اصل کلّی و قاعده ی شک ناپذیر و محکم در دین اسلام همان است که خداوند متعال بیان فرموده که:
« أَلَّا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى
وَأَن لَّیْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَى
وَأَنَّ سَعْیَهُ سَوْفَ یُرَى
ثُمَّ یُجْزَاهُ الْجَزَاء الْأَوْفَى (نجم/38-41) هیچ کس بار گناه دیگرى را بر دوش نمى گیرد. و اینکه براى انسان بهره اى جز سعى و کوشش او نیست. و اینکه تلاش او به زودى دیده مى شود. سپس به او جزاى کافى داده خواهد شد.»
طبق براهین عقلی و صریح آیات قرآن کریم شکّی در این نیست که خداوند متعال عادل است؛ پس محال است کسی را به خاطر کاری که نکرده است مجازات کند؛ لذا عذاب، فقط در مقابل گناه اختیاری است و بس.
حوادث و اتفاقات در این عالم بر اساس علت و معلول صورت می گیرد؛ بنابراین هر حادثه ای و از جمله تولد فرزندان و تکوین آن ها، نیز روحیات و آثارشان، بر اساس علت های خاص خود است و خداوند نیز بر اساس همان چیزی که علت ها اقتضا دارد، به موجودات فیض می بخشد. پس اگر فرزندی در خلقت جسمانی یا روحی دارای نقص است، مربوط به علت های آن است.
بنابراینتأثیر کارهای پدر و مادر بر فرزندان، یکی از آثار وضعی و تکوینی اعمال آنها است و اگر به خداوند نسبت داده میشود، به خاطر آن است که تمام آثار تکوینی و خواص علت و معلول به او منسوب است و به هیچ وجه ظلم و ستمی از ناحیه خداوند بر کسی نخواهد شد.
به قول شاعر همواره «گندم از گندم بروید جو ز جو » بر این اساس از زمین خوب و حاصل خیز گیاه خوب می روید و در زمین نامرغوب گیاه نامرغوب رشد می کند. « وَالْبَلَدُ الطَّیِّبُ یَخْرُجُ نَبَاتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَالَّذِی خَبُثَ لاَ یَخْرُجُ إِلاَّ نَکِدًا کَذَلِکَ نُصَرِّفُ الآیَاتِ لِقَوْمٍ یَشْکُرُونَ» (اعراف/58)
جهان آفرینش، جهان تأثیر و تأثر است و به ویژه پدیده ها از علل حقیقی و اعدادی خود تأثیر می پذیرند. پدر و مادر نیز از علل اعدادی و شرایط پیدایش فرزندان هستند که بدین دلیل رفتار آنها در پیش از تولد کودک و انعقاد نطفه و در حین آن و در دوران بارداری و تولد و پس از آن بر کودک تأثیر دارد. اما آیا این مطلب به این معنی است که از کودک سلب اختیار می شود؟
مسلما چنین نیست. همه این تأثیرها به طور اقتضایی و زمینه ساز است, نه به صورت علت تامه و حتمی که نافی اختیار باشد.
در مورد انسان نیز چنین است؛ پدر و مادر نسبت به بچّه مثل زمین هستند نسبت به درخت؛ لذا اگر والدین کسی شرابخوار و حرامخوار و اهل معصیت و ... باشند یا برعکس، اهل عبادت و علم و زهد و تقوا باشند یقینا در وجود بچّه ای که از آنان متولد می شود نیز م?ثر خواهد بود. امّا تفاوتی هست بین انسان و درخت؛ انسان یک موجود مختار است؛ لذا می تواند با اختیار خود روند امور را تغییر دهد؛ به همین علّت تأثیر کارهای خوب یا بد پدر و مادر و دیگران در وجود او تامّ نیست؛ یعنی تأثیر کار دیگران اختیار او را سلب نمی کند؛ ولی به هر حال راه رشد و ترقّی او را تا حدودی هموارتر یا ناهموارتر می کند؛ و تا حدودی مانع از این می شود که این شخص به همه ی کمالاتی که لایقش بود نائل گردد یا بر عکس باعث می شود که این شخص راحت تر به کمالات خود دست یابد.
آیا تأثیر عمل پدر بر فرزند با عدل الهی سازگار است؟
همان گونه که بیان شد این ها نتیجه طبیعی اعمال و بر اساس قانون علیت است. اگر این شخص تمام تلاش اختیاری خود را انجام دهد ولی به خاطر اعمال دیگران (چه والدین و چه افراد دیگر) نتواند به کمال لایق خود برسد؛ شخص او مقصّر نیست؛ ولی در مقابل، آن کسانی که با اعمالشان مانع از رشد این شخص شده اند مقصّرند؛ لذا عدل الهی ایجاب می کند که حق این شخص را از آن افراد بستاند؛ و طبق روایات اهل بیت(علیهم السلام) در چنین مواردی یا گناهان چنین کسی را بر دوش آن افراد می گذارند یا ثواب آنها را به این شخص منتقل می کنند؛ یا اگر با این دو روش حق این شخص ادا نشد ، خداوند متعال او را از فضل خود برخوردار می کند.
بنابراین، عدل خدا اجازه نمی دهد که کسی حتی ذرّه ای هم از حق خود محروم بماند. همچنین اگر کار والدین و دیگران باعث شده که این شخص راحت تر در مسیر عبودیت قرار گیرد، والدین او یا هرکسی که در رشد او نقش داشته است؛ از ثواب این شخص بهره می برند؛ بدون آن که از ثواب این شخص چیزی کاسته شود.
گناه اثر وضعی دارد که خواه ناخواه تأثیر خود را میگذارد. کیفر قانونی نیست تا کسی بگوید پدر ظلم کرده، چرا فرزند باید کیفر ببیند؟! به عبارت دیگر: رابطه عمل و عکسالعمل چنین امری را اقتضا میکند. البته در مقام تکلیف بر انسانها، آن چیزها هم لحاظ میشود، یعنی هر انسانی بر اساس تواناییها و استعدادهای ویژه ای که دارد (که بعضاً از پدران به ارث رسیده) تکلیف میشود و خداوند بر اساس عدل با آنها رفتار خواهد نمود و چه بسا اگر از نقص های جسمی باشد ، به نوعی جبران شود. در هر حال باید بدانیم که زندگی در این جهان خلاصه نمی شود و ادامه این زندگی که زندگی برتر است ، جهان آخرت می باشد.
از طرف دیگر نباید چنین بیندیشیم که هرگاه صدمه و مصیبتی بر یک فرد یا یک گروه وارد شد، حتماً مکافات اعمال آنها است، زیرا مصائب این جهان فلسفههای دیگری هم دارد. آن چه معتقد هستیم، این است که در این جهان حوادث با هم ارتباط دارند و اعمال یک انسان به گونه های مختلف ظاهر می شود و آثار خود را بر فرزندان و گاهی بر محیط و موجودات دیگر نیز بر جای می گذارد.