مکه
 
 
 
نویسنده : مبین اردکان
تاریخ : پنج شنبه 88/4/11
نظر
 دنبال پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی در سال 1357 استکبار جهانی و در رأس آنها امریکا، صهیونیست‌ها و برخی از دول اروپایی در همسویی کامل به دنبال براندازی نظام جمهوری اسلامی با استفاده از شیوه‌های غیردموکراتیک برآمدند و در این راه انواع فتنه‌ها و توطئه‌ها از جمله تجزیه ایران با ایجاد غائله‌های جدایی‌طلبانه در مناطق قومیتی مثل کردستان، سیستان و بلوچستان و خوزستان، طراحی کودتاهایی مانند کودتای نوژه و کودتای قطب‌زاده، مداخله نظامی مستقیم مانند حادثه طبس، تحمیل جنگ هشت ساله و راه‌اندازی جریان تروریسم داخلی توسط گروهک منافقین را علیه نظام نوپای جمهوری اسلامی به کار گرفتند.
 تمامی این توطئه‌ها با ایستادگی مردم پشت سر رهبری انقلاب شکست خورد. دشمنان که تمامی اقدامات خود را شکست خورده دیدند، پروژه براندازی خاموش و نرم را در ایران کلید زدند و با شروع به‌کار دولت نهم فاز جدیدی از این پروژه را در دستور کار خود قرار دادند.

این بار دشمنان ملت ایران بر آن شدند تا با بازسازی جبهه دگراندیشان و ایجاد دودستگی و پیگیری خط اغتشاش و تفرقه تجربه کشورهایی مانند اوکراین و گرجستان و قرقیزستان را در کشور ما نیز تکرار کنند. از این‌رو ایجاد انقلاب رنگی به بخشی از سیاست‌های ایالات متحده و همپیمانانش برای براندازی نظام جمهوری اسلامی تبدیل شد. هر چند این پروژه را در ابعاد مختلف اما به صورت ناقص در مقاطعی به اجرا درآوردند ولی در هر مرحله با شکست و ناکامی همراه بود.

انقلاب‌های رنگی شیوه‌ای از براندازی نرم است که در هر کشوری با توجه به خصوصیات فرهنگی و جغرافیایی آن، یک‌رنگ خاص انتخاب می‌شود در کشور ما هم با الگوگیری از انقلاب‌های رنگی، رنگ سبز که با فرهنگ مذهبی ملت ایران سنخیت دارد را انتخاب کردند تا با سوء استفاده از احساسات مذهبی بتوانند اهداف خود را پیگیری کنند.
از این‌رو به طور مشخص با بکارگیری رنگ سبز در مبارزات انتخاباتی میرحسین موسوی – یکی از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری - پروژه انقلاب مخملی همزمان با انتخابات دهم ریاست جمهوری وارد فاز عملیاتی جدید، گسترده و پیچیده‌ای شد. برای هدایت و پشتیبانی این جریان نیز بین شبکه‌های گسترده رسانه‌ای داخل و خارج هماهنگی لازم به ‌وجود آمد و چند ماه قبل از انتخابات، شبکه «بی‌بی‌سی فارسی» را برای برعهده گرفتن فرماندهی رسانه‌ای جریان مذکور راه‌اندازی کردند.

جریانی که امروز پشت صحنه این رنگ قرار دارد در پیشینه خود طراحی و اجرای سناریوهایی مانند کوی دانشگاه در 18 تیر و تحصن در مجلس ششم را داشته و معتقد به پیروزی اصلاحات از طریق جنبش اجتماعی و کشاندن هواداران به خیابان‌ها است.
سعید حجاریان از تئوریسین‌های جریان مذکور در این زمینه معتقد است: «آن روزی که نمایندگان مجلس ششم تحصن کردند اگر هواداران به خیابان‌ها می‌آمدند طرف مقابل مجبور به عقب‌نشینی می‌شد و اصلاحات پیروز می‌شد».از سوی دیگر در یک ماه اخیر به موازات تحرکات داخلی، شاهد فعالیت گسترده رسانه‌های غربی و صهیونیستی به نفع آشوب‌طلبان و اغتشاشگران بودیم و این همه مقدمه‌ای بود برای وقوع یک حادثه که با هوشیاری مردم و درایت رهبر معظم انقلاب رخ نداد و با شکست مواجه شد.

حضور 40 میلیونی و شرکت 85 درصدی مردم در انتخابات دهم ریاست جمهوری، ضربه سنگینی بر پیکر نظام سلطه وارد کرد. این حضور عظیم در پای صندوق‌های رأی که در دنیا بی‌نظیر است ضمن تحکیم هر چه بیشتر پایه‌های نظام جمهوری اسلامی، دموکراسی غرب را بشدت با چالش مواجه کرد و جای تردیدی باقی نگذاشت که نظام مردم‌سالاری دینی می‌تواند الگو و نمونه جایگزین مناسبی برای نظام لیبرال دموکراسی باشد.

با این حال، شواهد و مستندات غیرقابل انکار حاکی از آن است که برای اغتشاشگران و حامیان افراطی و ساختارشکن موسوی بحث پیروزی یا شکست وی در انتخابات مطرح نبوده بلکه آنان از مدت‌ها قبل پروژه غائله و اغتشاش را طراحی کرده بودند.

مصاحبه 20 روز قبل از انتخابات موسوی با نشریه تایمز که در پاسخ به سؤال خبرنگار این روزنامه انگلیسی مبنی بر اینکه سیاست خارجی جمهوری اسلامی را رهبری ایران تعیین می‌کند؛ شما چه نقشی می‌توانید درباره رابطه با امریکا ایفا کنید؛ گفته بود «زمانی که آیت‌الله خامنه‌ای هم تظاهرات خیابانی را ببیند، قطعاً عقب‌نشینی خواهد کرد.» با این وضع معلوم می‌شود که آنها پروژه اغتشاش را به منظور اجرای به اصطلاح انقلاب رنگی مدت‌ها قبل از شروع انتخابات 22 خردادماه آماده کرده بودند و در انتخابات پیروز و یا شکست می‌خوردند این پروژه را عملیاتی می‌کردند.

براساس افشاگری‌های تعدادی از حامیان موسوی، آنان با نظرسازی و گزارش‌های یکجانبه، این نامزد انتخابات را به این باور رساندند که او قطعاً پیروز انتخابات است بنابراین نباید به نتایج به دست آمده تن دهد، برای نمونه چندی پیش مهدوی از اعضای شورای مرکزی سازمان مجاهدین و عضو ستاد انتخاباتی موسوی در خبرگزاری ایسنا اذعان داشت:«در مرحله نخست اعلام کردیم که موج سبز در کشور راه افتاده و در مرحله بعد گفتیم که آرای موسوی در حال رشد است، در گام دیگر مدعی شدیم که او با آقای احمدی‌نژاد به مرحله دوم می‌رود و بعد چنین القا کردیم که موسوی قطعاً پیروز انتخابات خواهد بود، القای چنین مطالبی موسوی را به این باور رساند که پیروز انتخابات است.»
 وی همچنین می‌افزاید: «کسانی که اطراف موسوی را گرفته بودند افراطی ترین مواضع و هر چیزی را که دلشان می‌خواست القا می‌کردند.» شواهد و مدارک بدست آمده حاکی از آن است که اطرافیان مهندس موسوی همسو با بیگانگان و با الگوبرداری از انقلاب‌های مخملی به دنبال فتنه انگیزی و توطئه جدیدی بودند و در این میان موسوی به ابزاری برای اجرای این پروژه تبدیل شده است.

بی‌شک تطابق اغتشاشات اخیر و رفتارها و تحرکات برخی اشخاص و گروه‌ها در کشورمان با نمونه‌هایی که تحت عنوان انقلاب مخملی طی دهه گذشته در شماری از کشورها به وقوع پیوسته و شباهت‌های موجود در تمامی آنها نشان از تلاش مرموزانه و بسیار پیچیده و سازمان‌یافته‌ای برای فراهم کردن زمینه یک پروژه و کودتای رنگی در ایران دارد.
همچنین براساس اسناد و مدارک منتشر شده و نیز اعتراف برخی از عناصر مرتبط با پروژه اخیر، سناریونویسی و ایجاد التهاب برای فردای شکست در انتخابات ریاست‌جمهوری از حدود 6 ماه پیش از آن با قطعی دانستن شکست نامزدهای جبهه مدعی اصلاح‌طلبی آغاز شده بود و بویژه در 3 ماه اخیر ترویج شایعه تقلب در انتخابات و سازماندهی برای اعتراض علیه تقلب ادعایی را در دستور کار قرار دادند، آنها به همین بهانه شبکه‌های چند هزار نفره را از جمله با محوریت شاخه جوانان احزاب افراطی جریان دوم خرداد و نهضت آزادی راه‌اندازی کردند و حتی کمیته‌ای از سوی مدعیان اصلاح‌طلبی تحت عنوان صیانت از آرا راه‌اندازی شد که دستور کار اصلی‌اش با نزدیک شدن به روز 22 خرداد، القای عدم سلامت انتخابات و تشکیک و تردید در روند برگزاری آن بود.
سایت‌های وابسته نیز در کنار رسانه‌های بیگانه به‌ویژه «بی‌بی‌سی فارسی» به پوشش انبوه تولیدات «حلقه تشکیک و القای تقلب» پرداختند.
در همین زمینه پروفسور حمید مولانا استاد سابق علوم ارتباطات دانشگاه پان‌آمریکن در یادداشتی به هماهنگی انجام شده بین رسانه‌ها و شبکه‌های مختلف می‌نویسد: «مقامات اطلاعاتی، امنیتی، و سیاسی امریکا به خوبی اطلاع داشتند که شکست «محمود احمدی‌نژاد» در ایران غیرممکن است، ولی برای استفاده از موقعیت‌ها و محیطی که بتوانند بوجود بیاورند، خود را کاملاً آماده کرده بودند و با متفقین سیاسی در اروپا و کشورهای انگلستان، فرانسه، آلمان و غیره، سناریوی آن را هماهنگ می‌کردند. مدت‌ها بود که در اجلاس و نشست‌های اصحاب رسانه، شبکه‌های تلویزیونی بی‌بی‌سی (انگلیسی و فارسی)، سی‌ان‌ان، فرانسه 24، دویچه وله، الجزیره، العربیه و عده قابل توجهی از نمایندگان و خبرنگاران مطبوعات امریکا و اتحادیه اروپا خود را برای بازی در این صحنه آماده کرده بودند و با گروه‌ها و افراد مورد نظر خود در داخل ایران همکاری‌های بسیار نزدیکی داشتند. جای تعجب نبود که در صحنه‌ انتخابات ایران، محتویات و عناوین گزارشات، تصاویر و انگاره‌ها و زمان اختصاص داده به آنها، شبیه یکدیگر بوده و عیناً مانند یک ارکستر موزیک هدایت می‌شد.»

حمایت و هماهنگی بین امریکا و کشورهای غربی با دنباله‌های داخلی و عوامل آشوب و اغتشاش کاملاً نشان می‌دهد که آنان ساده‌لوحانه در پی راه‌اندازی انقلاب مخملی هستند البته از دشمن انتظاری جز دشمنی نیست و در 30 سال گذشته از هیچ اقدامی برای دشمنی و ضربه زدن به ملت ایران کوتاهی نکرده است اما یقیناً جرم کسانی که در داخل کشور با دشمن همراهی و با سوءاستفاده از احساسات پاک جوانان آنان را قربانی مطامع پلید خود می‌کنند، بسیار سنگین تر است و باید با قاطعیت با آنها برخورد شود.

نگارنده معتقد است همراهی بسیاری از دنباله‌های داخلی دشمنان در صحنه اخیر، به واسطه مبارزه جدی دولت با مفاسد اقتصادی است. این عده که منافع انحصاری خود را با اعتماد مجدد مردم به دکتر احمدی‌نژاد بیش از گذشته در خطر می‌بینند به همراهی با بیگانگان روی آوردند تا به زعم خود دولت را تضعیف کنند البته در این میان دشمنان قسم خورده ملت و نظام نیز اهداف شوم خود را دنبال می‌کنند بنابراین مبارزه با چنین اشخاص و گروه‌هایی نه تنها نباید کمرنگ شود بلکه باید آنها را با جدیت بیشتری در پیشگاه ملت رسوا کرد زیرا به تعبیری« گرگ زخمی بسیار خطرناک تر از گرگ سالم است که حتماً باید مهار شود» مفسدان اقتصادی و سیاسی نیز اگر به حال خود رها شوند مجدداً به مانع تراشی و شیطنت خود ادامه خواهند داد و چه بسا این بار شدیدتر در این عرصه وارد شوند.

با این حال کسانی که در توهم ایجاد انقلاب رنگی در کشورمان به سرمی‌برند از این نکته کلیدی غافلند که اینگونه به اصطلاح انقلاب‌ها در ایران اسلامی هیچ جایگاهی ندارد و با تحکیم هر چه بیشتر انسجام ملی در ایران، همزمان با شروع دهه چهارم انقلاب از یک طرف و درایت و هوشمندی رهبر معظم انقلاب اسلامی و دلبستگی مردم به اسلام و ولایت فقیه، احتمال پیروزی دشمنان با چنین پروژه‌هایی کاملاً منتفی است. بدون شک این بار نیز ملت ایران داغ ننگ را بر پیشانی بدخواهان خود هک خواهند کرد.

در همین رابطه نیز رهبر معظم انقلاب یک هفته بعد از برگزاری انتخابات در خطبه‌های نماز جمعه، آب پاکی را روی دستان ناپاک امریکا و صهیونیست‌ها و بدخواهان داخلی ریختند و با صلابت و اقتدار از شکست این فتنه رنگین خبر دادند و فرمودند: «... این وضعیت دشمنان را به طمع انداخت و تصور کردند که در ایران هم می‌توانند همچون برخی کشورهای کوچک با چند صد میلیون دلار یک سرمایه‌دار صهیونیست، انقلاب مخملی کنند اما مشکل اصلی دشمنان نادان این است که هنوز هم ملت ایران را نشناخته‌اند.»
بدون تردید با وجود نعمت ولایت فقیه در ایران اسلامی، دشمنان هرگز به مقاصد شوم خود علیه ملت ایران دست نخواهند یافت.