قطعا هر کسی اسراری دارد که باید از دیگران پنهان کند. و اگر غیر از این کند اشتباه کرده است. کسانی که سفره ی دلشان را برای دیگران باز می کنند و سیر تا پیاز را تعریف می کنند حرمت و اعتبار خودشان را پایین می آورند.
هر چه مردم از مشکلات و نابسامانیهای زندگی مان کمتر بدانند، آبرو و عزت بیشتری نزدشان خواهیم داشت. حتی به نیت مشاوره هم نباید جایی که برای غیر از شخص مشاور، برای افراد دیگر هم شنود دارد اسرارمان را بگوییم. وقتی می خواهیم با دیگران درد دل کنیم باید حواسمان باشد که داریم برای شخص مخاطب دو امکان را فراهم می کنیم یکی اینکه بعدها از آن اسرار بر علیه مان استفاده کند. دیگر اینکه اسرارمان را برای دیگران بازگو کند. البته مخفی کردن، فقط مخصوص اسرار سر به مهر نیست بلکه برخی چیزهای معمولی را نیز بهتر است بی دلیل بازگو نکنیم.
در حدیثی بسیار گرانبها معصوم علیه السلام درباره ی چیزهایی که بهتر است از دیگران پوشیده نگه داریم فرموده اند: «استر ذهبک و ذهابک و مذهبک عن أخیک» (التحفه السنیه؛ 330 و برخی دیگر) مالت، رفت و آمدت و اعتقادت را از برادرت (برادر دینی، دیگران) بپوشان.
مال و اموال خودتان را به رخ مردم نکشید بلکه سعی کنید راجع به این چیزها سخن کوتاه کنید. راه و مشیتان (معاشرتها و رفت و آمدها، بلکه رفاقتهایتان) را هم از مردم بپوشانید. گاهی محبتهایی که بین دو دوست یا برخی از اقوام با هم اوج گرفته، با حسادتها و حتی حسرتهای دیگران از بین می رود. مردم بیش از هر چیزی به جلب محبت دیگران اهمیت می دهند و نسبت به روابط عاطفی و موفق دیگران حساسیت نشان می دهند. لذا اگر خواهان پایداری یک رابطه هستید آن را اصطلاحا تو چشم و تابلو نکنید. همچنین بسیاری از اعتقادات و افکارمان را نیز طبق این کلام حکیمانه باید مخفی کنیم. چه بسا مطرح کردن اعتقادات که منجر به جدل و کدورت خاطر و ایجاد فاصله بین مسلمین می شود.
نکته :البته دروغ گفتن و دغلکاری برای حفظ اسرار، نه لازم است و نه صحیح . وظیفه ی ما این نیست که به هر قیمتی مخفی کاری کنیم ،همین که خودمان بی جهت همه چیز را تعریف نکنیم کافی است.
*با فضولها چه کنیم؟
متاسفانه حفظ اسرار فقط به خویشتن داری نیست بلکه باید شهامت ایستادگی در برابر کسانی که عادت کرده اند در کار و زندگی دیگران کنجکاوی کنند، هم داشته باشیم. اگر بخواهیم در برخورد با شخص کنجکاو نه بی احترامی کنیم و نه اسرارمان را فاش کنیم باید یاد بگیریم چگونه سربسته یا با کنایه صحبت کنیم. یا چگونه از سکوت به شکلی زیرکانه بهره ببریم.
اما اگر سوالاتی که از ما می شود مربوط به شخص دیگری است باید پاسخ گویی را به خود شخص محول کنیم تا خودش هر چه صلاح می داند بگوید. در هر حال اسرار دیگران نزد ما امانت است و ما حق نداریم آنها را فاش کنیم. حتی جا دارد به صراحت از پاسخگویی عذر خواهی کنیم.
همچنین یکی از راههای مقابله با کنجکاویهای بیجای دیگران پیشگیری است. یعنی باید از انجام اقداماتی که حس کنجکاوی اطرافیان را بر می انگیزد پرهیز کرد. کسی که مشکوک عمل می کند و به قضاوت و فکر مردم اهمیت نمی دهد خودش را در مظان اتهام قرار می دهد. اینجا دیگر پاسخگویی بیشتر به نفع خود اوست.
والدین که حق دارند از وضعیت زندگی فرزندانشان باخبر شوند. به هیچ عنوان دلسوزیها و کنجکاویهای خیرخواهانه والدین، فضولی محسوب نمی شود. فرزندان باید در این موارد نهایت احترام والدین را حفظ کنند و برای رفع نگرانی ایشان تلاش کنند
شکی نیست که کنجکاوی در زندگی خصوصی دیگران، هم به لحاظ اخلاقی زشت است و هم به لحاظ شرعی، با حکم «ولا تجسسوا» محکوم به گناه است. در هر حال بی احترامی را توصیه نمی کنیم اما اگر هم شخص کنجکاو دلخور شود تقصیر خود اوست و این چیز ها نباید باعث انفعال ما شود. البته در خصوص خویشتن داری و رازداری هم مثل خیلی چیزهای دیگر، کج فهمی و سوء استفاده و خلط مباحث وجود دارد. هر چیزی راز نیست و از هر کسی مخفی کردن درست نیست. گاهی وقتها دیگران حق دارند از ما پاسخ بخواهند چون منافع و حقوق خودشان با مسئله ی ما درگیر شده است. گاهی به دلایل دیگری این حق را پیدا کرده اند مثل والدین که حق دارند از وضعیت زندگی فرزندانشان باخبر شوند. به هیچ عنوان دلسوزیها و کنجکاویهای خیرخواهانه والدین، فضولی محسوب نمی شود. فرزندان باید در این موارد نهایت احترام والدین را حفظ کنند و برای رفع نگرانی ایشان تلاش کنند.
همچنین خیلی از مسائل عادی که در عرف، مردم معمولا راجع به آنها با هم سخن می گویند و از هم پنهان نمی کنند، هم دلیلی برای مخفی کاری ندارند. کسانی که همه ی ریز و درشت زندگیشان را همچون راز مخفی نگه می دارند، نگاهی بدبینانه دارند. جالب اینجاست که اغلب همین ها خودشان جزء کنجکاو ترین ها هستند.