پس از یک ماه روزه داری و پشت سر نهادن شبهای قدر ، چهره ماه فطر کم کم نمایان خواهد شد و عید فطر سرآغازی برای مومنین است تا مسیری مملو از آزمون های الهی را پشت سر نهند.
هر کسی روز عید خود را به گونه ای می گذراند ، یکی با شادی ، یکی با عبادات ، یکی با صله رحم ، یکی با تفرج و تفریح و ...
برخى از مردم عید را به معنى نشاط و شادى ظاهرى دانسته و با پوشیدن لباس هاى نو و رنگارنگ و با تدارک غذاهاى متنوع و شیرینى و شربت و گفتن و خندیدن و سیاحت و تفرج بی محتوا خود را سرگرم می کنند. در حالى که عارفان با بصیرت و اولیاء خاص الهى با چشم دل به عید نگریسته و زوایاى معنوى آن را جستجو می کنند. بخشى از کوشش هاى مردان الهى در ایام عید بعد اجتماعى دارد که در حل مشکلات برادران دینى، رسیدگى به نیازمندان و محرومان و گرفتاران، شاد و مسرور ساختن برادران و خواهران دینى، کمک به مستضعفان فکرى جامعه و اهتمام به مسائل عمومى و مبتلا به مسلمانان جلوه می کند .
راستی شما لحظات معنوی عید فطر را چگونه می گذرانید؟
از برجسته ترین و به یاد ماندنی ترین ساعات روز عید فطر لحظاتى است که منتظران راستین ظهور حضرت ولى عصر(عج) آرزوى دیدار آن حضرت را کرده و در فراقش با دلى مملو از امید اشک حسرت می ریزند.
آنان به یاد سخن حضرت باقر علیه السلام می افتند که فرمود: «ما مِن یَومِ عَیدٍ لِلمُسلِمینَ اَضحَىً وَلا فِطرٍ اِلا و هُوَ یُجَدِّدُ الله لآلِ مُحَمَّدٍ(ع) فِیهِ حُزناً قالَ قُلتُ وَ لِمَ ذلِک قالَ اِنَّهُم یَرَونَ حَقَّهُم فى اَیدى غَیرِهِم؛(تهذیب الاحکام، ج 3، ص 289) هیچ عید فطر و قربان نیست که با آمدن آن غم و اندوه آل محمد(ص) تجدید شود راوى گفت: چرا در روز عید غمگین می شوند؟ امام فرمود: زیرا آنان حق خود را در دست دیگران می بینند و از این که افراد غیر شایسته بر جایگاه رهبرى امت قرار دارد و امام راستین هنوز ظهور نکرده است:
که حکومت عادلانه و سایه پر از عدل و داد خود را بر مردم بگستراند، غمگین و ناراحتند. به همین جهت یکى از رایج ترین اعمال این روز که اولیاء خدا و عارفان واصل به آن اهتمام خاص دارند زمزمه دعاى ندبه در روز فطر است که دردمندانه و عاشقانه با امام زمان(ع) نجوا مىکنند: «هل الیک یا بن احمد سبیلٌ فتلقى... متى ترانا و نراک و قد نشرت لواء النّصرترى... .»
این ابیات مولوى تا حدودى بیانگر راز دل ندبه خوانان عید فطر است که به مولاى خویش عرضه می دارند:
در هوایت بی قرارم روز و شب
سر ز پایت بر ندارم روز و شب
اى مهار عاشقان در دست تو
در میان این قطارم روز و شب
تا که بگشایم به قندت روزهام
تا قیامت روزه دارم روز و شب
چون ز خوان فضل روزه بشکنم
عید باشد روزگارم روز و شب
جان روز و جان شب اى جان تو
انتظارم، انتظارم روز و شب
تا بهسالى نیستم موقوف عید
با مه تو عید دارم روز و شب
زآن شبى که وعده کردى روز وصل
روز و شب را مىشمارم روز و شب
بس که کشت مهر جانم تشنه است
ز ابر دیده اشک بارم روز و شب