درحالی که برخی روشنفکران و اوپوزسیون خارج از کشور سعی می کنند وقوع انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 را به دلایلی غیر از حراست از دین و مذهب نسبت دهند، بررسی بدون غرض این رویداد بزرگ حتی نظر غربی ها را نیز درخصوص دلایل انقلاب ایران تغییر داده است.
انقلاب ها که در فرهنگ نامه های سیاسی به معنای سرنگونی یک نظام اجتماعی فرسوده و جایگزین کردن آن با نظامی نو و مترقی تعریف شده اند، به عنوان مهم ترین تحولات اجتماعی و سیاسی جوامع، همواره در طول تاریخ مورد توجه جامعه شناسان، سیاستمداران و نظریه پردازان بوده و از زوایای مختلف مورد بررسی قرارگرفته اند. با نگاهی به تاریخ معاصر و صده های گذشته می توان اشکال گوناگونی از این پدیده ی اجتماعی را در کشور ها ی مختلف مشاهده نمود که بسته به نوع آن در نهایت منجر به دگرگونی بنیادین ساختارهای سیاسی، اجتماعی و یا اقتصادی جوامع شده است. نکته ی قابل توجه این جاست که انقلاب ها صرف نظر از زمان وقوع و مکان شکل گیری دارای وجوه مشترکی می باشند که به دنبال ایجاد شرایط عینی یا وضع انقلابی و شرایط ذهنی تحقق می پذیرند. به زیر کشیدن نظام اقتصادی موجود و ایجاد نظامی نوین، کارآمد و مطلوب مردمی که ریشه ی آن را باید در فقر، تبعیض و فساد مالی گسترده ی دستگاه حاکم جستجو کرد یکی از اصلی ترین اهداف انقلاب هاست ؛ موضوعی که تا پیش از وقوع انقلاب اسلامی ایران به زعم بسیاری از نظریه پردازان انقلاب ، یکی از اصلی ترین دلایل انقلاب ها به شمار می رفت. اما به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی ایران و ویژگی ها و آثار خاص آن موجب شد تا نظریه پردازان تحلیل جدید و متفاوتی از علل بروز این پدیده ی اجتماعی در کشورمان ارائه دهند تا جایی که " تد اسکاچپول " بعد از بررسی انقلاب ایران ضمن اصلاح نظریه ی خود در خصوص انقلاب ها چنین می گوید :«ریشه ی کلیه ی انقلاب ها را باید در اقتصاد جستجو کرد اما این قاعده یک استثنا دارد و آن انقلاب اسلامی ایران است که ریشه های آن فرهنگی است.» حقیقتی که بررسی و تحلیل وقایع تاریخی ایران در دو قرن اخیر به ویژه دوران مشروطیت و از ابتدای حکومت پهلوی تا زمان پیروزی انقلاب اسلامی موید آن می باشد.
با نگاهی به گذشته به روشنی می توان دریافت که منشآ اصلی انقلاب ایران بر خلاف سایر انقلاب ها در دین و فرهنگ نهفته است و اگرچه بسیاری در هم ردیف قرار دادن انقلاب اسلامی ایران با سایر انقلاب های جهان پافشاری کرده اند، اما بدون شک نمی توان این تحول بزرگ تاریخی را بدون در نظر گرفتن ویژگی ها ی خاص آن به درستی تفسیر کرد. تعریف اقتصادی از انقلاب ایران نشانگر ناآگاهی و عدم شناخت حقایق تاریخی، مذهبی و فرهنگی ملت ایران می باشد. اما آنچه که موجب می شود انقلاب ایران را بیش از هرچیز انقلابی فرهنگی و مذهبی بدانیم موضوعی است که به روشنی می توان از بازخوانی پرونده ی تحولات و وقایع دوران انقلاب و سالهای پیش از آن دریافت. در این خصوص نباید تاثیر حضور و سلطه ی استعماری انگلیس و آمریکا و نقش آفرینی آنان در وقایع تلخ قرن معاصر در جهت ضربه زدن به هویت تاریخی، فرهنگی و مذهبی ملت ایران را به فراموشی بسپاریم که با حرکت آگاهانه ی توده های مردم در کنار رهبری منسجم روحانیت ناکام ماند و به پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی و قطع دست سلطه گر استعمار گران منجر شد. یاد آوری شعار های میلیون ها تظاهر کننده ای که یکصدا خواهان استقرار نظام جمهوری اسلامی و نفی سلطه ی شرق و غرب بر کشور بودند گویای این حقیقت است که اصلی ترین موتور محرکه ی حرکت های مردمی در راهپیمایی های عظیم و قیام تاریخی بهمن 57، نه بحث اقتصاد و دغدغه ی نان ، بلکه عزم جدی در پایان بخشیدن به فساد گسترده و رو به رشد هیئت حاکمه و رهایی از نفوذ و سلطه ی فرهنگی و اجتماعی غرب به ویژه آمریکا بود؛ چرا که رژیم دست نشانده ی پهلوی از چند دهه پیش از وقوع انقلاب اسلامی در تلاشی همه جانبه سعی داشت تا با بیرون کشیدن علقه های مذهبی از رگ های جامعه و تزریق فرهنگ غربی به آن علاوه بر سست کردن و از میان برداشتن ریشه های مذهبی مردم به تضعیف جایگاه روحانیت بپردازد. بدون تردید پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن سال 57 نشانگر خواست و اراده ی ملت در دگرگونی همه جانبه ی شرایط سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جامعه می باشد؛ همان گونه که مشارکت و حضور طیف های گوناگون فکری و عقیدتی در راه پیمایی ها و مبارزات مسلحانه بر ضد رژیم پهلوی از نارضایتی تمامی گروه ها و مبارزان سیاسی از اوضاع و شرایط حاکم بر ایران آن روز ها حکایت می کند؛ اما در نهایت می بینیم آنچه که انقلاب اسلامی ایران را به پیروزی رساند، اراده ی اکثریت ملتی بود که نه سودای برپایی نظامی بر پایه ی اقتصاد مارکسیستی را در سر داشتند ونه پیرو فرق و اندیشه های گوناگونی بودند که در اوضاع آشفته ی اجتماعی آن روزگار مجال و فرصت ظهور و بروز یافته بود. آنچه مسلم است جایگزین کردن قوانینی برپایه ی شریعت اسلام وسازگار با فرهنگ اصیل ایرانی به جای الگو برداری از غرب و از میان برداشتن هویت اسلامی که در رأس سیاست های رژیم پهلوی قرار داشت مبنای اصلی خیزش مردمی و مبارزاتی بود که در نهایت نوع حکومت کشورمان را به جمهوری اسلامی تبدیل کرد. حکومتی که با قرار دادن عنوان اسلامی در کنار واژه ی جمهوری بهترین شاهد بر این ادعاست و انقلاب ایران که بر اساس ایدئولوژی اسلامی شکل گرفت سر منشاٌ عصری تازه در تاریخ شد.