیده مىگردد، هر معبودى جز او به آتش چیرگى حق بر باطل مىسوزد و نابود مىگردد:
انّه لم یجى تأویل هذه الایة (3) و لو قد قام قائمنا بعده سیرى من یدرکه ما یکون من تأویل هذه الآیة و لیبلغنّ دین محمد صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ما بلغ اللّیل حتى لا یکون شرک [مشرک] على ظهر الأرض، کما قال اللّه (4)؛ فلا یبقى فی الأرض معبود دون اللّه (عزّ و جلّ) من صنم و وثن و غیره، إلاّ وقعت فیه نار فاحترق.(5)
آنچه آلهه پنداشته مىشدند و ارباب متفرق بودند، خواه بتهایى چوبى و سنگى یا غیر آنها، فرجامشان جز نابودى نخواهد بود. و بدینسان حق بر تمام عالم حاکمیتى مطلق مىیابد، به گونهاى که هیچ معاند لجوج و منکر عنودى نمىماند، مگر در برابر تیغ عقل تسلیم مىشود؛ یا با زبان شمشیر با او سخن گفته مىشود، به طورى که نه یاراى مقاومت و نه توان ایستادگى در برابر حق را داشته باشند، از اینروست که دیگر زمینهاى براى تقیّه نمىماند و سخن نورانى صادق آل محمّد صلّى اللّه علیه و آله و سلّم در تطبیق «سدّ ذوالقرنین» بر تقیه ناظر به قبل از ظهور حضرت ولىّ عصر عجل اللّه تعالى فرجه است: عن المفضل قال: سألت الصادق علیه السّلام عن قوله: أَجْعَلْ بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَهُمْ رَدْماً (6) قال علیه السّلام: «التقیة» . فَمَا اِسْط?اعُوا أَنْ یَظْهَرُوهُ وَ مَا اِسْتَط?اعُوا لَهُ نَقْباً (7) قال علیه السّلام: مَا اسْتَطَاعُوا لَهُ نَقْباً إِذَا عُمِلَ بِالتَّقِیَّةِ لَمْ یَقْدِرُوا فِی ذَلِکَ عَلَى حِیلَةٍ وَ هُوَ الْحِصْنُ الْحَصِینُ وَ صَارَ بَیْنَکَ وَ بَیْنَ أَعْدَاءِ اللَّهِ سَدّاً لَا یَسْتَطِیعُونَ لَهُ نَقْباً. (8)
اما با ظهور آن حضرت هر یأجوج صفت و هر مأجوج وصف یا ساکن و یا ساکت مىگردد و جایى براى سدّسازى با تقیه نیست.
نیز آن حضرت وعده الهى را که سبب برچیده شدن آن سدّ مىشود، بر قیام آخرین حجت الهى عجل اللّه تعالى فرجه و روز ظهور او تطبیق فرموده است؛ همان روزى که در آن از دشمنان خدا انتقام گرفته مىشود: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِهِ فَإِذا جاءَ وَعْدُ رَبِّی جَعَلَهُ دَکَّاءَ (9) قال علیه السّلام: رَفَعَ التَّقِیَّةَ عِنْدَ قِیَامِ الْقَائِمِ فَیَنْتَقِمُ مِنْ أَعْدَاءِ اللَّه. (10)
آنچه آلهه پنداشته مىشدند و ارباب متفرق بودند، خواه بتهایى چوبى و سنگى یا غیر آنها، فرجامشان جز نابودى نخواهد بود. و بدینسان حق بر تمام عالم حاکمیتى مطلق مىیابد، به گونهاى که هیچ معاند لجوج و منکر عنودى نمىماند، مگر در برابر تیغ عقل تسلیم مىشود؛ یا با زبان شمشیر با او سخن گفته مىشود، به طورى که نه یاراى مقاومت و نه توان ایستادگى در برابر حق را داشته باشند، از اینروست که دیگر زمینهاى براى تقیّه نمىماند
با برپایى حکومت عدل و حق به دست آخرین حجت خدا عجل اللّه تعالى فرجه نهتنها پایانى بر شرک و بتپرستى بلکه پایانى بر تجملها و تشریفات زائدى است که نهتنها راهگشاى سعادت بشرى نیست، رهزن اوست؛ به ویژه تشریفات و تجملاتى که راه عقل بشر را از فهم عمیق دین و عمل برطبق آن به بیراهه ظاهرگرایى منحرف مىسازد، چرا که سعادت بشر در گرو دیندارى است و تقویت دیندارى، در خوب فهمیدن و درست عمل کردن و خوب حمایت کردن از دین است؛ نه تشریفاتى چون تذهیب و نوشتن متن وحى به آب طلا یا تزیین و تذهیب تجملاتى مساجد که فقهاى کرام به حرمت یا کراهت آن فتوا دادهاند، آنگونه که وجود مبارک امام صادق علیه السّلام فرمان الهى خُذُوا م?ا آتَیْن?اکُمْ بِقُوَّةٍ (11) را اخذ با قدرت فهم عقلى، ایمان قلبى و عمل بدنى معرفى مىکند: عن إسحاق بن عمّار و یونس قالا: سَأَلْنَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السّلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تعالى: خُذُوا م?ا آتَیْن?اکُمْ بِقُوَّةٍ أقوّة فِی الْأَبْدَانِ أَوْ قُوَّةٌ فِی الْقَلْبِ؟ قال علیه السّلام: فِیهِمَا جَمِیعاً. (12) بر همین اساس است که وجود مبارک ولىّ عصر عجل اللّه تعالى فرجه براى اقامه عدل جهانى که در گرو احیاى معارف الهى و تقویت عقل و ایمان بشر است، بر این تشریفات زائد خط بطلان خواهد کشید.
عدل افشانى آن وجود مبارک در سخنان نورانى اهل بیت وحى و عصمت به ویژه کلام گهربار حضرت سید الشهداء، حسین بن على علیهما السّلام چنین آمده است: لَوْ لَمْ یَبْقَ مِنَ الدُّنْیَا إِلَّا یَوْمٌ وَاحِدٌ لَطَوَّلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ ذَلِکَ الْیَوْمَ حَتَّى یَخْرُجَ رَجُلٌ مِنْ وُلْدِی یَمْلَ?ُهَا عَدْلًا وَ قِسْطاً کَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً کَذَلِکَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص یَقُولُ. (13)
از این حدیث نورانى برمىآید که ظهور موفور السرور امام عصر عجل اللّه تعالى فرجه و تشکیل حکومت عدلآفرین او از آن جهت است که جامعه بشر به آرمان آفرینش خویش که گستردگى عدل و گرفتن داد هر مظلوم از ظالم و جلوگیرى از شکمبارگى زورگویان و گرسنگى مظلومان است، رسد که میثاق مأخوذ خداوند از عالمان راستین دین است.
پی نوشت:
1) . سوره توبه، آیه33؛ سوره صف، آیه 9.
2) . سوره مائده، آیه 3.
3) . وَ ق?اتِلُوهُمْ . . . وَ یَکُونَ اَلدِّینُ کُلُّهُ لِلّ?هِ (سوره انفال، آیه 39) .
4) . تفسیر العیاشى، ج 2، ص 56
5) . کمال الدین، ج 1، ص 447 - 448.
6) . سوره کهف، آیه 95.
7) . سوره کهف، آیه 97.
8) . تفسیر العیاشى، ج 2، ص 351.
9) . سوره کهف، آیه 98.
10) . بحار الانوار، ج 12، ص 207.
11) . سوره بقره، آیه 63 و 93؛ سوره اعراف، آیه 171.
12) . المحاسن، ج 1 ، ص 407.
13) . کمال الدین، ج1، ص434 - 435.