در برخی از تشرفاتی که توسط صاحب دلان و بزرگان به محضر مبارک حضرت مهدی(علیه السلام) صورت گرفته است، ایشان در حال سوگواری و گریه برای مصیبت حضرت حسین(علیه السلام) مشاهده شده اند، این تشرفات به نوبه خود شاهدی بر این نظر است که گریه بر امام حسین(علیه السلام) و برپایی مراسم عزاداری محرم به نوعی یاری امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه) است. در ادامه به برخی از تشرفاتی که با مضمون گریه بر سیدالشهدا نقل شده است، اشاره می کنیم:
1- پابرهنه، سربرهنه، سینه زنان:
علامه بحرالعلوم به همراه جمعی از طلاب به استقبال عزادارن و سینه زنان حسینی می رود، پس از مشاهده مراسم، علامه(ره) با آن موقعیت اجتماعی لباس از تن بر می کند و سینه می گشاید و با شور و حرارت شروع به سینه زنی می کند، پس از پایان مراسم درباره علت این شور و شیدایی از علامه بحرالعلوم سوال می شود. ایشان می گوید: با رسیدن به دسته سوگواران به ناگاه چشمم به محبوب دل ها امام عصر(عجل الله تعالی فرجه) افتاد که با سر و پای برهنه در میان انبوه سینه زنان و با چشمانی اشک بار بر سر و سینه می زدند، دیدن آن منظره مرا به حالی انداخت که قرارم از دست رفت و به خیل سینه زنان پیوستم.
2- پاداشی کمتر از حق آن:
سید بحرالعلوم به قصد تشرف به سامرا تنها به راه افتاد. در بین راه راجع به این مسأله، که چرا گریه بر امام حسین(علیه السلام) گناهان را می آمرزد، فکر می کرد. همان وقت متوجه شد که شخص عربی سوار بر اسب به او رسید و سلام کرد. بعد پرسید: جناب سید درباره چه چیز به فکر فرو رفته ای؟ اگر مسأله ای علمی است بفرمایید شاید من هم اهل باشم؟
سید بحرالعلوم عرض کرد: در این باره فکر می کنم که چطور می شود خدای تعالی این همه ثواب به زائرین و گریه کنندگان بر حضرت سید الشهداء علیه السلام می دهد؛ مثلاً در هر قدمی که در راه زیارت بر می دارند، ثواب یک حج و یک عمره در نامه عملشان نوشته می شود و برای یک قطره اشک تمام گناهان صغیره و کبیره شان آمرزیده می شود؟
آن سوار عرب فرمود: تعجب نکن! من برای شما مثالی می آورم تا مشکل حل شود. سلطانی به همراه درباریان خود به شکار می رفت. در شکارگاه از لشگریانش دور شد و به سختی فوق العاده ای افتاد و بسیار گرسنه شد. خیمه ای را دید و وارد آن خیمه شد. در آن سیاه چادر، پیرزنی را با پسرش دید. آنان در گوشه خیمه عُنیره ای داشتند (بز شیرده) و از راه مصرف شیر این بز، زندگی خود را می گرداندند. وقتی سلطان وارد شد، او را نشناختند؛ ولی به خاطر پذیرایی از مهمان، آن بز را سر بریده و کباب کردند؛ زیرا چیز دیگری برای پذیرایی نداشتند. سلطان شب را همان جا خوابید و روز بعد، از ایشان جدا شد و به هر طوری که بود خود را به درباریان رسانید و جریان را برای اطرافیان نقل کرد. در نهایت از ایشان س?ال کرد: اگر من بخواهم پاداش میهمان نوازی پیرزن و فرزندش را داده باشم، چه عملی باید انجام بدهم؟ یکی از حضار گفت: به او صد گوسفند بدهید. دیگری که از وزرا بود، گفت: صد گوسفند و صد اشرفی بدهید. یکی دیگر گفت: فلان مزرعه را به ایشان بدهید. سلطان گفت: هر چه بدهم کم است؛ زیرا اگر سلطنت و تاج و تختم را هم بدهم آن وقت، مقابله به مثل کرده ام. چون آنها هر چه را که داشتند به من دادند. من هم باید هر چه را که دارم به ایشان بدهم تا سر به سر شود. بعد سوار عرب به سید فرمود: حالا جناب بحرالعلوم، حضرت سیدالشهداء(علیه السلام) هر چه از مال و منال و اهل و عیال و پسر و دختر و خواهر و سر و پیکر داشت همه را در راه خدا داد پس اگر خداوند به زائرین و گریه کنندگان آن حضرت این همه اجر و ثواب بدهد، نباید تعجب نمود؛ چون خدا که خداییش را نمی تواند به سید الشهداء(علیه السلام) بدهد؛ پس هر کاری که می تواند، آن را انجام می دهد؛ یعنی با صرف نظر از مقامات عالی خود امام حسین(علیه السلام)، به زوار و گریه کنندگان آن حضرت، درجاتی عنایت می کند. در عین حال اینها را جزای کامل برای فداکاری آن حضرت نمی داند. چون شخص عرب این مطالب را فرمود، از نظر سید بحرالعلوم غایب شد.
3- خون گریه می کنم:
شیخ جلیل حاج ملا سلطان علی روضه خوان تبریزی نقل می کند که در عالم رویا به محضر مبارک حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه) مشرف شدم. از ایشان درباره صحت فرازی از زیارت ناحیه مقدسه پرسیدم که می گوید: "هر آینه من صبح و شام بر تو گریه می کنم و به جای قطرات اشک، خون می گریم."
ایشان فرمودند که صحیح است و در ادامه نقل آمده است که آن مصیبتی که برایش خون گریه می کنند، مصیبت اسارت حضرت زینب(علیهاالسلام) است.
تشرفاتی که در آن ها درباره عزاداری و گریه بر حسین(علیه السلام) مطلبی ذکر شده باشد، به این موارد خلاصه نمی شود.
بنابراین برپایی و اقامه مجالس پر شور برای مصیبت کربلا، امام عصرمان را یاری نموده و زمینه ظهور ایشان را بیش از پیش فراهم می کند.