مکه
 
 
 
نویسنده : مبین اردکان
تاریخ : یکشنبه 92/9/3
نظر

اینکه بازیگری با شلوار نیم-بگ و پوتین روی فرش قرمز ظاهر می شود چه معنایی دارد؟ آیا این بازیگر می خواسته از این حضور در جهت ادای دین به چپی های دهه پنجاه استفاده کند؟ خوب اگر هدف این بوده به جای کمربند هم فانوسقه می بست که تناسب بهتری به پوشش اش بدهد. اینکه بازیگری با پوشش «دلقک» فیلم «جاده» فلینی روی فرش قرمز می ایستد چه معنایی دارد؟


حضور یک فیلم ایرانی در جشنواره ای غیرایرانی و به خصوص جشنواره اروپایی ماجرای جدیدی نیست؛ سالهاست بسیاری از آثاری که به دلایل مختلف در داخل کشور دیده نمی شوند شانس دیده شدن را به دست اندرکاران جشنواره هایی در آن سوی دنیا که علاقه زیادی به شناخت ایران معاصر دارند می دهند و در این مسیر جوایزی هم به فیلمهای ایرانی تعلق می گیرد.

اما یک نکته مهم که در همه این سالها چنان که باید به آن توجه نشده نحوه حضور عوامل فیلمهای ایرانی بر روی فرش قرمز جشنواره های آن ور آبی است. ایران کشوری است اسلامی که در اماکن عمومی داخل آن حدی استاندارد از حجاب اسلامی می بایست رعایت شود اما آیا عوامل یک فیلم ایرانی که در آن سوی آب اکران شده در نقطه ای غیر از ایران هم ملزم به رعایت پوشش اسلامی هستند؟ در این باره نقد و نظر متفاوت است و مخالفان و موافقان هر کدام دلایل منطقی خود را دارند.
اما پرسش امروز ما نه بحث بر سر رعایت پوشش اسلامی که اصلا رعایت استانداردی از پوشش در این جشنواره هاست. اشتباه نکنید؛ منظورم طرح این سوال نیست که آیا یک بازیگر زن ایرانی در جشنواره ای اروپایی باید مانتو و روسری تنش کند یا بلوز و شلوار بپوشد. نه! بحث بر سر این است که نمایندگان کشوری مانند ایران حتی اگر به واسطه یک فیلم ناشناخته از ایران به جشنواره ای رفته باشند باز هم نه با نام شخصی خودشان که به نام بازیگر ایرانی شناخته می شوند. تعارف که نداریم؛ به دلیل مراودات پایین در بازار سینمای جهان بزرگترین بازیگران ما را هم به زحمت در آن سوی آبها می شناسند و در این میان تنها این نام «ایران» است که در این حضورها برجستگی خاصی پیدا می کند.
پس زن یا مرد هنرمندی که نماینده ایران در جشنواره ای اروپایی است باید قبل از هر چیز نمادی باشد از فرهنگ ایرانی. این نماد بودن هم در اولین نگاه به واسطه پوشش ظاهری آدمیان است که رخ می دهد. نه فقط بزرگان دین و علم که حتی امثال جناب رضا مثقالی(!) هم در بیانات خویش از این فرموده سعدی که«نه همین لباس زیباست نشان آدمیت» بارها بهره گرفته اند و می گیرند اما اتفاقا به نظر می رسد در روزگار پست مدرن به اندازه سرشت زیبا به پوششی زیبا و استاندارد هم نیازمندیم. این زیبایی هم نه به کیفیت اعلای پارچه ای است که لباسمان از آن دوخته شده نه به برندی که بر لباسمان الصاق شده و نه حتی به قیمتی که در واقعیت یا رویا(!) برای خرید لباس داده ایم. همه چیز برمی گردد به عنصری به نام تناسب که اگر در پوشش رعایت نشود گران ترین لباسها و معتبرترین برندها هم به کار نمی آیند.
ادای دین به چپی های دهه پنجاه!
اخیرا یک فیلم ایرانی به نام «گس» جایزه بهترین بازیگران نوظهور را از جشنواره ای به نام «رم» دریافت کرد؛ جشنواره ای که یک سینماگر مهاجر ایرانی به نام امیر نادری در هیات داوران آن حضور داشت. اینکه آیا حضور «گس» در این جشنواره به واسطه حضور امیر نادری بود یا نه را نمی دانیم. اینکه جایزه ای که این فیلم گرفته چقدر اعتبار دارد را هم کارشناسان امور جشنواره ای و از جمله کسی مانند امیر اسفندیاری(!) باید تعیین کند. اما ورای این جایزه، کیفیت پوشش بازیگران این فیلم که دسته جمعی روی فرش قرمز رفته و عکس یادگاری گرفته بودند است که بیش از پیش در کانون توجه قرار دارد چراکه به جز یکی دو مورد بقیه با پوششی کاملا نامتناسب روی فرش قرمز رفته بودند.
بازیگران «گس» در اختتامیه جشنواره فیلم رم/عکسها: کافه سینما
مراسم فرش قرمز، «شب هالووین» نیست که هر چه دهشتناکتر ظاهر شویم، پیشروتر قلمداد شویم. این مراسم «سیزده به در» هم نیست که هر چه پوششمان راحتتر باشد، لذت بیشتری از همراهی با جمع ببریم. این خوب نیست که یک بازیگر ایرانی هنوز نداند چه لباسی را کجا باید بپوشد. 
اینکه بازیگری با شلوار نیم-بگ و پوتین روی فرش قرمز ظاهر می شود چه معنایی دارد؟ آیا این بازیگر می خواسته از این حضور در جهت ادای دین به چپی های دهه پنجاه استفاده کند؟ خوب اگر هدف این بوده به جای کمربند هم فانوسقه می بست که تناسب بهتری به پوشش اش بدهد.
اینکه بازیگری با پوشش «دلقک» فیلم «جاده» فلینی روی فرش قرمز می ایستد چه معنایی دارد؟ 
اینکه یک بازیگر فرش قرمز را با مجلس عروسی اقوام اشتباه گرفته و یک لباس ماکسی را به عنوان پایه پوشش خود استفاده می کند چه معنایی دارد؟ عجیب تر اینکه این دوست لباس ماکسی خود را با کُتی اسپرت سِت کرده!
هدف از انتخاب یونیوفورمی زیپ دار به عنوان لباس غالب بازیگری دیگر چه معنایی داشته؟ لباسی که زیپی سراسری دارد به کار شرکت در همایشهای رسمی نمی آید. از این لباس می شد در یک نشست دوستانه استفاده کرد نه روی فرش قرمز.
فیگور به سبک میدان آزادی!
فارغ از عدم تناسب پوشش، فیگورهای بازیگران «گس» روی فرش قرمز هم به شدت تصنعی به نظر می رسد. چرا؟ بازیگران هر کاری که بلد نباشند فیگور گرفتن در برابر دوربین را که خوب بلدند. پس چرا حالت ایستادن اغلب بازیگران، فیگورهای عکاسان میدان آزادی(!) را متبادر می کند؟
به نظر می رسد مشکل اصلی این دوستان فارغ از نداشتن مشاوری که در زمینه پوشش به آنها آگاهی دهد ذوق زده شدن از قرارگیری در برابر لنز دوربین عکاسان یک جشنواره اروپایی است. دوستان آن قدر هیجان زده شده بودند که به جای تکیه بر ساده ترین اصل موردنیاز در زمان ورود استرس به روح که ایجاد تعادل ذهنی و تفکر درباره شرایط است سعی کرده اند با رفتارهایی به شدت اگزجره فریاد بزنند:«توروخدا! ما را تماشا کنید!»

آفرین به محمدرضا غفاری
عیبها را گفتیم بد نیست به اندازه یک خط، حُسن پوشش گروه بازیگران را هم بگوییم؛ محمدرضا غفاری نه سعی کرده بود لباس عجیب و غریب بپوشد و نه سعی کرده بود با پوشش اش به کسی ادای دین کند. او معقول ترین و در عین حال متناسب ترین پوشش این جمع را داشت و با فیگورهایی کاملا طبیعی زیباتر از بقیه به چشم آمد. شبکه ایران