مکه
 
 
 
نویسنده : مبین اردکان
تاریخ : جمعه 92/7/26
نظر

در کتاب " زرقاوی، نسل دوم القاعده"، فؤاد حسین جزئیات طرح بیست ساله القاعده را توضیح می‌دهد که شامل هفت مرحله است. وی تاکید می کند از 2016 تا 2020 سازمان القاعده پیش بینی می کند که جنگ فراگیری با کافران داشته باشد و این موجب می شود تا سازمان القاعده پای به مرحله هفتم و آخر یعنی پیروزی نهایی در سال 2020 میلادی بگذارد و در نتیجه کافران را شکست دهد و خلافت القاعده را پایه ریزی کند.


از زمان آغاز انتفاضه های عربی قبل از دو سال و نیم، جنبش سلفی جهادی بین المللی توسعه گسترش چشمگیری یافته و در همه کشورهای عربی نفوذ کرده است که آخرین آنها در کشورهای همچون لیبی و سوریه و صحرای سیناء و تونس بود.

در حالی که ناآرامی های جاری در جهان عرب بسیاری را غافلگیر کرد، اما سازمان القاعده که به مدت بیست سال برای طرح استراتژیک خود فعالیت هایش را آغاز کرده بود، این نتایج و ناآرامی ها برایش امری بسیار قابل پیش بینی و منتظره بود. چراکه سازمان القاعده پیشاپیش طرحی استراتژیک را برای مدت 20 سال برای خود طراحی کرده بود که در سال 2005 میلادی افشا شد و اگر تاکنون این طرح با اندکی تغییر و تحولات به اجرا گذاشته شده، به لطف وجود و حمایت نیروهای خارجی و تلاش و پشتکار خود جهادی ها بوده است.  
 
در کتاب " زرقاوی، نسل دوم القاعده"، فواد حسین جزئیات طرح بیست ساله القاعده را توضیح می دهد که شامل هفت مرحله است. وی تاکید می کند که در 2013 مرحله پنجم طرح القاعده شروع می شود. در زیر چگونگی کار و برنامه القاعده در این مراحل روشن می شود:

مرحله نخست: مرحله بیداری از 2000 تا 2003. هدف از حملات یازدهم سپتامبر 2001 تحریک ایالات متحده برای راه اندازی جنگ علیه جهان اسلام  و در نتیجه هشداری برای مسلمانان بود و القاعده امیدوار بود که از طریق این حملات پیامش را به گوش جهانیان برساند.

هنگامی که نویسنده این کتاب مطالعات میدانی خود را در فوریه گذشته در تونس انجام می داد، مشاهده کرد که برخی از اعضای جماعت جهادی معروف به "انصار الشریعة" چنین احساسی را داشته و آن را به دیگران نیز القا می کردند و یکی از آنان در این خصوص به فواد حسین می گوید که بسیاری را با این فرهنگ آشنا کرده اند و در ادامه افزوده بود: اگرچه در این راه برخی از یاران خود را از دست دادیم، اما اعضای جدیدی گرفتیم.

مرحله دوم: باز کردن چشم ها یا به خود آمدن، از 2003 تا 2006 . در این دوره القاعده سعی می کرد، خود را از یک جنبش به نهاد بزرگتری تبدیل کند. براساس استراتژی القاعده، این سازمان پایگاه های خود را در کشورهای عربی گسترش داد و عراق را به عنوان مرکزی برای تربیت و تهیه کادرها و نیروهایش برای آینده انتخاب کرد.

 

اسامه بن لادن

دلایلی وجود دارد که نشان می دهد، القاعده در این مرحله موفقیت هایی داشته است. گروه "التوحید و الجهاد" به عنوان شاخه سازمان القاعده در عراق و در سال 2004 تشکیل شد، تا پس از آن و دو سال بعد  گروهی از زندانیان فراری یمن سازمان القاعده در یمن را تشکیل دهند که بعد به عنوان سازمان القاعده در شبه جزیره عربی تبدیل شد و در سال 2009 میلادی با شاخه سعودی این سازمان در عربستان ادغام شد.

اوایل سال 2007 میلادی سازمان جهادی سلفی "جماعت سلفی برای دعوت و مبارزه" که مرکز آن در الجزایر قرار داشت، به کانون جذب سلفی های جهادی تبدیل شد و متعهد به بیعت با "اسامه بن لادن"، رهبر وقت سازمان القاعده شد و اسم جنبش خود را به "القاعده فی کشورهای مغرب اسلامی" تغییر داد.

مرحله سوم: مرحله خیزش و ایستادن روی پا بین سال های 2007 تا 2010. در این مرحله تمرکز روی کشورهای شرق عربی و به طور خاص سوریه بود، اما حملاتی نیز به اسرائیل و ترکیه و اردن شد که بسیار ناکام بودند. در این راستا حملات موشکی به سرزمین های اشغالی – اسرائیل – صورت گرفت که خسارات زیادی به دنبال نداشت و حماس نیز اقدامات سرکوبگرانه ای را علیه جهادی ها در غزه انجام داد. در اردن قضیه جنبش سلفی های جهادی با استقبال اردنی ها مواجه نشد و تعدادی از رهبران و سران این جنبش بعد از انفجاری که در مراسم جشنی در عمان در سال 2005 رخ داد، زندانی شدند. در همین اثنا بود که یگ گروه تروریستی که علیه نظام بشار اسد اجیر شده بودند، مهار شدند.

مرحله چهارم: احیای مجدد جنبش و بازیابی قدرت گذشته برای ایجاد تغییر، از سال 2010 تا 2013 میلادی. سازمان القاعده در این مرحله انتظار داشت که نظام های عربی دیکتاتوری سقوط کند و اقدامات تروریستی علیه اقتصاد آمریکا انجام دهد.

با وجود اینکه سازمان القاعده در این برهه زمانی موفقیت هایی به دست آورد، اما در انتفاضه هایی که نظام های تونس و قاهره و صنعاء و طرابلس را ساقط کردند و آنچه باعث جنگ در سوریه شد، سلفی های جهادی هیچ نقشی بازی نکردند. اما توانستند از ناآرامی ها نهایت استفاده را ببرند.

از طریق برنامه "دعوت و فراخوانی" که سازمان القاعده در کشورهایی که درب های خود را به روی جماعت های سلفی جهادی گشوده بودند، گروه های وابسته به این سازمان از جمله جنبش "انصار الشریعة" در شمال آفریقا توانستند، پیام ها و پایگاه های خود را در این کشورها گسترش دهند و سازمان های جهادی را به جنبش های اجتماعی تغییر دهند.

جنبش های جهادی در این دوره نشان دادند که از شکست های خود در عراق درس گرفته اند. در مناطق جنگی مثل سوریه این گروه ها تلاش کردند تا از طریق ارائه خدمات اجتماعی حمایت هایی برای خود جلب و جای پایی در میان مردم باز کنند. همچنین تلاش کردند، از خشونت علیه اهل سنت دوری کنند و به جای آن اهداف خود را روی نیروهای نظامی و امنیتی و علیه مسلمانان دیگر غیر از اهل سنت متمرکز کنند.

در حالی که جنبش های سلفی جهادی جهانی در یک مرحله گیر کرده بودند، اما اوایل سال 2013 میلادی جبهه ای را در سوریه گشودند و توانستند از طریق آن به پایگاهی لجستیکی در جنوب ترکیه دست یابند که عملیات آنها را در سوریه از جنوب ترکیه تسهیل می کرد. سازمان القاعده همچنین توانست در شمال صحرای سیناء نیروهای جهادی خود را مستقر کند تا علیه اسرائیل دست به عملیات هایی تروریستی بزنند. این درحالی است که سازمان القاعده در عراق فعالیت های خود را از سر گرفته و روابط محکم و عمیق خویش با سلفی های اردن را هم چنان حفظ می کند. از این رو جنبش سلفی جهادی برای مراحل آینده خود را به خوبی آماده و مهیا کرد.

 
اسامه بن لادن


مرحله پنجم: مرحله اعلام امارت از 2013 تا 2016. سازمان القاعده امید دارد، در این فاصله زمانی یعنی از سال 2013 تا 2016 میلادی امارتی اسلامی یا خلافتی برای خود ایجاد کند و براین باور است که این امر در سایه عقب نشینی نفوذ غرب در دنیای اسلام و ضعف اسرئیل امکان پذیر است و در عمل نیز مشاهده می شود، افول و کاهش نفوذ آمریکا و غرب در منطقه و عدم حضور آن در حوادث مصر و سوریه موجب شده تا سازمان القاعده امور را آنطور که خود می خواهد، پیش ببرد. با این حال آمریکا حضور نظامی خود را در منطقه، در کنار رابطه با کشورهای عربی حفظ می کند و با توجه به عدم ثبات در منطقه، اسرائیل نیز تلاش کرده است، تا توانمندی و برتری های نظامی خود را افزایش دهد.

مرحله ششم: رویارویی فراگیر، از 2016 تا 2020 . با فرا رسیدن این برهه و این مرحله سازمان القاعده پیش بینی می کند که جنگ فراگیری با کافران داشته باشد و این موجب می شود تا سازمان القاعده پای به مرحله هفتم و آخر یعنی پیروزی نهایی در سال 2020 میلادی بگذارد و در نتیجه کافران را شکست دهد و خلافت القاعده را پایه ریزی کند.

به نظر می رسد، این دو مرحله آخر به دلیل وجود موانع باقی مانده بر سر راه سازمان القاعده، تا حدی رویایی باشد، آن هم به دو دلیل: اولا درست است که غرب از مشکلات اقتصادی رنج می برد و نفوذ آن در منطقه کاهش می یابد، اما آن طور که القاعده انتظار دارد و پیش بینی می کند، این بحران، بحرانی نیست که موجودیت اروپا را به خطر بیاندازد. این درحالی است که به نظر نمی رسد، اسرائیل نیز با چنین بحرانی روبه رو شود. دوم اینکه سابقه جهادی ها در حکومت و زمامداری بسیار ضعیف است و شکست آنها در عراق و لیبی و یمن و سومالی و افغانستان دلیل این مدعی است، آن هم به خاطر اجرای وحشیانه احکام و تعارض احکام آنها با عرف ها و عادات اجتماعی مردمان مناطق مختلف جهان عربی و همین موجب می شود که پیش بینی کرد، اهالی مناطقی که القاعده می خواهد، در آن مناطق  امارت های خود را بنا کنند، از جمله در سوریه آنها را پس زنند.

از این رو بعید است که جهادی ها بتوانند در پایان موفقیت نهایی خود را محقق و امارتی بنا کنند که بر سرنوشت مسلمانان حاکم باشد، اما این را هم باید در نظر داشت که القاعده به این زودی ها از عرصه منطقه ای حذف نخواهد شد و با اینکه استراتژی آنها در مراحل اخیر، به دور از تحقق و عملی شدن است، اما القاعده و حضور آن در منطقه بخشی از واقعیت های حاکم است و احتمال بسیاری وجود دارد که در دهه های آینده در برابر موانعی که پیش روی آن ایجاد خواهد شد، مقاومت کند و بر تحقق اهداف خود پافشاری کند.

منبع: مشرق نیوز