مکه
 
 
 
نویسنده : مبین اردکان
تاریخ : شنبه 92/12/10
نظر

یکی از موضوعاتی که این روزها بیشتر منو رنج می ده ، توجه و اشتیاق بیش از حد زائرین بیت الله ، به فروشگاهها و خرید در مجتمع های تجاری شهر مکه اس.

علاوه بر :مباحث اقتصادی و خروج سرمایه و تقویت سرمایه های دشمنان شیعه و ... دردهای دیگه ای هم هست:

-وقتی تو سحرها که کاروان ها با لباس احرام وارد هتل می شن و باید اولین دغدغه شون انجام صحیح مناسک باشه و طبیعیه که خواسته ها و سئوالاتشون باید از نحوه تشرف باشه ، یهویی در حین بیان توجیهات معنوی و فرهنگی اولیه برای کاروانها هستی ، یک زائری با صدای بلند ازت بپرسه " از این هتل با پای پیاده به کدوم فروشگاه می شه رفت !!!" خداییش می مونی تو اون موقعیت چی جواب بدی که هیچ ، نمی دونی اون لحظه از چی متنفر بشی...!!!

- وقتی ظاهر محل کارت تو هتل داره داد می زنه که اینجا محل مراجعات فرهنگی و معنویه ولی از صبح تا شب و از شب تا صبح 70 درصد مراجعینت ، میان از "صرافی " می پرسن ، از بازار می پرسن ، از طریقه رفتن به فروشگاهها می پرسن ... و مجبوری به جای پاسخ گویی به "مطالبات !!!" فرهنگی و معنوی زائران ، نشونی "باوارث " توپ تن " "اندلس " "محمد سعید" "شارع منصور " و نرخ دلار و ریال و کرایه تاکسی ... رو بدی ، خداییش می مونی ، داد بزنی یا دوستی به سرت بزنی از این درد...!!!

-وقتی زائری با پرداخت دو سه میلیون هزینه و پس از چند سال چشم انتظاری ، بالاخره حج عمره نصیبش می شه و میاد مکه ، و فقط 5 روز تو شهر مکه مهمون هست و می بینی که هر روز ساعت 7 از اتاقش خارج می شه می ره صبحانه ، 8 صبح تا 12 می شینه تو لابی با تبلتش یا گوشیش داره می چته و وب گردی می کنه ( به برکت اینترنت مجانی هتل) دوباره 12 میره ناهار و استراحت و ساعت 2 برمیگرده ایندفه برای اینکه خیلی ضایع بازی نباشه جاشو عوض می کنه و اونطرف ستون کنار لابی می شینه که تو دید ما نباشه و آخرش مجبور می شه واسه پوشش بهتر وایرلس بیاد روبروی ما بشینه تا ساعت 8 شب و گاهی چند دقیقه ای برای عوض شدن روحیش و یا دستشویی از جاش پا میشه و دوباره سرجاش نشسته و 8 تا 9 میره شام و دوباره حدودای ساعت 9 و نیم میاد لابی تا یازده دوازده شب ، همین کارو ادامه می ده ...!!!

یه آقای خوش تیپ و متشخص جوون ، یا یک خانوم جوون :

قطعا اهل کسب و کار "بیزینس " نیست که تو این مدت یه اقتصاد کلان رو از راه دور در کنترل داشته باشه!

وکیل و وزیر و رئیس جمهور هم نیست که با " دورکاری" در حال ممکلت داری باشه!

آخه رفتن به خونه خدا ، چی کم از رفتن به اووو ، اسکایپ ، ... داره !

چرا وقتی تو خدمات "وای فای " و سرعتش مشکل پیدا می شه میاد و اعتراض می کنه ولی وقتی سرویس ایاب و ذهاب به حرم دیر میاد یا نمیاد ، هیچ اعتراضی نداره !؟

آخه یه بار ، دوبار ، سه بار ... محترمانه ، با تندی بیشتر ،... مستقیم ، غیر مستقیم ، ... تذکر می دی و به "صراط مستقیم " هدایت می کنی ...ولی وقتی اثر نمی کنه ، وقتی عین خیالشم نیس... وقتی " نرود میخ آهنی بر سنگ " خداییش تو این موضوع می مونی !!! نمی دونی از این وضعیت دندوناتو محکم به هم فشار بدی و حرص بخوری ، یا دچار تیک عصبی از جنس تکون دادن سریع پاهات بشی ! به حدی که میز کارت با همه وسایل روش بره رو ویبره ...و شاید هم از دورن داری می سوزی و آب می شی!

اونوقت دوستات بهت می گن چرا این چند ساله اینقده پیر شدی ! چرا موها و محاسنت سفید شده !

یا باید چشمها را بست و جور دیگر دید...؟؟؟!!!

یا باید واقعیتها رو دید و اگه می شه کاری کرد در حد توان و اگه هر چی در توان داری می ذاری و اون چیزی که مد نظرته نمیشه ، باید سوخت و آب شد...!!!