یکی از مفاهیمی که اغلب اوقات ذهنمان را درگیر خودش می کند، واقعیت بهشت و جهنم است .
بهشت و جهنم چیست؟
بهشت و جهنم کجاست ؟
و سئوالاتی از این قبیل...
در مجموع می توان بیان قرآن کریم را درباره دوزخ و بهشت، چنین دسته بندی کرد:
1- بهشت و جهنم موجود است.
2- نه تنها در قیامت، بلکه هم اکنون نیز موجودند.
3- نه تنها بهشت و جهنم هم اکنون موجودند، بلکه به انسان نزدیکند.
4- نه تنها نزدیکند، بلکه از چیزهای دیگر به انسان نزدیکترند.
5- نه تنها به انسان از چیزهای دیگر نزدیکترند بلکه از رگ گردن او نیز نزدیکترند.
6- حقیقت انسان را بهشت و جهنم تشکیل می دهد و هم اکنون انسان در جهنم یا در بهشت به سر می برد.
البته همه این مراحل حق است، اما بسیاری از مردم در مرحله اول به سر می برند. برخی، گذشته از طی مرحله اول، به مرحله دوم می رسند. چون توده مردم چنین فکر می کنند که بهشت و جهنم در قیامت، یافت می شود، در حالی که از بیان نورانی امام رضا (علیه السلام) کاملا برمی آید که:
«از ما نیست یعنی آن فضیلت برتر را ندارد کسی که بگوید بهشت و جهنم هم اکنون مخلوق نیست، بلکه بهشت و جهنم هم اکنون مخلوقند»
قرآن کریم درباره تک تک مراحل یاد شده گاهی به صورت «شاهد بازاری» و گاهی به صورت «پرده نشین» سخنی دارد؛ گاهی می فرماید بهشت «أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِینَ » یا جهنم و آتش «أُعِدَّتْ لِلْکَافِرِینَ »؛ یعنی بهشت و جهنم نه تنها هم اکنون موجود است، بلکه هم اکنون آماده است. گاهی از این مرحله بی پرده تر می گوید: «و ازلفت الجنة للمتقین» بهشت برای مردان پرهیزکار آماده است.
گاهی ظریف تر از این می گوید: «وَأُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِینَ غَیْرَ بَعِیدٍ » نه تنها آماده شده و نزدیک است، بلکه تاکید کرده و چنین فرمود که بهشت گذشته از همه اوصاف قرب آمیز خود، دارای وصف دیگری است که دور نیست و گاهی هم به عنوان شاهد بازاری می فرماید:
«فَأَمَّا إِن کَانَ مِنَ الْمُقَرَّبِینَ فَرَوْحٌ وَرَیْحَانٌ وَجَنَّةُ نَعِیمٍ » (آیات 88 و 87 سوره واقعه)
خود م?من مقرب، روح و ریحان و بهشت نعیم است نه اینکه برای او روح و ریحان هست؛ چنانکه در مورد م?منان آمده: «هم درجات» خود آنان درجات هستند، نه اینکه برای آنان درجاتی است.
امام صادق (علیه السلام) خطاب به اهل ولایت فرمود:
«شما اهل بهشتید، اکنون نیز در بهشت هستید. چون معتقد به ولایت اهل بیت (علیهم السلام) هستید؛ پس، دعا کنید که از بهشت بیرون نروید» .
مرحوم صدوق نقل می کند که پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم به امیرالم?منین (سلام الله علیه) فرمود:
«یا علی! انا مدینة الحکمة و هی الجنة و انت یا علی بابها» ؛ من شهر حکمتم و حکمت بهشت است و تو ای علی، در این بهشتی.
پس «جنة الحکمة» و «جنة الولایة» اکنون نیز موجود است، و حیکم الهی و ولی الله هم اکنون در بهشتند.
درباره اهل جهنم نیز همین گونه می فرماید:
«وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِیطَةٌ بِالْکَافِرِینَ» (کافرون / 54) جهنم، محیط بر کفار است. این مشتق «محیطة» حقیقت در «متلبس بالفعل» است. بنابراین، جهنمی ها هم اکنون در جهنم هستند.
تعبیر لطیف قرآن کریم این است:
«فَلْیَدْعُ نَادِیَه سَنَدْعُ الزَّبَانِیَةَ » (علق 17/ 18) آن شخص تبهکار، اعضای انجمن خود را بخواند، ما هم آتش را می خوانیم. «زبانیه» آتش جهنم در حقیقت همان مجلس بزم و محفل میگساری و نامحرم بینی، ندا کننده است، به طوری که نادیه امروز همان زبانیه فرداست! فردا ظهور می کند نه آنکه حادث گردد.
بنابراین، همان گونه که توحید، بهشت و جهنم در چند بخش در قرآن کریم ارائه شده، اخلاق نیز چنین است. عبادات در سفیدرو کردن و روسفید شدن انسان سهم موثری دارد؛ در این زمینه قرآن می فرماید:
«برخی در قیامت روسفید و سفیدرو و عده ای دیگر روسیاه و سیاه رو هستند.»
در روایتی از امام صادق(علیهالسلام) آمده است که وقتی حضرت آدم(علیه السلام) به سراغ درخت ممنوع رفت و چیزی را خورد که نباید بخورد، در اثر آن، لکه سیاهی در صورتش پیدا شد، اما پس از چندین نماز، این لکه سیاه به تدریج زایل شد ائمه(علیهم السلام) با این تشبیه معقول به محسوس به ما آموختند که خطیئه و گناه، مایه سیه رویی و روسیاهی در قیامت است و نماز سهم موثری در تبدیل روسیاهی به روسفیدی دارد.
مهمترین عضو ظاهری انسان صورت اوست، به همین جهت، انسان هنگامی که شرمنده می شود، صورتش عرق می کند و سرخ می شود؛ نه دست و پای او، ارتباط ویژه ای بین صورت و جان آدمی وجود دارد، حیا نیز در چشم ظهور خاصی دارد. در اسلام، دستور داده شده است که حتی صورت حیوان را نزنید! در قیامت، ممکن است همه بدن انسان تبه کار سیاه باشد ولی قرآن فقط از سیاهی صورت او خبر می دهد. قرآن نمی فرماید: عده ای در قیامت، سیاه پوست محشور می شوند، بلکه می فرماید: سیاه روی محشور می شوند. به این ترتیب می بینیم ذات اقدس الهی، مسائل اخلاقی را به این برمی گرداند که باطن اخلاق بد، جهنم است و حقیقت اخلاق خوب، بهشت است.